|
به گزارش آوای نشاط هال برندز در بلومبرگ نوشت: مسائل روابط خارجی به ندرت بر نتایج انتخابات میان دوره ای کنگره تاثیر می گذارند اما انتخابات میان دوره ای تحولاتی در روابط خارجی آمریکا به ارمغان می آورند. جهان از نزدیک، انتخابات روز سه شنبه آمریکا را تحت نظر داشت چرا که در دوره ریاست جمهوری ترامپ، سهم جهان از انتخاب های سیاسی دولت آمریکا هرگز به این اندازه نبوده است.
نتیجه این انتخابات که پیروزی دموکرات ها در کنگره و جمهوریخواهان در سنا بود، تاثیر اساسی بر نحوه تعامل دولت آمریکا با جهان نخواهد داشت. اما می تواند در چند حوزه دموکرات ها را توانمند سازد و این موجب می شود دست کم موقتا ناظران خارجی بتوانند مسیر سیاست خارجه دولت آمریکا را پیش بینی کنند.
به گزارش «انتخاب»؛ در ادامه این مقاله آمده است: از اموری شروع می کنیم که تغییر نخواهند کرد. چارچوب اصلی سیاست خارجی دولت ترامپ تغییر نخواهد کرد: یعنی رفتار دمدمی مزاجانه، تمایل به تقابل با متحدان قدیمی و شرکای تجاری، رنگ و لعاب خودکامگی و رابطه گرایی و اختلاط منافع شخصی با سیاسی. ترامپ شخصا تغییر چندان مهمی در مشی خود ایجاد نخواهد کرد و دموکرات ها نیز که تنها کنترل یک دوم از یک سوم قوای حکومتی آمریکا را به دست گرفته اند، قدرت زیادی برای مهار او نخواهند داشت.
کنگره دموکرات نمی تواند دولت را مجبور کند به توافق هسته ای ایران یا توافق اقلیمی پاریس بازگردد. همچنین نتایج این انتخابات باعث نمی شود با استفاده از گزارش تحقیق و تفحص بازرس مولر که بسیار خبرسازتر از اقدامات مشابه است، استیضاح ترامپ عملی شود. همچنین بعید است رهبری حزب دموکرات با عقاید نمایندگان پیشرو مانند تحریم اسراییل به عنوان یک رژیم آپارتاید همراهی کند. با این وجود، در سه محور، کنگره دموکرات می تواند بر سیاست خارجی آمریکا اثر بگذارد.
نخست اینکه کنگره دموکرات می تواند از قدرت نظارتی خود برای فشار بر دولت استفاده کند و گفتمان سیاست خارجی دموکرات ها را غالب کند. کمیته های دموکرات در کنگره می توانند با استفاده از احضارها و سایر ابزارهای نظارتی به روشن کردن روابط پشت پرده میان مقامات دولتی (از جمله جیرد کوشنر و خود ترامپ) و کشورهای خارجی مانند عربستان سعودی و روسیه بپردازند.
نگرانی ها بابت فساد و تبانی بالا گرفته است و کنگره دموکرات بهتر از کنگره جمهوریخواه می تواند این نگرانی ها را پیگیری کند. البته چالش دموکرات ها این است که در پیگیری این موارد اقدامات وسواسی مانند قضیه حمله به سفارت در بنغازی که کمتر مورد علاقه افکار عمومی هستند را تکرار نکند. رویکرد سازنده تر این است که از جلسات استماع استفاده شود تا در امور سیاستی کلان، دست دولت زیر ساطور بماند (مثلا هزینه ای که دولت برای پیگیری دیپلماسی روابط با کیم جونگ اون می پردازد) و اینکه تاسیس یک چارچوب فکری برای سیاست خارجی در سال ۲۰۲۰ و پس از آن را پیگیری کند.
دوم احتمال افزایش اصطکاک در روابط آمریکا و سعودی هاست. عموما دموکرات ها بیشتر از جمهوریخواهان نسبت به انعقاد قرارداد فروش سلاح به عربستان و حمایت از جنگ بن سلمان در یمن تردید دارند و کمتر مستعد پذیرش پیشنهاد دولت برای عبور فوری از قضیه قتل خاشقجی هستند. به احتمال زیاد، دموکرات ها قادر نخواهند بود فروش سلاح به سعودی ها را متوقف کنند چراکه این کار به اکثریت های قاطع با قدرت وتوی تصمیم دولت نیاز دارد که فراتر از حوزه اقتدار فعلی آنهاست. اما تغییر توازن در کنگره موجب تاکید بر تقاضای تحریم برخی مقامات سعودی، قطع مداخله آمریکا در جنگ یمن یا فاصله انداختن میان ریاض و واشنگتن می شود.
سوم افزایش نظارت بر عملکرد پنتاگون است. کنگره دموکرات می تواند بحث درباره مکان، زمان و اهداف استفاده از نیروهای آمریکایی در عملیات های خارجی به منظور جنگ با تروریسم را احیا کند. در صورت تعقیب قضایی، دولت ناچار می شود اهداف خود را از حضور در مناطقی مانند سوریه و یمن شفاف کند. مساله مهمتر، بودجه پنتاگون است. در سال ۲۰۱۷ وزیر دفاع جیمز متیس و رییس ستاد مشترک ژنرال جوزف دانفورد شهادت دادند که اگر آمریکا بخواهد مزیت نظامی برابر روسیه و چین را حفظ کند، وزارت دفاع به رشد بودجه سالانه همگام با تورم به میزان سه تا پنج درصد نیاز دارد. علی رغم افزایش بودجه پنتاگون در سال های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به بیش از ۷۱۶ میلیارد دلار، دولت ترامپ قصد دارد بودجه سال ۲۰۲۰ را به ۷۰۰ میلیارد دلار کاهش دهد.
اکنون ممکن است این روند کاهشی شتاب بیشتری بگیرد. رهبران دموکرات به بودجه نظامی به چشم وجوهی نگاه می کنند که باید صرف منافع طبقه کارگر و متوسط در داخل کشور بشود (علی رغم این حقیقت که به صورت سنتی افزایش بودجه نظامی موجب افزوده شدن به وسعت طبقه متوسط می شود). انتظار می رود کنگره دموکرات، طرفدار بودجه ای باشد که مبالغ بیشتری صرف هزینه های اجتماعی نسبت به امور دفاعی کند. این رویکرد موجب می شود پنتاگون استفاده بهینه تری از منابع موجود به عمل بیاورد. از طرف دیگر این رویکرد موجب تضعیف روند نوسازی توان اتمی، سرمایه گذاری ناکافی در تسلیحات مهم متعارف، عدم آمادگی برای بحران ها و ضعف در ارسال سیگنال آمادگی آمریکا برای دفاع از منافعش در سرتاسر جهان به متحدان و دشمنان خواهد شد.
مساله دیگری که به همین اندازه اهمیت دارد، این است که آثار انتخابات میان دوره ای بیش از آنکه ملموس باشد، نمادین است. از زمان پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶، کشورهای جهان این سوال را در ذهن دارند که آیا چربیدن سیاست ترامپ یعنی «اولویت با آمریکا»، بر سیاست سنتی بیرون گرایی آمریکا، راهبردی مقطعی است یا راهبردی طولانی مدت؟ اگر جمهوریخواهان پیروز این انتخابات می شدند که ترامپ تلاش می کرد آن را تا حدی شخصی سازی کند، این به نوعی تایید رویکرد فعلی دولت آمریکا تلقی می شد.
سیاست هراس افکنی و عوام فریبی رییس جمهوری در موضوعاتی مانند مهاجرت موجب تلنگر به جنبش های لیبرالی در سایر نقاط جهان به ویژه اروپا شده است. امکان دارد بازنگری های همگام با آن در سیاست جهانی ناشی از نگرانی متحدان آمریکا و تلاش برای دور زدن یا مخالفت با آمریکا در مسائلی مانند تجارت و اداره جهان، شتاب بیشتری بگیرد. این حقیقت که دموکرات ها توانسته اند بخشی از کنگره را پس بگیرند به معنی رد کامل سیاست ترامپ از سوی رای دهندگان نیست. با این حال موجب تخفیف صدماتی می شود که یک کنگره جمهوریخواه می توانست به دنبال داشته باشد.
متحدانی که مدت ها به رهبری آمریکا اتکا داشتند اما از ناحیه ادامه عملکرد جاری دولت ترامپ احساس نگرانی می کنند، تا حد امکان به همکاری با واشنگتن ادامه خواهند داد، البته با این امیدواری که سیاست آمریکا پس از سال ۲۰۲۰ به روال عادی بازگردد. جهان به انتخابات میان دوره ای سال ۲۰۱۸ به عنوان پیروزی دیگری برای پوپولیسم بیگانه-هراس نگاه نخواهد کرد. مطمئنا کنگره دموکرات با چالش های بزرگی مواجه خواهد بود و نگرانی عمیق از سیاست خارجی آینده آمریکا پابرجا خواهد ماند. اما نتایج انتخابات اخیر دست کم زمان بیشتری برای نظم جهانی خریده است که آمریکا سهم زیادی در شکل گیری آن دارد.
انتهای پیام/