انگلیس انواع تلاشها برای نفوذ در ارکان دولتی و حاکمیتی را انجام داده و برای این هدف، از انواع و اقسام مدلها استفاده میکند، اما یکی از راههای اصلی، نفوذ از طریق افراد و نهادهای آکادمیک است.
به گزارش «آوای نشاط»، روز گذشته منابع آگاه خبر دادند اخیراً اعضای یک شبکه نفوذی وابسته به انگلیس دستگیرشدهاند که گفته میشود با برخی از عناصر اصلی جریان فتنه و انحراف در ارتباط بودهاند.
اما عباس عدالت کیست؟
(جواد) عباس عدالت، ایرانی ساکن در انگلستان، عدالت استاد ریاضیات و علوم کامپیوتر در امپریال کالج لندن و استاد معین دانشگاه صنعتی شریف بوده و همچنین بنیانگذار بنیاد دانش و هنر است.
عدالت در سال ۲۰۰۵ و در پوشش صلح طلبی، کمیین ضد تحریم و حمله نظامی علیه ایران (CASMII)[۲] را با هدف مقابله با تحریم و حمله نظامی علیه ایران تأسیس نمود، او همکار رسانهای نشریات مشهوری چون گاردین بوده و برخی دیدگاههای خود را در مجله بخارا به مدیر مسئولی فردی به نام علی دهباشی - دارای ارتباط با عناصر نهضت آزادی - منتشر میکرد.
عباس عدالت، استاد ریاضیات و علوم کامپیوتر در دانشگاه امپریال کالج انگلستان است. تقریباً هیچ زندگینامه (بیوگرافی) تفصیلی که شامل جزییاتی از زندگی او باشد، در دسترس نیست.
حتی در صفحه شخصی او در دانشگاه امپریال کالج هم تنها عنوان استادی او، آدرس محل کار او در بخش محاسبات دانشکده مهندسی امپریال کالج ذکر شده است. البته در زیر آدرس محل کار او، اشاره شده که او «استاد کمکی یا مدعو» در «پژوهشگاه دانشهای بنیادین» واقع در میدان نیاوران (شهید باهنر) تهران هم هست:[۳]
در جستجوی اینترنتی اسم عباس عدالت به فارسی در وبسایت این پژوهشگاه به نتیجهای بر نمیخوریم. ولی اگر نام او به صورت Abbas Edalat در این وبسایت جستجو شود، نام او به عنوان همکار «گروه منطق ریاضی» این پژوهشگاه آورده شده است. در ضمن، ظاهراً در اولین چهارشنبه اول هر ماه، ساعت ۴ بعد از ظهر کنفرانس ریاضی در مدرسه ریاضی این پژوهشگاه برگزار میشود که نام عباس عدالت هم به عنوان یکی از اساتید ذکر شده است.
در شرح حال صفحه ویکی پدیای انگلیسی عباس عدالت که در حد دو جمله است، اشارهای به سابقه او در دانشگاه شریف نشده است، ولی در صفحه فارسی ویکی پدیا، او را «استاد معین» دانشگاه شریف ذکر کردهاند.
در ویکی پدیای انگلیسی، در بخش سوابق تحصیلی، نام دانشگاههای UC Berkeley (دانشگاه کالیفرنیا در برکلی) و دانشگاه «وارویک» Warwick (واقع در شهر کاونتری انگلستان) دیده میشود. با این حال معلوم نیست که او دوره لیسانس و فوق لیسانس خود را در کجا طی کرده است و اصولاً آیا استاد دانشگاه شریف بوده، در چه مقطعی در این دانشگاه تدریس میکرده است؟
در جستجو در وبسایت دانشگاه شریف، جستجوی نام او چه به فارسی و چه لاتین هیچ نتیجهای در بر ندارد. مضاف بر این که، او به هیچ عنوان جزو هیات علمی ادوار این دو دانشکده نبوده است.
درباره شرح حال پایه، از قبیل تاریخ تولد، محل تولد و سالهای نوجوانی و جوانی او هم تقریباً هیچ اطلاعاتی در منابع اینترنتی موجود نیست، در همان دانشگاه امپریال کالج، تقریباً همه همکاران او در بخش محاسبات دانشکده مهندسی، شرح حال نسبتاً کاملی از زندگی و سوابق علمی خود گذاشتهاند، ولی صفحه شخصی عدالت در این مورد بسیار ناقص است.. به نمونهای از پروفایل همکاران عدالت در امپریال کالج، در لینکهای زیر توجه کنید:
https://ibug.doc.ic.ac.uk/maja/
https://www.doc.ic.ac.uk/~herbert/
از مسائل قابل توجه در پیشینه عدالت، عدم دسترسی به سوابق این فرد در وبسایت کاسمی است.
به گزارش مشرق، از دیگر سوابق عباس عدالت، تأسیس بنیادی به نام «بنیاد دانش و هنر» در اسفند ماه ۱۳۷۷ بود. طبق اطلاعات صفحه ویکی پدیای فارسی (بدون رفرنس) این بنیاد در محل دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف تأسیس شد ولی بعداً در ۱۳۸۴ به بیرون دانشگاه انتقال پیدا کرد.
هدف اولیه این بنیاد، ارتقاء تبلیغ فناوری رایانه و فناوری اطلاعات برای جوانان بود. شعار این بنیاد «توانمند سازی جوانان با فناوریهای نو» بود. بنیاد دانش و هنر ظاهراً قصد داشت با راه اندازی «شبکه مدرسه» به تجهیز مدارس سراسر کشور به رایانه تلاش کند. گفتنی است که آدرس اینترنتی وبسایت این بنیاد saf.ir قابل دسترس نیست. وبسایت «شبکه مدرسه» هم هیچ اطلاعات قابل اهمیتی درباره عملکرد و فعالیتهای آن به مخاطب نمیدهد.
مطابق محتوای «بایگانی» سایت، این بنیاد در دوره فعالیت خود، سه دوره کارگاه آموزشی برای دانش آموزان برگزار کرده است:
مدرسه زمستانی علوم کامپیوتر (۶ و ۷ اسفند ۱۳۸۹) با همکاری دانشکده کامپیوتر شریف.
مدرسه تابستانی آمار و کاربردها (مرداد ۱۳۹۰) با همکاری دانشکده ریاضی شریف.[۴]
با این حال این وبسایت هم چیزی درباره دست اندرکاران و سوابق و آدرس این بنیاد در اختیار مخاطبان نمیگذارد. مثلاً در صفحه ویکی پدیای فارسی بنیاد دانش و هنر، از «سعید سهراب پور» و «یحیی تابش»، دو تن از شخصیتهای علمی کشور به عنوان همکاران عدالت در این بنیاد نام برده شده است. این در حالی است که نه در رزومههای کاری سهراب پور و نه تابش، هیچ اشارهای به عضویت آنها در این بنیاد نشده است.
ت.
البته درباره ارتباط میان عباس عدالت و بنیاد دانش و هنر و آمریکا و انگلیس نیز ارتباطاتی هست که در ادامه گزارش به آنها اشاره خواهد شد اما به صورت اجمالی باید اشاره کنیم نایاک همزمان با شکلگیری در آمریکا با همکاری مشترک برخی از دیپلماتهای صهیونیست آمریکایی همچون «گری سیک» و «توماس پیکرینگ» و دیپلماتهای ایرانی همچون ع م. و ـه ظ. و ص خ.، کار را با یک تشکیلات ایرانی اروپایی به نام «تشکیلات ضد جنگ کاسمی» آغاز کرد. کاسمی نیز همچون نایاک منشأ نفتی دارد و تشکیل خود را مدیون گعده بنیاد دانش و هنر در ایران است که همکاریهایش در شبکهسازی اجتماعی در مناطق محروم ایران با ثروت شرکتهای نفت و گاز شل و توتال یک بار احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد اصلاحات را به استیضاح کشاند.[۵]
**ارتباطات عباس عدالت با افراد اشخاص ضد انقلاب به چه صورت بوده است؟
لازم به ذکر است که، عباس عدالت در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، در «پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه» سخنرانی با عنوان «ابن تیمیه و ریشهیابی جهادگرایی طالبان، القاعده و داعش در فاجعه مغول» انجام داد.
گفتنی است، که رییس این پژوهشکده دکتر «کیهان برزگر» است که در ارتباط نزدیک با موسسه «BASIC» قرار دارد.
«حسن داعی الاسلام»، ضدانقلاب ساکن آمریکا و عضو منافقین، که روی آن چه «لابی جمهوری اسلامی» میخواند، مطالعات بسیار انجام داده، میگوید که عباس عدالت در زمان تدریس در شریف، با عباس ملکی دوست و همکار بوده است. به گفته او، همین ارتباطات در جریان اولین تور آمریکایی عباس عدالت و سخنرانی او در دانشگاه MIT تاثیرگذار بوده است.
داعی الاسلام در مقاله «پایههای مالی لابی جمهوری اسلامی»(قسمت دوم) به نقل از صفحه انگلیسی بنیاد دانش و هنر (زمانی که در دسترس بود) مدعی میشود که رییس بنیاد هنر و دانش فردی به نام «محمدرضا حائری یزدی»، مدیر تحقیق و بررسی در وزارت صنایع و معادن ایران بوده است.
همکاران او در هیات مدیره هم «علیرضا امامی» (عضو هیات مدیره شرکت مگفا) و «مهرداد کارگری» (عضو هیات مدیره منطقه آزاد کیش) بودند.
او همچنین به نقل از صفحه معرفی انگلیسی این بنیاد مدعی میشود که «بیژن خواجه پور» و «پری نمازی» هم عضو هیات مدیره بنیاد دانش و هنر بودهاند. وبسایت آمریکایی standforpeace.com»» در مقالهای در معرفی کاسمی و عدالت با استناد به لینک زیر مدعی میشود که عباس ملکی، همکار عدالت در دانشگاه شریف، عضو هیات مدیره بنیاد دانش و هنر بوده است، که البته این لینک هم غیر فعال گردیده است![۶]
به طور کلی، در بررسی دقیق دست کم منابع اینترنتی درباره عباس عدالت، به نوعی ابهام جدی در سوابق او بر میخوریم، به طوری که گویی در هر منبعی که بتوان ردی از گذشته او یافت (از پیش از تشکیل گروه کاسمی) به عمد پردهای کشیده شده است.
**گروه کاسمی چیست و چه فعالیتی میکند؟
چند ماهی بعد از انتخاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۵، «رودابه شفیعی»، فعال چپ گرا و ضد جنگ در لندن، گروهی به نام «Action Iran» ایجاد کرد که هدف آن برقراری کانالهای ارتباطی میان گروههای ضدجنگ بریتانیا، در پی تجاوز نظامی آمریکا و بریتانیا به عراق، بود.
در ۱ دسامبر ۲۰۰۵، عباس عدالت، استاد تمام دانشگاه «امپریال کالج» لندن، گروه «کمپین علیه تحریم و مداخله نظامی در ایران» (CASMII) را تشکیل داد.
گفتنی است که در نوامبر ۲۰۰۶ هم یک گروه ضد جنگ در انگلستان به نام Campaign Iran ایجاد شد که بعداً با دو سازمان قبلی متحد شد و زیر چتر «کاسمی بین الملل» قرار گرفت.
ت.
در آن مقطع، رودابه شفیعی، الهه رستمی، زیبا میرحسینی، هاله افشار، پیروز مجتهد زاده و ماهان عابدین، همکاران اصلی عباس عدالت در بریتانیا برای پیشبرد برنامههای کاسمی در بریتانیا بودند.
تا پیش از این، عدالت یک چهره نسبتاً گمنام بود و بیشتر یک شخصیت علمی محسوب میشد تا سیاسی. اولین حضور آشکار سیاسی او تا پیش از آن به سال ۲۰۰۰ برمیگشت.
در ۴ فوریه ۲۰۰۰، در آستانه انتخابات مجلس ششم ایران، جلسه صبحانه کاری در یکی از ساختمانهای کنگره آمریکا در واشینگتن (مجموعه ساختمانهای کپیتول هیل) برگزار شد. سازمان دهندگان این جلسه، «انجمن تجاری ایران» ITA به ریاست «شهریار افشار»، و «شورای ایرانی و آمریکایی» (AIC) به مدیریت «هوشنگ امیراحمدی» بودند.
در این جلسه، افراد مهمی از قبیل سفیر «رابرت پِلتریو» Pelletreau، دستار پیشین وزیر خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک، «فرانک کیتریج» Frank Kitteredge مدیر شورای ملی تجارت خارجی و نایب رییس سازمان معروف لابی گری موسوم به US Engage، «جودیت کیپر» Judith Kipperr از موسسه CSIS، محمد جعفر امیر محلاتی، سفیر پیشین ایران در سازمان ملل، حضور داشتند. عباس عدالت به نمایندگی از «بنیاد دانش و هنر» ایران در این جلسه به سخنرانی پرداخت.
یک ماه بعد از تشکیل کاسمی، عدالت راهی آمریکا شد تا رسماً شاخه آمریکای این سازمان را به راه اندازد. او مرکز فعالیت خود را در آمریکا، شهر بوستون ایالت ماساچوست، و به ویژه دانشگاه MIT (انستیتو فناوری ماساچوست) قرار داد.
«جان تیرمن» John Tirman، مدیر عامل و مدیر پژوهشی «مرکز مطالعات بین المللی MIT» حامی و دعوت کننده اصلی عدالت به این دانشگاه بود.
او در سخنرانی ۲۲ فوریه ۲۰۰۶ خود در این مرکز، از «کاسمی» حمایت کرد.
در همین برهه، «عباس ملکی»، دیپلمات پیشین ایران و معاون سابق وزارت خارجه و از مسوولان سابق وزارت نفت ایران، در مرکز تحت مدیریت تیرمن به عنوان پژوهشگر حضور داشت. به نظر میرسد، عباس ملکی که در رزومه کاری خود در MIT، خود را استاد علوم سیاسی دانشگاه صنعتی شریف معرفی میکند[۷](نکته قابل تاملی است که دانشکده فنی دانشگاه شریف استاد علوم سیاسی داشته باشد)، و قبلاً در این دانشگاه با عباس عدالت آشنا و همکار بود.
از دیگر دوستان آقای تیرمن، میتوان به «گری سیک»، کارشناس مشهور مسائل خاورمیانه و عضو پیشین شورای امنیت ملی کاخ سفید در دوران جرالد فورد، جیمی کارتر و چند هفته در دوران رونالد ریگان، و همچنین «هادی سمتی»، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و عضو حزب مشارکت اشاره کرد.
نکته قابل تأمل این که، عباس عدالت، که چهره چندان شناخته شدهای نبود، فقط یک ماه بعد از تشکیل کاسمی، فرصت سخنرانی در مهمترین دانشگاه فنی جهان را برای تبلیغ برنامهها و سازمان خود پیدا کرد.
هفته نامه واشینگتن پریزم، در همان زمان گزارشی از سفر عدالت به بوستون منتشر کرد:
" دکتر عدالت از لندن به آمریکا سفر کرد تا با دکتر تیرمن، درباره موضوع تهاجم نظامی احتمالی آمریکا به ایران بحث و گفتگو کند."
بخشهایی از سخنرانی او در MIT که در این هفته نامه منتشر شده، به این قرار است:
" علایم شومی از یک تهاجم نظامی از سوی آمریکا به ایران دیده میشود و ما باید یک اپوزیسیون را علیه این مناقشه احتمالی بسیج کنیم..... ما باید علیه یک حمله نظامی احتمالی به ایران متحد شویم، حتی اگر احتمال آن ۳ یا ۴ درصد باشد.... ادعای دستیابی ایران به سلاح هستهای با پروندههای سیا و موساد (درباره برنامه هستهای ایران) جور در نمیآید. طبق پروندههای سیا و موساد، ایران سالها با به دست آوردن تسلیحات هستهای فاصله دارد، در حالی که اسراییل همین حالا هم زرادخانه هستهای خود را با ۲۰۰ کلاهک جنگی ساخته است و هیچ کس ابراز نگرانی نمیکند."
و البته معلوم نیست که آقای عدالت چگونه به پروندههای فوق سری موساد و سیا درباره پرونده هستهای ایران دسترسی داشته که چنین حرفی زده است.
به هر حال، به نظر میرسد که در آن برهه، هدف اصلی عدالت و سازمان کاسمی از فعالیت در ایالات متحده، تاثیرگذاری روی جنبشهای چپ گرا، ضدجنگ و صلح طلب ایالات متحده بود که در مواضع ضدامپریالیستی با جمهوری اسلامی ایران هم جهت هستند. از همین رو، چهرههایی چون «رستم پورزال» و «اردشیر عمانی»، از چهرههای چپ گرا و سابقاً مارکسیست ایرانی ساکن آمریکا، به عنوان اعضای محوری شاخه آمریکایی کاسمی انتخاب شدند.
رستم پورزال در حال اهدای لوح یادبود، در دیدار ۱۵۰ فعال ضدجنگ در نیویورک، سپتامبر ۲۰۰۸ (زن حاضر در تصویر لیلا زند است)
رستم پورزال، از بنیان گذاران «مرکز پژوهش و تحلیل ایران» CIRA در دهه ۱۹۸۰ بود که بعداً در ۱۹۸۴، هوشنگ امیراحمدی ریاست آن را به عهده گرفت.
در ۲۹ اکتبر ۲۰۰۶، در کلیسایی در نیویورک، «پورزال» و «عباس ملکی» درباره «ماهیت صلح آمیز برنامه هستهای ایران» سخنرانی کردند. سازمان دهنده این سخنرانیها، اردشیر عمانی بود که خود از مؤسسان «شورای دوستی آمریکاییها و ایرانیها» AIFC است. جزو هیات مشاوران این شورا، چهرههایی چون گری سیک، استیفن کینزر، گَرت پورتر و روح الله رمضانی بودهاند.
ظاهراً هم پورزال و هم عمانی به شدت شیفته «وجهه ضد امپریالیستی» و «ضد جهانی سازی» محمود احمدی نژاد و تحسین گر ائتلاف او با رهبران چپ آمریکای جنوبی از جمله چاوز و اورتگا بودند. مثلاً عمانی در مقالهای به زبان انگلیسی احمدی نژاد را رهبر بلوک ضد امپریالیستی جهان خواند که با قدرت در برابر نفوذ آمریکا در غرب آسیا ایستادگی میکند.
رستم پورزال، در کنار علی اکبر جوانفکر، دیدار گروه فعال صلح «کد صورتی» از ایران
ظاهراً قبل از سخنرانی عباس عدالت در دانشگاه MIT در ژانویه ۲۰۰۶ و شروع به کار رسمی کاسمی در آمریکا، سه تن از دیپلماتهای سابق ایران با این دانشگاه در ارتباط بودند و در آن برنامه سخنرانی داشتند. عباس ملکی (معاون پیشن وزارت خارجه)، محمد جعفر محلاتی (نماینده پیشین ایران در سازمان ملل) و محمد فرهاد عطایی (استاد دانشکده مطالعات جهان و مدیرکل اسبق وزارت خارجه).
به علاوه، حسن داعی الاسلام، عضو سابق منافقین و نویسنده ضدانقلاب که چند سالی روی آن چه «لابی رژیم جمهوری اسلامی» میخواند، به صورت متمرکز کار کرده میگوید، با فاصله اندکی پیش و پس از سخنرانی عدالت در MIT این دانشگاه میزبان سخنرانیهای «سیامک نمازی» (۲۲ نوامبر ۲۰۰۵)، باقر نمازی (۱۹ نوامبر ۲۰۰۵) و تریتا پارسی (۲۲ فوریه ۲۰۰۶) بوده است.
اعضای هیات مدیره سازمان کاسمی CASMII در سالهای اولیه فعالیت آن به این ترتیب بوده است: دکتر محمد نواب (استاد کاردیولوژی در دانشگاههای کالیفرنیا)، «الکس پاتیکو» Alex Patico، دانیل (مهدی) پورکسالی، شهرام مسترشد، محمد علاء، جواد فخارزاده، رستم پورزال، نیکی اخوان، فؤاد خُسمود، اردشیر عمانی.
از این افراد، دست کم ۴ نفر آنها عضو هیات مدیره سازمان NIAC به مدیریت تریتا پارسی هم بودند: محمد نواب، دانیل پورکسالی، الکس پاتیکو، رستم پورزال.
گفتنی است که در نامهای به تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۸۳، خطاب به سید محمد خاتمی، رییس جمهور وقت، از طرف گروهی موسوم به «شورای خلیج فارس» PGO با موضوع درخواست نامگذاری یک روز به نام «خلیج پارس»، اسامی جواد فخارزاده (مدیرعامل سازمان خلیج فارس)، محمد نواب، دانیل پورکسالی و پیروز مجتهد زاده در کنار نام تریتا پارسی به عنوان امضاء کنندگان نامه دیده میشود که البته چند ماهی قبل از تشکیل رسمی سازمان کاسمی است.
جالب این که در کنار نام جواد فخارزاده، که بعداً عضو هیات مدیره کاسمی میشود، عناوین «مدیر عامل سازمان خلیج فارس» و «عضو بنیاد میراث ایرانیان»Iranian Heritage دیده میشود.
وبسایت «standforpeace.com» بر مبنای اطلاعات سایت کاسمی، اعضای هیات مدیره و هیات مشاوران این گروه را چنین معرفی میکند:
" عباس عدالت- فیل ویلایتو- محمد کمالی- فؤاد خسمود- نادر صادقی- شیرین سعیدی- رضا شیرازی هیات مشاوران: کاوه افراسیابی- الکس پاتیکو- بهراد نخعی- محمد علاء- جواد فخارزاده"[۸]
اما باز هم لینک این مقاله به وبسایت کاسمی که اسامی هیات مدیره و هیات مشاوران آن را نشان میداد، اکنون از دسترس خارج شده است![۹]
توضیح این که سازمان Iranian Heritage، توسط برادران «علاقه بند» راه اندازی شد و رییس آن وحید علاقه بند است. برادران علاقه بند (وحید و حسین) صاحبان گروه تجاری BALLI در بریتانیا و از سرمایه داران شناخته شده این کشور محسوب میشوند. با هزینه بنیاد میراث ایران، یک کرسی ایران شناسی در کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد راه اندازی شد که در حال حاضر این کرسی در اختیار محمد علی (همایون) کاتوزیان است.
برادران علاقه بند در ۲۰۰۹ در جریان خرید سه فروند هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ برای شرکت هواپیمایی «ماهان» وارد عمل شدند و ارتباطاتی با خانواده هاشمی پیدا کردند.
وقتی در سال ۲۰۱۱، مساله تحصیل مهدی هاشمی در بخش ایران شناسی دانشگاه آکسفورد پیش آمد، یکی از تصویب کنندگان پروپوزال جعلی او (که توسط دانشجوی دیگری نوشته شد) محمد علی کاتوزیان بود که صاحب کرسی میراث ایران این دانشگاه است.
برخی از شنیدهها و تحلیلها بر این است که پذیرش مهدی هاشمی در آکسفورد با کارچاق کنی برادران علاقه بند برای خانواده رفسنجانی مرتبط است. در نهایت اما قضیه دانشجویی مهدی هاشمی به واسطه ایجاد جنجال و شکایت یکی از اساتید سابق آکسفورد از روند پذیرش او به سرانجام نرسید و این پرونده مختومه شد.
**کاسمی، مأموریتها و برنامهها
در وبسایت رسمی کاسمی، سرفصلهای اصلی کاری این گروه این گونه عنوان شده است: مشارکت در رسانههای (حضور رسانهای)- برگزاری رویدادهای عمومی (کنفرانس، سمینار، ورکشاپ، سخنرانی و....)- لابی با نمایندگان پارلمان در آمریکا و اروپا)- راه اندازی کمپینهای بین المللی و همکاری با گروههای هم جهت در سطح بین المللی.
در نوامبر ۲۰۰۶، گروه در یک تور چندملیتی شرکت کرد که به «تور سیاست خارجی منصفانه» موسوم بود و شامل مجموعهای از سخنرانیها و نمایش تصاویر و فیلم بود. در ۴ جولای ۲۰۰۷، پیروز مجتهد زاده، عضو کاسمی در بریتانیا، در کنفرانسی در اتحادیه اروپا که توسط حزب سبزهای اروپا-ائتلاف آیاد اروپا برگزار شد، سخنرانی کرد.
در ۶ فوریه ۲۰۰۶، رودابه شفیعی به نمایندگی از سازمان Action Iran (یکی از سازمانهای زیرمجموعه کاسمی بین المللی) در راهپیمایی «کمپین خلع سلاح هستهای» در بیرون ساختمان BBC در لندن سخنرانی کرد. او گفت که بی بی سی در گزارشهای خود درباره ایران دچار پیشداوری و موضع است و به نقض پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای توسط کشورهای هستهای دیگر اشارهای نمیکند.
در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۶، الهه رستمی به نمایندگی از Action Iran در کنفرانس سالانه جنبش ضدجنگ بریتانیا موسوم به «جنگ را متوقف کنید» سخنرانی کرد.
در ۶ سپتامبر ۲۰۰۶، اعضای Action Iran با شعارها و بنرهای خود خواستار برکناری تونی بلر، نخست وزیر وقت بریتانیا به دلیل نقش او در تهاجم نظامی به عراق شدند.
در ۲۴ دسامبر ۲۰۰۶، کاسمی در واکنش به صدور قطعنامه ۱۷۳۷ شورای امنیت سازمان ملل بیانیهای با عنوان «روزی افتضاح برای دیپلماسی بین الملل» در یکی از نشریات بریتانیا منتشر کرد.
در اکتبر ۲۰۰۷، کاسمی به همراه نایاک، نامهای خطاب به رهبران آمریکا، بریتانیا و ایران منتشر کرد که در آن علیه مداخله نظامی در ایران هشدار داد و از دولتهای آمریکا، اروپا و ایران خواست که بدون هیچ پیش شرطی وارد مذاکره درباره همه موضوعات مورد مناقشه شوند.
در سپتامبر ۲۰۰۶، کاسمی کنفرانسی برای بررسی راهبردهای ضدجنگ با مشارکت فعالان سرشناس صلح همچون نوام چامسکی، مایکل آلبرت و هوارد زین و با مشارکت گروه رسانهای چپ گرای آمریکایی به نام Z Communications برگزار کرد.
در اوایل می ۲۰۰۷، بی بی سی به خاطر کاربرد واژههای «دزدیده شده» و «گروگان» برای ماجرای دستگیری ملوانان انگلیسی در خلیج فارس توسط ایران از کاسمی (که رسماً در نامهای به این شبکه معترض شده بود) عذرخواهی کرد.
در معرفی گروه کاسمی در وبسایت این گروه آمده است: "یک سازمان کمپین مستقل با هدف مخالفت با تحریمها، مداخله خارجی و دخالت نظامی در ایران».
در تاریخ ۱۴ جولای ۲۰۰۶، در نشستی در مجلس عوام پارلمان بریتانیا، شماری از اعضای پارلمان و کارشناسان مسائل غرب آسیا گرد هم آمدند تا به تصمیم وزرای خارجه کشورهای عضو دائم شورای امنیت در پاریس و تصمیم رهبران این کشورها در اجلاس G۸ در سن پترزبورگ، مبنی بر ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت اعتراض کنند. سازمان دهنده این نشست گروه «کاسمی» بود. از سخنرانان اصلی این نشست میتوان به عباس عدالت (رییس کاسمی)، پاول اینگرام (رییس BASIC)، جرمی کوربین (نماینده پارلمان و رهبر کنونی حزب کارگر)، آلیس الیکا زائرین (Action Iran زیر مجموعه کاسمی) اش+اره کرد. گفتنی است که جک استراو (وزیر خارجه اسبق بریتانیا) هم در این نشست حضور داشت.[۱۰]
در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۶، در محل انجمن دانشگاه لندن، کنفرانسی توسط کاسمی و سازمان Action Iran در قالب کمپین «به ایران حمله نکنید!» برگزار شد که سخنرانان آن عباس عدالت، پاول اینگرام، کامین محمد، مهری هنربین-هالیدی و هانس فون اسپونک (هماهنگ کننده اسبق کمکهای انسانی سازمان ملل در عراق) بودند.[۱۱]
در ۲۷ ژوئن ۲۰۰۷، در وبسایت کاسمی، مقاله مشترک «پاول اینگرام»، مدیر اجرایی «BASIC» (شورای آمریکایی بریتانیایی امنیت اطلاعات) با «مهرناز شهابی»، عضو هیات مدیره کاسمی در بریتانیا منتشر شد. عنوان این مقاله «سرویسهای جاسوسی، رسانهها و تبلیغات ضدایرانی» است.[۱۲]
در مراسمی در ۹ فوریه ۲۰۰۸، به میزبانی مشترک کاسمی و جامعه ایرانی اتحادیه دانشجویان منچستر، هم عباس عدالت و هم پاول اینگرام به عنوان سخنران حضور داشتند. این مراسم توسط اعضای حزب کمونیست کارگری ایران با اختلال مواجه شد.
در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۱، گزارش پاول اینگرام در تهران از کنفرانس بین الملی خلع سلاح و منع تکثیر در وبسایت کاسمی منتشر شد. این کنفرانس توسط دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه برگزار شده بود.
در ۲۸ مارچ ۲۰۱۲، در مناظرهای به میزبانی کانون توحید در لندن، هم عباس عدالت و هم پاول اینگرام شرکت داشتند.[۱۳]
**رابطه کاسمی و نایاک چگونه است؟
یک نکته قابل توجه درباره کاسمی، همکاری فردی به نام «لیلا زند» است. لیلا زند رسماً عضو جنبش آمریکایی ضدجنگ «رهپویان آشتی» Fellowship of Reconcilliation یا FoR یک جنبش ضدجنگ قدیمی در انگلستان (شهر آکسفورد) است که سابقه آن به ۱۹۱۴ میرسد.
لیلا زند به عنوان رابط این سازمان با کاسمی و نایاک شناخته میشود. گفتنی است که در جریان دیدار محمود احمدی نژاد در سپتامبر سال ۲۰۰۸ با ۱۵۰ فعال صلح و ضدجنگ در آمریکا، لیلا زند و رستم پورزال از سازمان دهندگان اصلی این دیدار بودند.
او با ارتباطاتی که با دفتر رییس جمهور ایران و ظاهراً شخص اسفندیار رحیم مشایی پیدا کرد، از بعد از آن دیدار چندین هیات از فعالان صلح و ضدجنگ آمریکایی و بریتانیایی را به ایران آورد.
در جریان برگزاری دومین همایش ایرانیان خارج از کشور (مرداد ۱۳۸۹) در سالن اجلاس سران، لیلا زند از چهرههای کلیدی همکار تیم مشایی برای دعوت و حضور ایرانیان خارج از کشور در این همایش بود.
نفر وسط در هر دو عکس، «فیل ویلایتو»، عضو هیات مدیره کاسمی و از فعالان قدیمی چپ در آمریکاست که با حمایت مشایی و عدالت وارد همایش ایرانیان خارج از کشور شده بود
اما نکته بسیار قابل تاملی که درباره لیلا زند وجود دارد، سفر و اقامت یک ساله او در اسراییل به همراه همسرش، محمود کریمی حکاک است.
به گزارش روزنامه اسراییلی «جروزالم پست»، محمود کریمی حکاک، کارگردان تئاتر و تهیه کننده و شاعر، در سال ۲۰۱۰ به مدت یک سال به همراه همسرش و دختران دوقلوی خود در شهر حیفا در سرزمینهای اشغالی زندگی کرد. او در این یک سال در دانشگاه تل آویو درسی به نام «ایران امروز» به دانشجویان اسراییلی تدریس میکرد.[۱۴]
لیلا زند در کنار همسرش محمود کریمی حکاک
**ارتباط عباس عدالت با بنیاد دانش و هنر/ این بنیاد توسط چه کسانی حمایت مالی میشود؟
شاید اسم بنیاد دانش و هنر برای اولین در عرصه سیاسی و بحث جاسوسی و ارتباط با انگلیس، توسط یکی از نمایندگان مجلس هفتم در رسانهها منتشر شد؛ کیهان در همین رابطه و با توجه به اظهارات ابوطالب گزارشی با عنوان "بازخوانی غفلت ۲۶ ساله در شبکهسازی اجتماعی " را منتشر میکند که قسمتی از گزارش فوق در ادامه میآید، گزارشی که نشان میدهد عباس عدالت به همراه یاران سابقش از جمله بیژن خواجه پور، پری نمازی و ... در پازل شبکه سازی انگلیسی مشغول به فعالت بوده و هستند.
اظهارات سعید ابوطالب نماینده مجلس هفتم را در سال ۱۳۸۳ در قالب طرح سؤال از وزیر وقت ارشاد- احمد مسجد جامعی- مرور کنیم:
"...«شل» دارد NGO های بزرگ ما را مدیریت میکند ...«شل»، صدهزار دلار، به اینها کمک میکند و میگوید شما چکار کنید و آنها فعالیتهای فرهنگی انجام میدهند! همه جا هم هستند، در زابل، در بابل، در گلستان در روستاهای مرزی جنوب، هر جایی که یک محرومیتی است میبینیم که این NGO ها هستند که در واقع دارند حمایت مالی از سمت شل میشوند."
اسناد تاریخی نشان میدهد اولین مرکز آموزشی زیرمجموعه باقر نمازی اعم از تریتا پارسی، علیرضا امیدوار و رضا مرعشی و غیره، نمایندگی شرکت شل در تهران بوده است.
* ابوطالب اقدامات شل را در ادامه این گونه برمیشمرد:
- «شناسایی ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی ما برای یافتن جای پای محکم خصوصاً در مناطق نفتخیز جنوب. این را خود «شل» اعتراف میکند. میگوید ما برگشتیم، (انگلیسیها میگویند) ما ۲۰ سال را در ایران از دست دادیم حالا برگشتیم که جبران مافات کنیم. درست شد؟ میآورند در خوزستان، در مناطق محروم ما آنجا مدرسه میسازند، مدرسه ما داریم، در مجلات خود «شل» که الان نزد من است به جناب آقای مسجدجامعی حتماً میدهم مدرسه ساختند، آرم «شل» بالای آن است.
- فرهنگسازی به صورت در استخدام درآوردن آدمها و استعدادهای انسانی ما و حتی مدیران جزیی نفتی و غیر نفتی ما و از بین بردن حساسیت مردم و رسانهها و مسئولین نسبت به اهداف استعماری خود!
مجلس هفتمیها آن زمان چیزی از پروژه «شبکهسازی اجتماعی» وزارت خارجه آمریکا و انگلیس نمیدانستند اما با تمسک به تجربه تاریخی اعلام کردند: این کارهایی که شل میکند مشخصاً معنی جاسوسی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میدهد...من میگویم آقا چرا با وزارت ارشاد همکاری میکنند آنها میگویند ما با نهضت سواد آموزی هم همکاری میکنیم، اصلاً کسی به ما کاری ندارد!
- مشارکت در ساخت سه پژوهشکده فرهنگسرای خانه جوان اهواز به عاملیت یک بنیادی که اسمش را نمیآورم. حالا فکر نمیکنم صلاح باشد جناب آقای حداد فرمودند که اسم نیاورید. این از آن بنیادهایی است که در واقع معلوم نیست که کجا به ثبت رسیده؟[۱۵]
- مشارکت در پروژه توانمندسازی زنان سرپرست خانواده در مناطق محروم ملاشیعی، ملاعربی و کوی ابوذر در اهواز، «شل» اصلاً آنجا چه کار میکند؟ «شل» چکار دارد به زنان سرپرست خانواده؟ ...
- پرداخت کمک هزینه به دانشجویان فوق لیسانس و بالاتر برای ادامه تحصیل در انگلستان تحت عنوان بنیان کمک هزینه تحصیلی شل و نیز پرداخت کمک هزینه و اعزام هشت تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف. البته آقای مسجدجامعی ممکن است بفرمایند که به ما مربوط نمیشود، به وزارت ارشاد مربوط میشود!
- حمایت مالی از NGO ها در راهاندازی سایتهای اینترنتی و تجهیز کتابخانه و اهدای رایانه! ... مشارکت در تأسیس خانه بهداشت روستای محروم خوچه بپاغی در شهرستان کلاله. پس از سیل سال ۸۲ طرح تبادل فرهنگی بچههای ۶ تا ۱۲ ساله ایران و هلند با برنامههایی همچون ارتباط اینترنتی، جشن شب یلدا، جشن میلاد مسیح، جشن نوروز، بازدید از بم، یک چنین حرفهایی...
- حمایت مالی از بنیاد دانش و هنر که در لندن به ثبت رسیده است و توسط یک استاد ایرانی دانشگاه امپریال کالج لندن اداره میشود و این بنیاد در فعالیتهای زیر شرکت دارد. ایجاد مرکز اطلاعرسانی در زاهدان به بهانه کارآفرینی در استان سیستان و بلوچستان و دریافت وام بلاعوض از بانک جهانی به بهانه همین طرح ...
[در تکمیل اظهارات نماینده مجلس هفتم باید بگوییم: مؤسس بنیاد دانش و هنر «عباس عدالت» است. وی بنیانگذار شعبه لندن نایاک- کاسمی- است و به نام حمایت از صلح ایران و آمریکا ارتباطات گستردهای با برخی دیپلماتهای وزارت خارجه برقرار کرده است. یکی دیگر از چهرههای شاخص هیئت مدیره این بنیاد «بیژن خواجهپور» عضو اتاق بازرگانی ایران و انگلیس، داماد باقر نمازی و از محکومین فتنه ۸۸ بود. وی هم اکنون ضمن مدیریت مجموعه بزرگی از شرکتهای نفتی ایرانی و سازمانهای مردمنهاد داخلی، در نایاک مشغول فتنهگری برضد جمهوری اسلامی ایران نیز میباشد! خواجهپور از بعد وقایع سال ۸۸ در ژنو ساکن است.]
- ایجاد سختافزارها و نرمافزارهای آموزشی برای استانداردسازی خط و زبان فارسی در شبکه اینترنت و ارائه پلات فرم برای آموزش از راه دور و آموزش مجازی به زبان فارسی و انگلیسی، تجهیز (۵۰) کتابخانه و مرکز فرهنگی از قبیل آموزشگاه معلولان، جمعیت زنان، یتیمخانههای تحت پوشش بهزیستی برای اتصال به اینترنت، پروژه درازمدت لباسهای محلی مردم ایران، راهاندازی شبکه اینترنتی مدارس خوزستان با هدف کاربری یارانه و امکان ارتباط دانشآموزان ایرانی از طریق اجرای پروژههای فنی - فرهنگی، برگزاری جشنواره بازیهای بومی و سنتی ایران در ارگ بم»...
**پاسخ وزیر دولت اصلاحات به نفوذ انگلیس
پاسخ مسجد جامعی به مجلس در همان جلسه: ...یکدفعه یک بزرگواری آمده، دست روی این همه جنایتی که در طول این سالها شده گذاشته، جلو آن را گرفته، بعد هم گفته وزیر ارشاد بگوید، چرا «شل» دارد جاسوسی میکند؟! چرا دارد برای زنان سیستان و بلوچستان این کار را میکند، چرا دارد مدرسه میسازد؟! چرا دارد...
اصلاً جاسوسی در نظام اجرایی مگر به این راحتی است؟! بنده وزیر ارشاد چگونه میتوانم پاسخگوی این باشم؟ میگویند، چرا نمایندگان شل هرجا دلشان میخواهد میروند؟ بابا! مملکت حساب و کتاب دارد، اطلاعات شما شاید ناقص است، شاید اطلاعات شما ناقص است، شاید شما عجولانه صحبت میکنید، به هرحال من میفهمم، مسئله رسانه، مسائل رقابت، مسئله دعواهای گروهی، اینها همه جای خود دارد ولی این طوری مملکت را زیر سؤال نبرید! انگار که در طول این مدت نه وزارت اطلاعاتی بوده، نه رئیس جمهوری بوده، نه مجلسی بوده، نه کسی توجه کرده، «شل» آمده اطلاعات... حضرت آقا هم اقتضاء میکند که همه این مراکز را در... اصلاً اینطوری نیست !
در سؤال شما سه مورد بود که من توضیح دادم. هر سه مورد آن هم مبنای قانونی دارد و همه آنها هم درست هستند. من تازه تردید دارم که خود این را «شل» دارد مطرح میکند یا دیگران دارند مطرح میکنند!؟ (همهمه اعتراضی نمایندگان)[۱۶]
کیهان همچنین در گزارش دیگری با عنوان " دلالان آمریکایی- اسرائیلی در بریج! "، به مسئله نفوذ و شبکهسازی سرویسهای امنیتی از جمله اسرائیل، آمریکا و انگلیس در داخل کشور با عناوین کارآفرین و در قالب پروژه "رهبران جوان جهانی" و ... اشاره میکند و مینویسد:
پس از شناسایی نخبههای علمی و صاحبان ایدههای ابتکاری پولساز در ایران توسط گروهی از اعضای شناخته شده لابی سرمایه داری اعم از برخی از اساتید پایگاه علوم انسانی کاپیتالیسم در ایران- بعضاً دانشکده مدیریت دانشگاه صنعتی شریف- و مجموعهای از دلالان داخلی حوزه واردات که شاه کلید ارتباط با شرکتهای چند ملیتی صاحب سرمایه در غرب به شمار میروند، پلی از ایران به قلب اروپا، برلین؛ به صورت حقیقی طراحی شد.
اما چه کسانی مدیریت این پروژه را در شکل روبنایی برعهده دارند؟ در ظاهر نام ۲۰ الی ۳۰ نفر از کلان سرمایه داران ایرانی- آمریکایی و عرب- آمریکایی در لیست برگزارکنندگان مشاهده میکنیم اما نام برخی در این میان به شدت میدرخشد.
ایرانی آمریکایی بهایی صهیونیست!
از جمله میتوان به «کامران الهیان» بهایی صهیونیست اشاره کرد. الهیان هر چند در تعریف خود از عبارت «کارآفرین» استفاده میکند اما حقیقت این است که این عنوان برای یک مدیر شبکهسازی اجتماعی در جوامع هدف آمریکا و اسرائیل، چندان شایسته نیست. او و همسرش – زهره الهیان- سالهاست با همکاری اعراب ثروتمندی همچون ولید بن طلال سعودی و خانواده عرب- اسرائیلی «خوری»، در فلسطین اشغالی برنامههای آموزشی با هدف مدیریت فضای سیاسی بحرانی میان اعراب و اسرائیل با شبکهسازی اجتماعی و راه اندازی و اداره انواع سازمانهای به اصطلاح مردم نهاد با اهداف خاص تربیت نسل آینده، پیاده میکنند. این خیر «جامعه ساز» درخصوص نحوه برگزاری دوره قبل هم اندیشی «آی بریج» در آمریکا میگوید: «ما با تعدادی از اساتید دانشگاهی که کارآفرینی تدریس میکردند، دیدار کردیم. سپس با وزارت خارجه آمریکا درباره برگزاری این کنفرانس مذاکره کردیم و آنها پذیرفتند در صدور ویزا برای ایرانیانی که به این کنفرانس میآیند، همکاری کنند.»
کیهان در ادامه مینویسد:
کامران از روسای UNGAID -اتحاد جهانی برای فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه- وابسته به سازمان ملل است و اخیراً به واسطه روی کار آمدن دولت یازدهم، پس از ۴۰ سال به ایران سفر کرده است.
اکنون سؤال این است که حلقه ارتباطی دولت یازدهم و کامران الهیان بهایی صهیونیست کجاست؟ الهیان از اعضای رسمی لابی نایاک، به شمار میرود که از روابط گستردهای با محمد جواد ظریف و برخی از دیپلماتهای دیگر وزارت خارجه برخوردار بوده و هست. نایاک یک بنیاد دلالی است که مستقیم تحت نظر کنگره آمریکا فعالیت میکند و هدف خود را از سالها قبل که به واسطه همکاریهای مشترک گروهی از کارگزاران دولتی و مجموعه شرکتهای وابسته به راکفلرها ایجاد شد، بهبود روابط سیاسی و تجاری ایران و آمریکا اعلام کرده است. بودجه نایاک بطور رسمی توسط بنیاد برادران راکفلر تأمین میشود که از بانیان نظام اقتصادی و اجتماعی سیستم سرمایه داری به شمار میروند.
دیگر حلقه الهیان و دولتیها، برآمده از ارتباطات قدیمیتر است. نایاک همزمان با شکلگیری در آمریکا با همکاری مشترک برخی از دیپلماتهای صهیونیست آمریکایی همچون گری سیک و توماس پیکرینگ و دیپلماتهای ایرانی همچون ع م. و ـه ظ. و ص خ.، کار را با یک تشکیلات ایرانی اروپایی به نام «تشکیلات ضد جنگ کاسمی» آغاز کرد. کاسمی نیز همچون نایاک منشاء نفتی دارد و تشکیل خود را مدیون گعده بنیاد دانش و هنر در ایران است که همکاریهایش در شبکهسازی اجتماعی در مناطق محروم ایران با ثروت شرکتهای نفت و گاز شل و توتال یک بار احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد اصلاحات را به استیضاح کشاند.[۱۷]
تمام جزئیات و اخبارهای گزارش فوق، گوشهای از رفتارهای شبکه نفوذ عباس عدالت (شبکه انگلیسی - آمریکایی) در داخل کشور بوده است که میتوان ذکر کرد و شاید در آیندهای نزدیک، به ذکر جزئیات ملموستری از ارتباط و نفوذ این شخص با حلقه انحراف و بعضی از عوامل دولتهای نهم و دهم و همچنین دولتهای یازدهم و دوازدهم، اشاره کنیم که چگونه به دنبال تغییر فکر سیاستگذاران و سیاستمدارن و مدیران دولتی شدهاند و با کدام شبکه امنیتی در کشورهای بیگانه، در ارتباط بودند.
[۱] - http://www.bbc.com/persian/iran-۴۳۹۰۲۲۵۳
[۲] - Campaign Against Sanctions and Military Intervention in Iran
[۱۵] - [بنیادی که ابوطالب نامش را به یاد نمیآورد «بنیاد زیرکزاده» به سرپرستی مصطفی ترابیزاده بود که فرهنگسرای خانه جوان اهواز را با بودجه شرکت نفتی شل ساخت. ترابیزاده از اعضای هیئت مدیره همیاران غدا متعلق به باقر نمازی بود. مؤسس بنیاد زیرکزاده هم؛ احمد زیرکزاده از اعضای هیئت اولیه تشکیل جبهه ملی ایران و بنیانگذار حزب ایران بوده است.
این بنیاد در سال ۱۹۹۹ هماهنگی سفر مدیر سازمان صهیونیستی جستجوی زمینههای مشترک- ویلیام میلر- و مجموعهای تیم اطلاعاتی همراه وی به کشور در پوشش طرح رصد آخرین کسوف قرن ۲۰ را برعهده داشت. در سال ۲۰۰۱، هشت نفر از ایران برای مذاکره درخصوص «طرح تبادل دانشجو» و در پاسخ به سفر هیئت آمریکایی به ایران، به کلرادوی آمریکا سفر کردند که سه نفر از آنها از بنیاد علمی زیرکزاده بودهاند. این سفر به میزبانی سازمان جستجو برای زمینههای مشترک، انجام گرفته است. از ۲۵ آوریل تا ۲ می ۲۰۰۴، تیمی از آمریکا به ایران سفر کرده و از دانشگاه اصفهان، و مراکز علمی وابسته به بنیاد زیرکزاده در تهران، اصفهان و اهواز دیدن کردند؛ این دیدار در راستای طرح تبادل دانشجو به میزبانی وزیر علوم و فناوری وقت، جعفر توفیقی انجام گرفت. تنها چند ماه پس از این دیدار، مدیر کل اداره بورس دانشجویان، بورسیه دولتی را قطع کرده و دانشجویان را به سوی دریافت بورسیه از دانشگاهها و دولتهای خارجی هدایت نمود.]