|
به گزارش آوای نشاط طی سالیان گذشته مجریهای زیادی وارد صدا و سیما شده و از این طریق به افرادی محبوب در سطح جامعه تبدیل شدهاند. برخی از این مجریان پس از مدتی حضور در تلویزیون، بهخاطر حاشیههایی که ایجاد کردند از صدا و سیما حذف شدند و در شبکههای مجازی و خانگی هیچگاه نتوانستند محبوبیت گذشته خود را تکرار کنند.
محمود شهریاری و چندین بار ممنوعالتصویر شدن
محمود شهریاری یکی از مجریان قدیمی صدا و سیماست که از دهه شصت تاکنون در عرصه مجریگری مشغول فعالیت است. او چندین بار تاکنون ممنوعالتصویر شده و هر بار بعد از رفع مشکلات، دوباره به عرصه اجرا بازگشته است. در مورد علت ممنوعالتصویری شهریاری روایتهای مختلفی وجود دارد: از لو رفتن فیلم انجام حرکات موزونش در یک مجلس عروسی تا آوردن اسم خوانندگان لسآنجلسی در برنامه زنده.
مجری پرکاری که در دهه ۷۰ با خندههای منحصربهفردش مشهور شد و البته بعدتر با رکگوییها و اجرای متفاوتش نسبت به مجریان خشک آن سالهای تلویزیون به چشم آمد، بعد از حاشیههایی که با رقص کردی در عروسی برادرش و فیلم منتشره از این اتفاق برایش درست شد، با سؤال خارج از عرف در برنامه شبهای رمضان بار دیگر ممنوعالتصویر شد. شهریاری در این برنامه از امیر جعفری پرسید همسرش شبیه چه میوهای است؟
جواد یحیوی؛ مجریای که زود افول کرد
جواد یحیوی با اجرای متفاوت برنامه تابستانه «طعم آفتاب» که بعد از ظهرها از شبکه تهران پخش میشد، توانست سبکی تازه در اجرای برنامههای تلویزیونی از خود به جا بگذارد. یحیوی با اینکه مجری اثرگذاری بود اما در ادامه نتوانست موفقیت «طعم آفتاب» را تکرار کند. او در اواخر کارش به اجرای مسابقات زنده تلفنی رسید. گفته میشود پشتیبانی از یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در سال 88 و حضور مستمر در میتینگهای این نامزد و اجرای مراسم او موجب شد تا مسئولین تلویزیون او را از حضور در برنامههای این رسانه محروم کنند. هرچند او از یک سال و نیم قبل از آن هم کاری در تلویزیون روی آنتن نداشت.
آزاده نامداری و حاشیههای بیپایان
آزاده نامداری کارش را با برنامه «خط مستقیم» شبکه تهران شروع کرد اما تا سال 84 که اجرای آیتم «تازهها»ی «سیمای خانواده» به او سپرده شد، کسی او را به عنوان مجری نمیشناخت. او شیوه خاصی از اجرا را وارد تلویزیون کرد. اولین مجریای بود که چادر رنگی سرش میکرد و حاشیههای دیگری که هیچگاه دست از سرش برنداشت.
بعد از اجرای برنامه تحویل سال 91 به همراه احسان علیخانی، حواشی زیادی برای او به وجود آمد و نهایتاً از گوشه و کنار شنیده شد که بعد از آن برنامه، ممنوعالاجرا شده است. این در حالی بود که نامداری در همان سال برنامه «خانمی که شما باشی» را هم اجرا کرد و اتفاقاً خیلی هم پرمخاطب شد، اما این هم نتوانست جلوی تصمیم ممنوعیت از اجرای او را بگیرد.
او در سال 92 با فرزاد حسنی ازدواج کرد. اجرای مشترک برنامه تحویل سال با همسرش او را در کانون توجه قرارداد، اما این ازدواج کمتر از یک سال دوام داشت و پس از آن نامداری بیش از اینکه بهعنوان مجری جلوی دوربین باشد، انتشار اخبار مربوط به جداییاش از حسنی و حاشیههای این اتفاق و ازدواج مجددش در شبکههای اجتماعی در ذهن مردم نقش بست. پس از این اتفاقات بود که دیگر نامداری از عرصه تلویزیون و مجریگری کنار رفت.
سیدمحمد حسینی؛ از مسابقههای تلفنی تا ریاستارت
از زمانی که شبکه تهران شروع به کار کرد، به عنوان یکی از مجریان ثابت این شبکه کارش را شروع کرد اما در سال 76 و با حضورش در «مسابقه بزرگ» در کنار سید کاظم احمدزاده، بیش از پیش برای مخاطبان شناخته شد. حرکات عجیب و غریبش جلوی دوربین، شوخیهای منحصر به فردش با احمد زاده و ترانههایی که در این مسابقه اجرا میکرد همگی در کنار هم باعث شهرت و محبوبیت او شد.
سال 84، حسینی در پایان یکی از برنامههای زنده «محله بندهنواز» که از شبکه سه پخش میشد از مخاطبان خداحافظی کرد و گفت که مدتی نیاز به استراحت دارد. همان زمان شایعاتی درباره افتتاح بنگاه معاملات ملکی او در قبرس هم شنیده میشد و بعدها مشخص شد که در آنجا پناهنده شده است.
او بر خلاف سایر همکارانش که با وجود ممنوعالکاری در ایران ماندند و به وطنشان پشت نکردند، دست به یک خودویرانگری شدید زد و در شبکههای ماهوارهای مشغول به کار شد، تا پرونده خود را برای همیشه ببندد.
وقتی از ایران رفت، ابتدا در دوبی کوشید که در اولین شبکه خصوصی مجاز ایران، مجری اول باشد اما آن شبکه راه نیفتاد و او ناراضی و سرخورده حالا در آمریکا به تهیه و اجرای برنامه میپردازد.
او در برنامه «ام.شو» حتی پا را فراتر از سیاست گذاشته و مثل بسیاری از مجریان برنامههای تلفنی سلطنتطلبان درباره مقدسات اسلامی و سنتی مردم حرفهای موهن و زنندهای به زبان میآورد.
فرزاد جمشیدی؛ مجریای با نثر مسجع
جمشیدی یکی از مجریان برنامههای معارفی صدا و سیما بود که سالها اجرای برنامههای سحر ماه مبارک رمضان با فن بیان عالی بر عده داشت و با تخصصی که در بیان نثرهای مسجع داشت محبوبیت زیادی بین مردم کسب کرده بود.
جمشیدی در سال 1391 برنامه «یاد خدا» را روی آنتن شبکه یک داشت که برنامهاش اواخر دی ماه به طور ناگهانی قطع شد. علت توقف ناگهانی این برنامه عارضه قلبی و بستری شدن جمشیدی در بیمارستان عنوان شد ولی برخی علت را در یک پرونده شخصی میدانستند. او 29 خرداد 1392 نیز در نامهای اعلام کرد برای همیشه از اجرا خداحافظی میکند، اما پس از حل شدن مشکلاتش در سال 1397 دوباره به تلویزیون بازگشت.
فرزاد حسنی و حاشیههای ازدواجش با مجری زن
فرزاد حسنی زبان سرخی داشت، صراحت لهجهاش در بیان سؤالات و بی پروا، سرانجام در گفتوگو با سردار رادان، رئیس پلیس وقت تهران کار دستش داد و همان اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد. او در برنامه کولهپشتی، با لحنی نامناسب، سؤالاتی را از رئیس پلیس وقت تهران پرسید که این سؤالات باعث کنار گذاشتن وی از تلویزیون به صورت موقتی شد.
هر چند پس از «کوله پشتی» با سردار رادان نزدیک به 1500 روز ممنوع از کار بود ولی در شب یلدای شبکه یک و سپس ویژه برنامه تحویل سال سال 91 به تلویزیون بازگشت و پس از بهوجود آمدن حاشیههای زندگی شخصیاش با آزاده نامداری، دوباره از عرصه مجریگری در تلویزیون کنار گذاشته شد.
رضا رشیدپور و برنامههای شیشهای
مدتها طول کشید تا رضا رشیدپور از جک گفتن در آیتمهای صبح بخیر ایران جدا شود و به عنوان یک مجری خودش را در تلویزیون مطرح کند. او با سری برنامههای «شیشهای»! به اوج شهرت رسید. رشیدپور در سهگانه «عبور شیشهای»، «شب شیشهای» و «مثلث شیشهای» تقریباً تمام سوپراستارهای سینما را به برنامهاش آورد.
در حالی که 35 قسمت از برنامه «مثلث شیشهای» گذشته بود، ناگهان پخش این برنامه متوقف شد. علت تعطیلی این برنامه را صحبتهای مهمانان برنامه روی آنتن زنده و ناتوانی رشیدپور در کنترل آن میدانند.
رشیدپور بعد از جدا شدن از تلویزیون سعی کرد خودش را در ورطه بازیگری بیازماید که نتیجهاش حضور در فیلمهایی چون «بی پولی»، «شیش و بش»، «سوپر استار» و «در امتداد شهر» بود. حضور جنجالیاش در شبکه ایرانیان و حرکت عجیب و غریبش در ساخت کلیپهای متعدد و قرار دادن آنها روی شبکه یوتیوب از دیگر کارهای رشیدپور در سالهای اخیر بوده است.
او سپس شانش را در برنامههای اینترنتی همچون «دید در شب» امتحان کرد، اما این برنامه نیز توفیق چندانی نداشت. به قول مهران مدیری: «شبکه نمایش خانگی قابل مقایسه با تلویزیون نیست. برای اینکه من یک مخاطب ۷۰ میلیونی رو عوض کردم با یک مخاطب ۳ میلیونی و این من را طی این سالها آزار میدهد.»
انتهای پیام/