|
به گزارش آوای نشاط اگر قرار باشد بیاخلاقیها در تیم ملی فوتبال را طبقهبندی کنیم، با مشکلات زیادی روبهرو خواهیم شد، ماجراهایی که هر کدام ریشه متفاوت خود را دارد و رفتارهای کینهتوزانه از عوامل اصلی آن است، رفتارهایی که از سوی عوامل مختلف در تیم ملی شکل گرفت و شاید از ابتدا نیاز به برخورد جدی با آنها بود، با این حال نهتنها برخوردی صورت نگرفت، توضیحی از افرادی که رفتار ناهنجار از خود نشان داده بودند، خواسته نشد، بلکه حتی کارهای آنها با توجیه نیز همراه شد. فدراسیون فوتبال هر بار ناهنجاریها در تیم ملی را بهنوعی توجیه کرد و این ناهنجاریها هر بار سرعت بیشتری به خود گرفت و پررنگتر شد.
ابتدا باید طبق سنوات گذشته به این موضوع تأکید کرد که نقد به تیم ملی و رفتارهایی که از سوی کارلوس کیروش و اطرافیان او میشود، هیچ ارتباطی با مسائل فنی تیم ملی ندارد. اگر نقدی وجود دارد، قصدی برای نادیده گرفتن اتفاقات مثبت درون تیم ملی اعم از نتیجهگیری، شکستناپذیری مقابل رقبای آسیایی در بازیهای رسمی، مبارزه با بازیکنسالاری، ایجاد حمیت و یکدلی در تیم ملی و مواردی اینچنینی نیست، با این حال نتیجه گرفتن و عملکرد مثبت در مسائل فنی نباید باعث نادیده گرفتن بیاخلاقی و ناهنجاری در تیم ملی شود، تیمی که نام آن «ملی» است، پرچم ایران روی پیراهنش حک شده و بیاخلاقی در آن تیم محکومتر از هر جای دیگری است.
نیازی به نام بردن تمام ناهنجاریها و بیاخلاقیها در تیم ملی نیست، فقط بیان چند نمونه از آنها کفایت میکند تا علاوه بر پرداختن به این موضوع، به نقش منفعلانه کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال در پررنگتر شدن بیاخلاقیها در تیم ملی بپردازیم. نمونهها بسیار است، اما زیاد به گذشته نمیرویم و برای ناهنجاریها از شخص کارلوس کیروش شروع میکنیم؛
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در جریان اختلافاتش با زهره هراتیان (رئیس ایفمارک ایران) بر سر ساختمان سابق ایفمارک و فعلی پِک، با عصبانیت تمام به این ساختمان رفت و با بهکار بردن الفاظی زشت و دور از شأن، مشغول فیلمبرداری از بیمارانی هم شد که آنجا مشغول درمان بودند، یعنی کیروش علاوه بر بهکار بردن الفاظ ناپسند، با فیلم گرفتن از حریم بیماران، مرتکب دو بیاخلاقی همزمان شد چرا این حق برای هیچکس وجود ندارد که از بیماران بدون رضایت فیلم یا تصویر تهیه کند.
یکی دیگر از نمونههایی که در همین محوطه صورت گرفت، زمانی بود که ساختمان در اختیار تیم ملی قرار گرفته بود و علی خطیر، معاون وقت محمدرضا ساکت دبیرکل فدراسیون قصد داشت نماینده فیفا را برای بازدید به ساختمان پِک ببرد. اوسیانو کروز، دستیار کارلوس کیروش نهتنها اجازه این کار را به معاون وقت دبیرکل فدراسیون فوتبال نداد، بلکه الفاظ ناپسندی مقابل نماینده فیفا بهکار برد.
مصاحبه سراسر توهینآمیز و ناپسند میک مکدرموت علیه حمید استیلی که از نامآوران فوتبال ملی و مدیر تیم امید است، یکی دیگر از بیاخلاقیهای اطرافیان کیروش بود که نهتنها کمیته اخلاق و فدراسیون فوتبال واکنشی جدی به آن نشان ندادند، بلکه با رفتار و سکوتشان بهنوعی صحبتهای مکدرموت را توجیه و تأیید کردند.
کنار این موارد قرار دهید نوشته فیسبوکی کیروش علیه علیرضا اسدی که در آن از کلماتی نظیر مار و عقرب استفاده کرد و قطری خواندن مسئولان ورزشگاه آزادی زمانی که شرایط جانبی برای تمرینات تیم ملی مهیا نبود و صحبتهای تندوتیزش علیه کفاشیان، ترابیان، گودرزی و... . کنار این موضوع باید به مصاحبههای متوالی دستیاران او در زمانی که کفاشیان بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال کیروش را ممنوعالمصاحبه کرده بود، هم توجه داشت. بهتازگی هم که کروز دستیار کیروش ضمن حمله به یک خبرنگار و درگیری با او از الفاظ زشتی استفاده کرد.
در هیچکدام از مواردی که ذکر شده و موارد مشابه، کمیته اخلاق یک بار به مسائل ورود نکرد یا اگر ورود کرد نتیجه آن بهصورت رسمی اعلام نشد و هیچگونه اطلاعرسانی شفافی در این رابطه صورت نگرفت. با وجود اینکه بارها دیده شده کارلوس کیروش علیه مسئولان وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و... صحبت کرده، اما حتی یک بار تذکر به سرمربی تیم ملی داده نشد یا اگر داده شد این تذکر رسانهای نشد که فدراسیون نشان دهد با ناهنجاریهای کیروش و اطرافیانش برخورد میکند. حتی فدراسیون فوتبال در اقدامی پیشگیرانه نفرات مقابل را محکوم میکرد تا گزندی به کارلوس کیروش و اطرافیانش وارد نشود (مثال این ماجرا بیانیه رسمی فدراسیون در محکومیت علی خطیر بود).
این در حالی بود که امیر قلعهنویی و محمد مایلیکهن بهمحض صحبت علیه فدراسیون و تیم ملی به کمیته اخلاق احضار شدند و البته در مواردی دیده شده کمیته اخلاق وارد ریزترین مسائل میشود، مسائلی چون قلیان کشیدن بازیکنان که شاید بهلحاظ فرهنگی و تبلیغی از سوی سلبریتیها ناهنجاری عمومی محسوب شود، اما یک مسئله شخصی است، با این حال همیشه به بدترین شکل با این مسئله برخورد شده یا حتی کمیته اخلاق به مدل مو یا بدهی بازیکنان هم ورود و آنها را محروم کرده است (مثل محسن مسلمان و حسین کعبی) آن هم بدون اندکی توضیح که باعث شده در جامعه ذهنیتهایی بهوجود بیاید که مثلاً بازیکنان در شرطبندی حضور پیدا کردهاند که به وجهه آنها نیز ضربه زده است، در واقع نوع اطلاعرسانی کمیته اخلاق درباره این اتفاقات بهگونهای بوده که برداشت را آزاد میگذارد و این بهنوعی بازی با آبروی افراد نیز محسوب میشود.
در اینکه کارلوس کیروش نهفقط در ایران، بلکه در کشورهای دیگری هم که فعالیت کرده در ناهنجاریهای اخلاقی مسبوق به سابقه بوده، شکی نیست، با این حال شاید با مدیریت درست، برخورد بهموقع و مناسب از میزان این ناهنجاریها در تیم ملی ایران بتوان کاست، اتفاقی که نه از سوی مسئولان فدراسیون فوتبال رخ داد و نه از سوی کمیته اخلاق که باید استقلال داشته باشد و در برخوردها اغماض نکند، اما گویا اینطور نیست. انگار که کاپیتولاسیون پرتغالی در فدراسیون فوتبال حکمفرماست که کسی جرأت نکند به سرمربی پرتغالی تیم ملی و هر آن کس که اطراف اوست، برخورد کند و حکمی بدهد، موضوعی که همواره با سکوتِ فدراسیون همراه بوده و این موارد به چهره تیم ملی خدشه وارد کرده است. شاید هم فعلاً موضوع مهم برای کمیته اخلاق قلیان کشیدن بازیکنان و مدل موی آنهاست نه توهینهای کیروش و اطرافیانش.
انتهای پیام/