کد خبر: ۱۱۱۰۰
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۱
شعبانی ۱۳۹۰ به ایران برگشت و «برغم سفر به اسراییل و کار در نایاک» کارمند آقای روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و سردبیر نشریه انگلیسی مرکز شد.

به گزارش آوای نشاط، علی علیزاده کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در کانال تلگرام خود نوشت:

۱- جواد کریم قدوسی نماینده جبهه پایداری در مجلس یازده شهریور از ظریف درباره چهار دوتابعیتی تیم مذاکره‌ هسته‌ای سوال کرد. ظریف پاسخ داد: جز خدمت چیزی از این افراد ندیدم، وطن‌پرستی و حمایت آنها از منافع ملی جای تردید ندارد. یکی ازین چهار نفر محمد علی شعبانی است.

 

۲- شعبانی کارآموز سابق شورای ملی ایرانیان آمریکا یا نایاک در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) است. او همان سال به اسراییل سفر کرد و با نهادها و افراد بسیاری از جمله مئیر جاودانفر دیدار کرد. (مئیر جاودانفر در پاسخ به این رشته توییت، امروز این مساله را تایید کرد). «برغم سفر به اسراییل و کارآموزی در نایاک»، شعبانی به استخدام پرس‌تی‌وی درآمد.

 

۳- شعبانی ۱۳۹۰ به ایران برگشت و «برغم سفر به اسراییل و کار در نایاک» کارمند آقای روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و سردبیر نشریه انگلیسی مرکز شد. شعبانی پس از انتخاب آقای روحانی توانست اعتماد افراد بسیاری از جمله درونی ترین حلقه‌های اطراف روحانی و ظریف را جلب کند.

 

۴- شعبانی سال۹۱ به لندن برگشت. هرچند پس از انتخاب روحانی بارها به ایران سفر کرد. او تلاش زیادی برای جلب اعتماد نزدیکترین حلقه خانوادگی رییس جمهور ایران و نزیک شدن به خویشان روحانی در لندن کرد. مقصر خانواده روحانی نبود. تیتر «سردبیر مجله مرکز تحقیقات» اعتماد هرکسی را جلب میکرد.

 

۵- شعبانی اخیرا تلاش زیادی برای فروش سرویس و خدمات و اطلاعات خودش به موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک یا WINEP کرده‌است. WINEP به صورت رسمی از نزدیکترین موسسات به لابی اسراییل یا AIPAC است. مهدی خلجی هم در WINEP کار میکند و بورسیه خانواده لیبیتزکی از حامیان اصلی مالی AIPAC است. (اینها توهمات کریم قدوسی یا کیهان نشنیان نیست، هر دانشجوی سال اول علوم سیاسی در غرب این آشنای ابتدایی را با اتاق فکرهای مهم واشنگتن دارد)

 

۶- نمیدانم شعبانی جاسوس است یا نه. باید از متخصصان امنیتی این را بپرسید. اما به قطع و یقین میدانم کسی که به اسراییل سفر میکند و بعد سفر خود را مخفی میکند و کسی که برای فروش اطلاعات سراغ WINEP میرود نمیتواند وطن پرست باشد. شعبانی یکی از هزاران تاجر صنعت اطلاعات مدرن است. تاجری که فقط بخاطر توانایی نوشتن مقالات انگلیسی اعتماد بالاترین مقامات ایران را جلب و اطلاعات دسته‌اولی کسب کرده که این روزها مشغول فروششان است.

 

۷- سخنرانی ظریف را یکبار در چتام هاوس لندن دیدم. وقتی که منافع ملی ایران به خطر میفتاد، لبخند دیپلماتیکش محو و خونسردیش ناپدید میشد و مثل یک فرد دعوایی در خیابان نیم خیز میشد و غرش میکرد. اگر تحلیل روانشناسانه اعتباری داشته باشد برایم همین کافیست تا در عرق ملی جواد ظریف شکی نکنم.

 

۸- در عرق ملی آقای ظریف شکی ندارم اما در صحت «قضاوت» او شک دارم. قضاوت ما محصول جهان بینی ماست. و جهان بینی آقایان ظریف و روحانی مبتنی بر اولویت دادن به ضرورت رابطه با غرب است. مبتنی بر این نگاه ایدئولوژیک که «هر روز که ادغام ما در بازار جهانی سرمایه دیر شود، توسعه ما عقب میفتد»

 

۹- در عرق ملی ظریف شکی ندارم اما معتقدم بی‌تابی و استیصال برای پیوستن هرچه زودتر به بازار جهانی است که باعث میشود «روند گزینش حداقلی» درباره فردی مثل شعبانی رعایت نشود. روند گزینشی که غربیها حتی برای استخدام در شرکتهای کوچک حاوی اطلاعات مهم تجاری اعمال میکنند چه رسد در تیم مذاکره

 

۱۰- سخن آخر: اصلاح‌طلبان و اعتدالیها از هفته پیش کریم قدوسی را به آمریکاستیزی متوهمانه، پارانویا و تندروی متهم کرده‌ و هیولا کرده‌اند.
یادم آمد منهم طی مذاکرات در بی‌بی‌سی فارسی از دلواپسانی مثل کریم قدوسی هیولایی میساختم هم سطح و هم تراز با مخالفان آمریکایی و اسراییلی و سعودی برجام

 

۱۱- کریم قدوسی را نمیشناسم. احتمالا با نود درصد آنچه فرهنگ/سبک زندگی کسی مثل مرا میسازد مخالف باشد. اما میدانم باید درباره آنچه «توهم امثال کریم قدوسی» نامیده بودم، تجدید نظر کنم. چرا که امنیت ایران را مقابل نفوذ امپریالیسم بیشتر تامین میکند تا اعتماد ایدئولوژی‌زده ادغام گرایان به غرب.

یادداشت دیگری از علی علیزاده را بخوانید:
از تهران مستعمره 1322 به قدرت مسلط منطقه‌ای 1397 +عکس
علیزاده: وقت کوپنی شدن اجناس است
چکیده کثافت BBC از زبان علی علیزاده

۱۲-محمد علی شعبانی سال دو هزار و هفت که به اسراییل سفر کرد کارآموز نایاک بود و نایاک و تریتا پارسی در آن زمان در حال ایجاد روابطی سطح بالا در اسراییل بودند. جولای دوهزار و هشت (یعنی فقط چندماه بعد سفر شعبانی) رییس نایاک، تریتا پارسی و وزیرخارجه سابق اسراییل، شلومو بن-امی، آنقدر بهم نزدیک شده‌بودند که در کریستین مانیتور مقاله‌ مشترک می‌نوشتند.(بیشتر بخوانید)

۱۳- کاراموز سابق نایاک بعد از سفر به اسراییل خیلی سریع رشد کرد. کمتر از سه سال بعد از سفر به اسراییل، در اگوست دوهزار و ده (مرداد هشتاد و نه)، شعبانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت استخدام وخیلی زود سردبیر نشریه مهم این مرکز -فصلنامه شورای روابط خارجی- شد. شغلی که قبل ازاو متعلق به مذاکره کننده ارشد ایران در دور اول مذاکرات هسته‌ای یعنی سیدحسین موسویان بود.

۱۴-رییس اصلی شعبانی در ساختمان نه طبقه مرکز تحقیقات استراتژیک در خیابان نیاوران که تنها چند ده کارمند داشت چه کسی بود؟ رییس جمهور آینده ایران، حسن روحانی.
آیا این فرض که شعبانی طی سه سال کار در مرکز خود را به روحانی نزدیک کرده باشد کاملا بدون مبنا است؟ آیا مقالات فراوانی که شعبانی در این سله سال به انگلیسی نوشت با اجازه یا صلاحدید آقای روحانی بوده‌است؟

۱۵- از رابطه روحانی و شعبانی چیزی نمیدانم اما دیماه نود و یک، یعنی شش ماه قبل از انتخاب روحانی به ریاست جمهوری، شعبانی در حالیکه هنوز رسما کارمند مرکز تحقیقات و سردبیر فصلنامه مرکز بود، بهمراه سیدحسین موسویان، از نزدیکترین افراد به مرحوم رفسنجانی در سیاست خارجی، مقاله مشترکی در نیویورک تایمز مینویسد بنام چگونه با ایران سخن بگوییم.(بیشتر بخوانید)

۱۶- متن مقاله مشترک شعبانی، کارمند رسمی مرکز استراتژیک تشخیص «مصلحت» و سیدحسین موسویان (که در آن زمان رابطه نزدیکی با مهدی هاشمی رفسنجانی در لندن داشت) به تلاشهای پیشین حسن روحانی برای صلح با آمریکا اشاره میکند و با این پاراگراف نسبتا عجیب تمام میشود: اقای اوباما و مذاکره کننده اصلی، وندی شرمن، باید روی معنای دو کلمه تامل کنند «maslahat» و aberou. منظور همان کلمات فارسی «مصلحت» و آبرو هستند.
۱۷- شش ماه بعد از این مقاله، رییس مرکز پژوهشهای تشخیص مصلحت از نیاوران به پاستور میرود. شعبانی هم که حالا به لندن امده و از نزدیکان حلقه خانوادگی روحانی شده، برای دو سال آینده، مسئولیت روابط عمومی تیم مذاکره کننده هسته‌ای را بعهده میگیرد. باور نکردنی است. از سفر به اسراییل تا اندرونی مذاکرات در شش سال
۱۸- اطلاعات بالا خیالپردازی نیست. همه با جستجوی ساده اینترنتی برای هر کس با آشنایی اندک به انگلیسی قابل دسترس است. تکرار میکنم. این حرفها هیچکدام اتهام به روحانی یا ظریف نیست. هدف ایجاد شبهه درباره این دو نفر یا میزان وطن دوستی این دو نفر هم نیست. موضوع یک «گاف» خیلی بزرگ امنیتی است که اگر در هر کشور دیگر اتفاق افتاده بود به رسوایی می‌انجامید.

۱۹- مساله گاف آوردن کارمند سابق نایاک با رابطه با اسراییل به اندرونی مذاکرات هسته‌ای است فقط چون این کارمند انگلیسی میدانسته است. مساله به خطر انداختن میزان امتیازاتی است که ایران میتوانست در این مذاکرات بگیرد. مذاکراتی که سرنوشت تلخش امروز باعث بی‌ثباتی اقتصادی هشتاد میلیون ایرانی شده و امنیت ملی ایران را به خطر انداخته. مساله سوراخهای جدی امنیتی دولت لیبرالی است که عشق غرب کورش کرده

۲۰- امروز هم مطمینم دشمن، شعبانی های بسیاری را دارد وارد سیستم میکند. اما وزارت اطلاعات همچنان اولویتش گزینش و ستاره‌دار کردن و ستگیر کردن دانشجویان و فعالان معمولی و بی قدرتی است که فرزند همین کشورند. گیرم با تحلیل متفاوت و کمی شور جوانی. نه به اسراییل مربوطند نه نایاک و واینپ. (قبلا هم گفته‌ام، آنها که با اجنبی و موسسات و رسانه‌هایش رابطه دارند مساله‌شان جداست). ومساله ساده این است که دولت و وزارت اطلاعات و دستگاه‌های امنیتی کشور نتوانسته‌اند از حریم اطلاعاتی ابتدایی مذاکرات دفاع کنند و ازین رو امنیت ملی را به خطر انداخته‌اند.

انتهای پیام/

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: