|
به گزارش آوای نشاط، پروندهی ویژهی «جنگ جهانی غذا» پس از معرفی کنشگران جهانی عرصهی غذا و ابرکمپانیهایی که دستکم طی 120 سال گذشته در این راستا گام برداشتهاند، به بخشهایی رسید که اقدامات این کمپانیها در غذای مردم میهن عزیزمان را نشان میدهد.
برای نشان دادن اهداف و متودهای نفوذ خطرناک این کمپانیها، و خلأهای سیاسی و امنیتی موجود در کشور، یک مورد خاص را مورد مطالعهی ویژه قرار دادیم؛ «کنت مایکل کوئین»، افسر ارشد کهنهکار USAID و همچنین رفیق و همکار نزدیک کیسینجر از 1968 تاکنون (دقیقاً 50 سال) در شورای امنیت ملی آمریکا بوده است.
با وجود اینکه کوئین به تصریح خودش از مباحث تخصصی کشاورزی چیزی نمیداند، و یک مقام بلندپایهی امنیتی سیاسی است، از اولین روز هزارهی سوم از سوی راکفلرها به ریاست بنیاد جایزهی جهانی غذا - بنیانگذاری شده توسط بنیاد راکفلر - منصوب شد؛ و با این ابزار، محوریت سیاسی بنیاد راکفلر را در کشاورزی جهانی تثبیت کرده و ارتقا داده است. کوئین - باز هم به تصریح خودش - متخصص براندازی نرم با ابزار کشاورزی است.
متن زیر، گزارش او در بنیاد جایزهی جهانی غذا، بلافاصله پس از بازگشتش از برنامهی «پژوهشکدهی بیوتکنولوژی کشاورزی کرج»، به آمریکاست.
پرسش مهمی که در آینده، ذیل همین پرونده، به آن پاسخ داده خواهد شد این که نفوذ بنیاد راکفلر در کشاورزی ایران تا چه اندازه عمیق و تعیینکننده است؟
ترجمهی متن گزارش کوئین عیناً از این قرار است:
فکر میکنم از طریق بیانیه مطبوعاتی پیشین میدانید که من در تاریخ 26 آگوست به ایران سفر کردم، برای سخنرانی در کنفرانسی در آنجا برای گرامیداشت دکتر بورلاگ به عنوان بخشی از برنامه گرامیداشت یکصدمین سالگرد تولدش، و تا زمانی که برگشتم متوجه مطالب بیشتری شدم، و فهمیدم که دیدار من حقیقتاً بیسابقه بود.
من متوجه شدم که اولین سفیر سابق ایالات متحده هستم که تاکنون برای رفتن به ایران دعوت شده، برای اینکه در کنفرانسی سخنرانی کنم که از سوی یک نهاد دولتی یا هر کنفرانسی دیگری از سوی دیگران در ایران سازماندهی شده است؛ و من واکنشی بیسابقه را درباره اظهاراتم (درکنفرانس) دریافت کردم. این کنفرانس از سوی پژوهشکدهی بیوتکنولوژی کشاورزی ایران سازماندهی شده بود؛ و طی سخنرانی 25 دقیقهای من، که وزیر کشاورزی (ایران) در آن شرکت کرده بود، نماینده (ادعایی)1روحانی رهبر عالی ایران در آنجا حضور داشت، و حدود 400 نفر شامل معاونان وزیر، دانشمندان و پژوهشگران سالن سخنرانی را پر کرده بودند، من دربارهی دکتر بورلاگ و همراهی با وی در یکصدمین سالگرد جایزهی صلح نوبل در اسلو صحبت کردم.
وقتی آنجا (اسلو) بودم، برندهی جایزهی صلح نوبل گفته بود افرادی که بتوانند برای یک هدف مشترک با هم کار کنند، میتوانند با همدیگر در صلح زندگی کنند؛ و من گفتم این روح دکتر بورلاگ و روح جایزهی جهانی غذاست؛ و من گفتم که مقابله با گرسنگی، میتوانند افراد را حتی از وسیعترین اختلافات (در) فرهنگ، ادیان، قومیت، یا دیپلماسی در کنار هم گرد آورد؛ و من گفتم هماکنون فرصتی برای انجام این کار در خصوص بیماری وحشتناک زنگ گندم که به UG99 مشهور است وجود دارد، بیماری که در سرتاسر جهان در حال گسترش است. چیزی که دکتر بورلاگ در تمامی زندگیاش علیه آن مبارزه کرد؛ و من گفتم که فرصتی برای ما وجود دارد تا با یکدیگر در راستای این دستاورد مشترک کار کنیم، و در راستای این هدف، من از وزارت (کشاورزی) ایران و از پژوهشکدهی بیوتکنولوژی کشاورزی (خواستم) تا یکی از برترین دانشمندان خود را به گردهمآیی جایزهی جهانی غذا که قرار است ماه آینده در تاریخ 25 تا 27 اکتبر برگزار شود، بفرستند، تا در پنلی درباره بیماری زنگ گندم شرکت کند؛ و تنها یک ساعت پیش، من پاسخی را همراه با معرفی مدیرکل یکی از مؤسسات پژوهشیشان که روی این موضوع کار میکند دریافت کردم که وی را برای آمدن به اینجا و حضور در آن پنل و مباحثات مرتبط دراینجا در شهر دسمونیز (ایالات آیووا) در سمپوزیم گفتگوی بورلاگِ جایزهی جهانی غذا پیشنهاد کردند. من بعد از ظهر امروز با وزارت خارجه مکاتبه میکنم و از آنها تأیید ویزای او را درخواست خواهم کرد، البته که من نمیدانم چه رخ خواهد داد.
اما این یک فرصت بزرگ پس از دیدار بیسابقهام است، اولین سفیر سابق ایالات متحده که تاکنون برای سخنرانی در چنین کنفرانسی به ایران دعوت شده است. و من به مخاطبان در ایران گفتم که این میتواند بزرگترین بزرگداشت ممکن برای دکتر بورلاگ باشد، اگر روزی (برسد که) با هم کار کنیم و بیماری زنگ گندم را از صحنهی زمین محو کنیم و کنار هم بایستیم و این دستاورد را جشن بگیریم.
من تحت تأثیر به پا خواستن و دستزدن خودجوش حضار در آن کنفرانس قرار گرفتم، که از سوی وزیر و نماینده روحانی و تمامی کسانی که حاضر بودند انجام شد؛ و من فکر کردم که خب، من اینجا هستم، هیچ رابطهی رسمیای وجود ندارد؛ من یک مقام پیشین دولتم هستم، اما آنها آشکارا مرا در (جایگاه) مستقل کنونیام میدیدند، نه به عنوان نماینده دولت ایالات متحده، اینجا آنها ایستاده بودند و دکتر بورلاگ را بهخاطر پیامش گرامی میداشتند. و از اینجا به این درک رسیدم ... که گامهای محتملی وجود دارد که میتواند تنش را کاهش داده و امیدوارانه نزاع را کاهش دهد، بهطور خاص در شرایط حاضر و در میانهی آشوب و نوسان در خاورمیانه.
هماکنون با نگاه به گذشته، فکر میکنم چقدر حیرتانگیز است که میراث دکتر بورلاگ پس از 5 سال از مرگش، همچنان به اثرگذاری خود در اطراف جهان ادامه میدهد. 12 سپتامبر، تنها چند روز پیش، پنجمین سالگرد فوت وی بود. اما در اینجا، وی همچنان این نقش را بازی میکند. من بهعنوان رئیس کمیتهی (ساخت و نصب) مجسمهی نورمن بورلاگ، در تالار مجسمههای (مشاهیر ملی آمریکا)، در 24 مارس، که سالگرد دقیق تولد وی است، مقامات سیاسی کشورمان را مشاهده کردم، فراتر از مرزهای حزبی کنار هم آمدند، تا دکتر بورلاگ را گرامی دارند. این باورکردنی است؟ اینکه یکی از معدود چیزهایی که رهبران سیاسی آمریکا و ایران میتوانند بر سر آن موافقت کنند، بزرگداشت دکتر بورلاگ بود. و پژوهشکدهی بیوتکنولوژی کشاورزی ایران تلاش کرد تا یک نسخه از آن مجسمه آیووایی را خریداری کند، تا بتوانند آن را در ایران نصب کنند. من دربارهی (ارزش نمادین آن فکر میکنم)، مجسمهی دکتر بورلاگ در تهران و در واشنگتن، الهامبخش ما برای همکاری و کار با یکدیگر است؛ و میتوانیم با بزرگترین چالشها در تاریخ انسان، تأمین غذای 9 میلیارد نفر تا سال 2050، روبهرو شویم. من به نوبهی خود فکر میکنم که خب، زیستفناوری میتواند موجب اختلاف بین افراد شود، جایی که مردم در ایالات متحده، اروپا، هند و دیگر جاها به آن اعتراض میکنند.
این مثال نقض جالبی نیست که این (فناوری) بتواند واسطهای باشد که با استفاده از آن ایالات متحده، و دیگر کشورهای غربی میتوانند دیالوگی با دکتر بورلاگ داشته باشند. زیرا ایرانیها نیز دکتر بورلاگ را گرامی میدارند، زیرا وی برای کمک به آنها در دهه 1960 برای بهبود تولید گندمشان، کارهایی کرده بود. و بهخاطر اینکه آنها چنین حامی زیستفناوری هستند.
در پایان این جشن، آنها این اثر هنری اصیل را، این قطعه بافته شده را، به من تقدیم کردند، تا آن را به اینجا بیاورم، اینکه آن را چطور طی پروازها از تهران به اینجا آوردم داستان جداگانهای است، و امیدی که از دکتر بورلاگ بهدست آوردند تماماً دربارهی زیستفناوری است. آنها نسخهای بزرگتر از این اثر هنری را دارند که در پژوهشکدهشان نصب کردهاند که شامل نقل قولی به فارسی، به زبان خودشان، و همچنین زبان انگلیسی است. و از آنجا که نتوانستند یکی از آن مجسمهها را بهدست آورند، این بزرگداشت آنها برای دکتر بورلاگ بود.
سپس من با خودم فکر میکردم که آیووا میتواند یکبار دیگر جایی باشد که تماسها یا اقدامات حیرتانگیزی را از طریق کشاورزی، از طریق میراث انسانی ما، برای تنشهای کمتر، و کمک به بهبود صلح داشته باشد. من بهخاطر این اثر هنری اینجا هستم، و شما مشاهده میکنید، من در ایران اسلایدهایی را از «هوور» نشان دادم که برای تغذیهی کودکان اتحاد جماهیر شوروی در پایان جنگ جهانی دوم غذا میبرد. همچنین (درباره انتقال حیواناتی از آیووا به ژاپن) کوتاه زمانی پس از جنگ جهانی دوم تا یک رقیب از بین رفته (ژاپن) دوباره احیا شود. من همچنین به دیدار خروشچف از مزرعهی گارست اشاره کردم، در سال 1959، در اوج جنگ سرد، و تنشهای هستهای، و تهدید جنگ هستهای، و اینکه چگونه غلات و کشاورزی توانست مسیری را فراهم کرد که تبادلات بهطور خاص توسط جان کریستال، که تصویر وی بیرون در (سالن) قرار دارد برقرار ماند و به کاهش آن تنشها، و حفظ صلح کمک کرد. جالب اینجاست که کریستال به ایران نیز سفری داشت. بنابراین، در اینجا، آیووا بار دیگر، جایزهی جهانی غذا در جایی که میتوانیم باشیم، در آن از طریق آن بهترین عملکردمان را برای تأمین غذای مردم از طریق کشاورزی انجام میدهیم. شاید از طریق گشودن مسیر برای گامهای کوچک اما احتمالا مهم، برای کمک به منظور حصول اطمینان از وجود صلح و دوری گزیدن از نزاع است. من خوشحال میشوم تا به سؤالات احتمالی شما پاسخ دهم.
س: لطفا کمی درباره (بیماری) زنگ گندم صحبت کنید و اینکه آیا این بیماری ایران و دیگر کشورها را تحت تأثیر قرار داده است، و در (نشست) ماه اکتبر برای مقابله با آن چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟
زنگ گندم در اوگاندا شروع شد، و به همین خاطر UG99 خوانده میشود، که در سال 1999 شروع شده است. این بیماری ناگهانی و شگفتانگیز بود، زیرا دکتر بورلاگ فکر میکرد که زنگ گندم تا آن زمان تا حد زیادی مهار شده است، اما هماکنون (یک مشکل شایع) است و میتواند بهسرعت از یک کشور به کشور دیگری منتقل شود. و تلاشی بینالمللی به نام ابتکار بینالمللی زنگار بورلاگ وجود دارد که از سوی دکتر رانی کافمن هدایت میشود، که عضو جایزهی جهانی غذاست، و افراد زیادی را از کشورهای مختلف کنار هم گردآورده است. و آنها به سراغ ایرانیها هم رفتهاند. و از آنجا که این بینلری زنگ گندم در سرتاسر جهان شایع شده است، به کشورهای زیادی سرایت کرده است، هرکدام باید با آن مقابله کند. و به همین خاطر پژوهشها و آزمایشهای زیادی برای مقابله با آن در جریان است. (ایران نیز که به این بیماری گرفتار شده است،) با استفاده از قابلیتهای پژوهشی نسبتاً گسترده خود قادر به مقابله با آن است.
انتهای پیام/