|
به گزارش آوای نشاط، امیرعبداللهیان که این روزها نقش مهمی در دیپلماسی پارلمانی جمهوری اسلامی ایران ایفا میکند، حدود 27 ماه پیش معاونت عربی آفریقایی وزارت امورخارجه را برعهده داشت او همچنان در اذهان عمومی به عنوان یک دیپلمات انقلابی شناخته میشود. البته وی در خلال مصاحبه چندان راغب نبود درباره موضوعات رخ داده درخصوص رفتنش از این پست مطالبی بیان کند و معتقد بود این موضوعات امروز دغدغه مردم نیست.
مشاور رئیس مجلس در امور بین الملل در حدود 1 ساعت و نیمی با صبر و حوصله پاسخگوی ما بود و پس از پاسخش به هر سوال، گوشزد میکرد که چه میزان از وقت برای ادامه سوالات باقی مانده که نظر میرسد این رفتار او نشات گرفته از نظم دیپلماتیک اوست.
مشروح گفتوگوی امیرعبدللهیان را در ذیل بخوانید:
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، به عنوان اولین سوال میفرمایید از زمانی که شما مدیریت امور بینالملل مجلس را بر عهده گرفتهاید چه اقداماتی انجام دادهاید و آیا این اقدامات موثر بوده است؟
امیرعبداللهیان:فکر میکنم کار کردن در مجلس با حوزه دولت یک مقدار تفاوت دارد. هر زمان که برخی از همکاران و مسئولان وزارت خارجه از بنده میپرسند که تفاوت کار پارلمان با وزارت خارجه یا دولت چه است؟ میگویم که در وزارت خارجه یک وزیر و یک رئیس دارید و در عین حال هم یک حوزه اختیارات نسبتاً مشخصی دارید ولی در مجلس 290 نماینده، 290 رئیس، 290 وزیر بعلاوه یک رئیس مجلس دارید، آن هم اشخاصی که رفتارهای سیاسی و اجتماعی متفاوت دارند که در فراکسیونهای مختلف جمع شدهاند؛ بنابراین جمع کردن و ساماندهی این امور در حوزه بینالملل که باید یک صدای واحد و هماهنگی را طرفهای خارجی بشنوند، یک مقدار پیچیدگیهای بیشتری دارد.
در درون مجلس صرف نظر از خط و خطوط سیاسی داخلی و گرایشهای سیاسی که وجود دارد، افراد موثری در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل هم بین خانمها و آقایان نماینده وجود دارد که اینها دارای تجربیات زیادی هستند که این تجربیات در کنار دانش و تحصیلات آنها بسیار به ما در تحقق اهداف دیپلماسی کمک میکند.
در همه مجالس دنیا برای کارکرد حوزه دیپلماسی پارلمانی مکانیزمهای مشخصی وجود دارد؛ یعنی یک سطح مراودات روئسای پارلمانها، یک سطح کمیسیون سیاست خارجی پارلمانهاست، یک لایه کمیسیونهای تخصصی و همچنین یک سطح هم گروههای دوستی و پارلمانی است.
اگر بخواهم بگویم، کاری که ما در این مرحله توانستهایم انجام دهیم این است که سعی کردهایم بخشهای مغفول را فعال کنیم برای مثال وقتی با کشوری مانند عربستان، لیبی، بحرین و سودان روابط دیپلماتیک قطع است، معنا ندارد که گروه دوستی پارلمانی برای آن کشور تعریف شود؛ اما در مکانیزم جدیدی که به آن رسیدیم، ما برای اینگونه کشورها کار گروه پارلمانی تشکیل دادیم، این کارگروه لزوماً گروه دوستی نیست بلکه تعداد افرادی هستند که مثلا در موضوع بحرین، عربستان و یا سودان فعالیت میکنند و اینها تلاش میکنند متناسب با منافع ملی کشور حرکت کنند.
اگر بخواهم آماری از مراودات دیپلماتیک در حوزه پارلمان را مطرح کنم، برای مثال در سال 96 ما در مجموع 936 ملاقات خارجی در پارلمان داشتیم؛ یعنی از سطح نمایندگانی که عضو گروههای دوستی پارلمانی هستند یا روئسای گروههای دوستی تا رئیس مجلس و همچنین دو اجلاس بین المللی مرتبط با تشکلهای بینالمللی بینالمجالس این تعداد دیدار را داشتیم.
در بخش فعالیتهای چند جانبه و بینالمللی مجالس دنیا سه تشکل شناخته شده دارند.یک تشکل اتحادیه بین المجالس پارلمانهای جهان موسوم به( Inter Parliamentary Union)که مقر آن در ژنو است. همه کشورها عضو این اتحادیه هستند و در سطح روئسای مجالس سالی دو بار مانند جلسات سالانه مجمع عمومی سازمان ملل که سالی یک بار در نیویورک برگزار میشود جلسات (IPU) سالی دو بار برگزار میشود و به دلیل اینکه مقر این اتحادیه در ژنو است معمولا یکی از این جلسات در ژنو و یک بار در یکی از کشورهای عضو برگزار میشود که متاسفانه ما به دلیل عضویت رژیم نامشروع اسرائیل در (IPU) هیچگاه نتوانستهایم میزبان این اجلاس باشیم، اما هیئت پارلمانی و رئیس مجلس شورای اسلامی ایران نقش فعالی در جلسات (IPU) دارند. مضافاً اینکه آقای دکتر جلالی نایب رئیس کمیته اجرایی (IPU) هستند.
تشکل دوم اتحادیه بینالمجالس کشورهای اسلامی موسوم به( Parliamentary Union of the OIC Member States) است که دبیرخانه آن در تهران است و دبیر کل آن پیش از این یکی از برادران ترکیهای بود و اخیراً یکی از مقامات پارلمانی سنگال است و یکی از دیپلماتهای ارشد کشورمان معاون دبیر کل است. ولی مزیت آن برای ما این است که مقر دبیرخانه آن در تهران است.
سومین تشکل بین المللی که برای پارلمانهای دنیا وجود دارد؛ اتحادیه بینالمجالس کشورهای آسیایی (Asian Parliamentary Assembly) است که این تشکل دبیرخانهاش در تهران است و دبیر کل آن ایرانی است. اینها از یک سو برای ما یک مسئولیتهای جدیدی ایجاد کرده و در عین حال فرصتهایی را فراهم کرده که جمهوری اسلامی ایران در قالب این دو تشکل بتواند برای پیشبرد اهدافی که در راستای هماهنگی و همکاری بیشتر کشورهای اسلامی و آسیایی است، بهره گیرد.
اخیراً در محافل رسانهای انتقاداتی به سفرهای خارجی نمایندگان مطرح شده، حتی برخی از وکلای ملت نیز به این موضع اشاره کردهاند و گفتهاند یکی از محورهای تحقیق و تفحصی که از عملکرد مالی پارلمان کلید خورده همین موضوع است، به نظر شما در شرایط فعلی اقتصادی کشور، لزومی برای این تعداد سفرهای خارجی نمایندگان وجود دارد؟
امیرعبداللهیان: در دورهای که آقای لاریجانی رئیس مجلس بودند، یکی از کارهای خوبی که داشتند، این بود که کمیته سفرهای خارجی در مجلس تشکیل شد، در دولت هم کمیتهای برای سفرها وجود دارد، در مجلس هم آقای لاریجانی این کار را انجام داد. دو نفر از اعضای هیئترئیسه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، معاون پارلمانی وزارت خارجه، مشاور رئیس مجلس، بینالملل و مدیرکل تشریفات مجلس عضو این کمیته هستند و سفرها در این کمیته مورد بررسی و بحث قرار میگیرد، البته در بیرون از مجلس این تصور وجود دارد که نمایندهها سهمیه دارند و حتماً باید به سفر خارجی بروند، سفر نمایندگان به دو بخش رسمی و غیر رسمی تقسیم میشود، غیر رسمیها اصلا مسئولیتش با ما نیست، فرضا یک نمایندهای ممکن است با یک سفیری دوست باشد و یا دوستی دارد و بخواهد سفری داشته باشد که عادی میرود، حتی با خانوادهاش هم میتواند برود، این سفرها اصلا به ما ارتباطی ندارد، اما در سفرهای رسمی، به جرأت میتوانم بگویم که از هر 10 سفری که برای بررسی، به کمیته سفرها ارجاع میشود، 50 درصد آن در کمیته سفرها رد میشود. در عین حال در شرایط فعلی، تصمیمات جدیدی در کمیته سفرها گرفته شد، ضمن اینکه خروجی قیف مصوبه سفرها را در کمیته سفرها تنگتر کردیم، تعداد نفرات را به حداقل و در حد ضرورت رساندهایم، به عنوان مثال اگر یک سفر را با 1+1 میشود انجام داد حتما آن را 1+2 نمیکنیم، این رویکرد وجود دارد، واقعاً این کمیته سفرها به نظر من ابتکار بود.
البته در جاهایی سفر نمایندگان در چارچوب دیپلماسی پارلمانی توجیه دارد اما امروز اعتراضات عمدتاً به سفرهای شخصی نمایندگان است، ممکن است در بخشهای مختلف هم سفرهای شخصی دیگری باشد، سفرهای شخصی نمایندگان اصلاً نه با بلیت، هزینه و نه حتی حق مأموریت مجلس است، حداکثر این است که نماینده و یا نمایندگانی که میخواهند سفر شخصی انجام دهند، آن را به بخش تشریفات مجلس اطلاع میدهند و از مجلس مرخصی میگیرند، فرضا یک نمایندهای تعطیلات شخصی خود را با خانوادهاش در یکی از شهرهای ایران میگذراند و دیگری به کربلا و یا نماینده دیگر به پاریس میرود!(با خنده)
اخیراً کتاب خاطرات جان کری وزیر امور خارجه سابق آمریکا منتشر شده در یکی از فصول این کتاب که مربوط به ایران است وی ادعا میکند که مذاکرات پنهان از داستان آن 3 کوهنورد آمریکایی که وارد ایران شدند آغاز شده و فردی به نام "سالم عبدالسلام" اول در بحث آزادی آن 3 کوهنورد موفق عمل کرد و پس از آن وی واسطه شد که مذاکرات پنهان بین ایران و آمریکا در آن دوره انجام شود که نهایتاً منجر به مذاکرات آشکار شد. حتی این مقام سابق آمریکایی ادعا کرده که ما در یک و دو سال اول همکاران و شرکای اروپاییمان را هم در جریان قرار ندادیم که بعداً اینها خیلی ناراحت شده بودند که شما چرا به ما اطلاع ندادید، آیا یک چنین روایتی درست است؟ شما تایید میکنید؟
امیرعبداللهیان: بنده در مقطعی که آقای جان کری در کتابش به آن اشاره کرده، مسئولیت حوزه عربی را در وزارت خارجه برعهده داشتم. عمانیها به ویژه سلطان عمان در رفتارهایش آدم منطقی است و هنوز نسبت به کمکی که ایران در جنگ "ظفار" به عمانیها کرده قدرشناس هستند. در عین حال در دوره جمهوری اسلامی ایران رفتار حکیمانه کشورمان در حوزه سیاست خارجی خیلی تاثیر مثبتی بر عمانیها و حاکمان عمان گذاشته است؛ و آنها هم سعی میکنند تا آنجایی که میتوانند واقعبینانه و در مقایسه با کشورهای وابسته، مستقل عمل کنند. این روانشناختی سلطان عمان و تیمی است که با وی کار میکنند. در نتیجه آنها در هر مقطعی اگر احساس کنند که میتوانند کمکی به جمهوری اسلامی ایران و یا منطقه کنند این کار را انجام میدهند.
در جمهوری اسلامی ایران هم به ویژه در سطح مقام معظم رهبری به این رویکرد سلطان عمان که رویکردی منصفانه، منطقی و نزدیک به واقعیات صحنه رفتار جمهوری اسلامی ایران و عملکرد مثبت و سازنده کشورما در منطقه است، نگاه شده است. این ارتباط همیشه مشوق "سلطان قابوس" بوده که اگر جایی میتواند یک حرکتی انجام دهد، این کار را انجام دهد. عمانیها در مقاطع مختلف اگر موضوعی مطرح شده سعی کردن بیایند و مطالبشان را خیلی شفاف و صریح بگویند.
بله، آقای "سالم"ی که جانکری در کتاب خود از او نام برده و اعلام کرده فردی کلیدی میان سلطان عمان و جمهوری اسلامی ایران برای شکلگیری مذاکرات بوده و رفت و آمدهایی را به آمریکا داشته و با مقامات آنها دیدار داشته درست است، در آن مقطع بنده نیز مذاکراتی با این فرد داشتم که این دیدارها در عمان و ایران بود. وی از مشاوران ارشد سلطان عمان است، البته این داستان را آقای دکتر علی اکبر صالحی در کتابش به خوبی ذکر کرده است.
رفت و آمدهای آقای سالم دقیقاً چه سالی بود؟
امیرعبداللهیان: اواخر سال 90 بود که همین آقای "سالم" به ایران آمد. ابتدا این را بگویم که من چگونه وارد این موضوع حساس شدم. آقای دکتر علی اکبر صالحی نوع مدیریتش جالب و متفاوت است. وی رفتاری آکادمیک دارد و در عین حال تجربه کار و اقامت در حوزههای عربی، اروپایی و آمریکا، معاون علمی فنآوری سازمان همکاری اسلامی در جده و همچنین سفیر ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایران را دارد و با توجه به این تجارب مدلش اینگونه است که در موضوعات خیلی مشورت میکند.
یادم هست در آن مقطع که ابتدا آقای سالم به ایران میآمد و میخواست پیامی بیاورد که مقدمات مذاکرات ایران با 6 کشور فراهم شود و در آن مقطع که بحث آمریکا مهم بود، چون قرار بود آنها شرط ایران در غنیسازی را بپذیرند و رئیس جمهور آمریکا به سلطان قابوس گفته بود که این حق ایران را میپذیرم اما صرف این حرف ملاک نبود و مقام معظم رهبری مخصوصا تاکید داشتند که حتماً باید تضمینهای لازم اخذ شود. یادم هست آن وقتی که آقای "سالم" میآمد ما هم به دلیل حفظ مسائل حفاظتی و به دلیل اهمیت موضوع و هم برای این که همفکری دقیقی داشته باشیم آقای دکتر صالحی وزیر وقت امور خارجه و بنده به همراه آقای دکتر عباس عراقچی و دکتر خاجی در حیاط ساختمان شماره یک وزات امور خارجه میزی میگذاشتیم و آنجا حرفها را میزدیم و مطالب را از سالم میگرفتیم.
علی اکبر صالحی مقید به این بود که مسئله پیش آمده در حد وزیرخارجه شخصی نشود و مشورت هم فکری ایجاد شود. پس از این که ضمانتهای اصلی و اولیه اخذ شد و رئیس جمهور وقت آمریکا حق ایران در غنیسازی را پذیرفت گفتوگوها شکل گرفت.
انصافاً آقای دکتر صالحی برای استارت و کلید خوردن مذاکرات شخصاً تلاش کردند و ریسکهای بزرگی انجام دادند. شخصاً مکاتبات و مشورتهای نزدیکی با مقام معظم رهبری داشتند این در حالی بود که گفته میشد آقای دکتر احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور وقت با این روند مخالف بود حتی آقای دکتر صالحی را از این موضوع منع میکرد، آقای دکتر احمدینژاد معتقد بودند این موضوعی نیست که وزیرخارجه با توجه به پیچیدگیهایی که موضوع داشت آن را دنبال کند و پیش ببرد.
آقای دکتر احمدینژاد چندین بار اعلام کرد با اصل مذاکره با آمریکا مخالف بوده، پس از گفته شما اینگونه استنباط می شود که رئیس دولت نهم و دهم با اصل مذاکره مخالف نبوده و اینکه وزارت خارجه محور مذاکرات باشد، مخالف بود؟
امیرعبداللهیان: آقای دکتر احمدینژاد در آن مقطع از این که وزارت امور خارجه و آقای دکتر علی اکبر صالحی پیشگام این موضوع باشد حمایت نمیکردند و میگفت که این موضوع نیازمند هماهنگیهای پیچیده در سطح کشور است. تصورش این بود اگر دکتر صالحی وارد این موضوع شود در میان کار با مشکلات زیادی مواجه میشود، اما دکتر صالحی ضمن این که احترام دکتر احمدینژاد را حفظ میکرد، تلاش داشت پیامها و دیدگاههای کارشناسی خود را به رهبر معظم انقلاب منتقل کند، همانطور که دکتر صالحی در کتاب خاطرات خود عنوان کرده و آقای دکتر محمدجواد ظریف نیز در چند مصاحبه خود گفته، مذاکرات پیش از ریاست جمهوری حجتالاسلام روحانی کلید خورد.
نامه اوباما درباره پذیرش حق غنیسازی آیا هیچ وقت منتشر شد، یا جزء اسناد طبقهبندی شده است؟
سوابق موضوع در اختیار دستگاههای حاکمیتی قرار دارد. در آن مقطع نامهای سلطان عمان نوشت و رسماً به دیداری که با اوباما داشت استناد کرد و تضمین کننده واقعی این کلام خود آقای سلطانقابوس بود اما در عین حال در آن مقطع ایمیلهایی با آقای "سالم" رد و بدل میشد که برخی از این ایمیلها را خودم دریافت میکردم. بخشی از این اسناد مربوط به این موضوع است که وجود دارد. بنده نامهای را که دیدم مطالبی است که عمانیها پس از سفر رسمی به آمریکا و دیدارشان با رئیس جمهور وقت آمریکا داشتند، به ما ارائه کردند. اما نامه و مکاتبات دیگری وجود داشته که باید در سطوح دیگر دنبالش کنید.
انتهای پیام/