|
به گزارش آوای نشاط، سه فیلم در خونگاه، قصر شیرین و سمفونی نهم در سینمای رسانه ها و سینماهای مردمی جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمده اند. درخونگاه که نام یکی از محله های جنوب شهر و در نزدیک بازار است نام فیلمی است که در همین منطقه می گذرد و به زندگی یک خانواده چهار نفره و اتفاقات پیرامون آن می پردازد.
قصر شیرین عنوان فیلم جدید رضا میرکریمی است که برخلاف نامش در یاسوج فیلمبرداری شده و زندگی یک پدر و دو فرزندش را در درامی جاده ای به تصویر می کشد.
سمفونی نهم نیز فیلمی سورئال با تم مرگ اندیشی است که قرار است تماشاگر را در قالب داستان هایی با روح ، مرگ و عشق و کارکردهای آن در زندگی بیشتر آشنا کند.
در ادامه این فیلم ها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
** فیلم در خونگاه به کارگردانی سیاوش اسعدی
ناتوان در پایان بندی
درباره فیلم:
شاید پایان بندی فیلم مهم ترین نقطه ضعف اثرجدید سیاوش اسعدی باشد که سبب شوکه شدن و سرخوردگی تماشاگر می شود، به طوری که همه فضاسازی ها و شخصیت سازی های فیلم را به دست فراموشی می سپارد. پایان رها و غیر قابل درک در خونگاه می تواند در نسخه اکران عمومی اصلاح شود تا این میزان سرخوردگی و نارضایتی از فیلم رفع شود. ساخت پایان بندی جدید که ارتباطی با پیرزن همواره صامت فیلم داشته باشد هم باعث برطرف کردن پایان بندی ضعیف فیلم می شود و هم حضور یک مادر بزرگ صامت و بی صدا را تا پایان فیلم بیهوده نمی سازد و کارکرد حداقلی آن را از عاملی برای پنهان کردن دفترچه حساب رضا میثاق افزایش می دهد.
فیلم خیلی خوب شروع می شود و کم کم به معرفی شخصیت ها و کاراکترهای نه چندان زیاد فیلم می پردازد ولی هرچه پیش می رود فیلم ضعیف تر و مستاصل تر می شود . گویی متریال لازم برای ادامه داستان گویی برای فیلمنامه نویس ته کشیده و سخت سکانس های زاید و طولانی جایگزین انسجام و پرداخت و قوام داستان و شخصیت ها می شود . کل بخش های مربوط به نادر فلاح در تیمارستان که با بازی جذاب رضا استادی همراه است ، تاثیری در فرجام داستان و شخصیت ها ندارد و در آخر هم با وجود قول مساعدی که رضا میثاق به رفیقش داد تا او را از آنجا بیرن بیاورد کاملا رها و فراموش شده باقی می ماند.
به نظر می رسد اجرای فیلم و هدایت بازیگران که مهم ترین آن بازی ژاله صامتی و امین حیایی است نمره قبولی می گیرد و فیلم اجرای بدی ندارد ولی عدم توانایی و جذابیت فیلمنامه به درخونگاه آسیب جدی می زند بطوریکه در بخش یک سوم پایانی دیگر رفتارهای قهرمان فیلم و دو دو زدن ها برای پول و جلوی خانواده اش ایستادن دیگر خیلی از نظر منطق شخصیت پردازی قابل قبول نیست و تنها پایانی ضعیف برای داستانی است که خوب شروع شد و نسبتا خوب ادامه پیدا کرد.
سیاوش اسعدی کارگردان درخونگاه راه و روش پرطمطراق و ثقیل مسعود کیمیایی در دیالوگ گویی را گویا خیلی پسندیده است و سعی کرده در فیلم جدید خود به استاد کیمیایی ادای دینی کند ولی آنچه مشخص است دیالوگ های فیلم در بعضی لحظات طولانی و تحمیل شده به تماشاگر به نظر می آید و اگر کوتاه و اصلاح شوند ضرر چندانی به فیلم نمی زند.
اسعدی از جمله سینماگران نسل جدید سینمای ایران است که با ساخت سه فیلم اخیر نشان داده است که علاقه زیادی به سینمای کیمیایی ، جنوب شهر و سینمای قهرمان پرور امریکا دارد. با اینکه کار روی متن فیلم کاری سخت و طولانی و البته طاقت فرسا است ولی به نظر می آید برای برون رفت از فیلم های ضعیف و متوسط توجه حداکثری به فیلمنامه ضرورت دارد.
درباره کارگردان :
سیاوش اسعدی فیلمسازی را با فیلم «در حوالی اتوبان» در سینما شروع کرد. پس از این فیلم دو فیلم « جیب برخیابان جنوبی» و « در خونگاه» را در سال های 1390 و 1397 نویسندگی و کارگردانی کرد و فیلم در خونگاه در حال حاضر در سینماهای جشنواره فیلم فجر در حال نمایش است.
سیاوش اسعدی در سه فیلم اخیر خود نشان داده است که بیش از هرچیز وابسته و متاثر از سینمای مسعود کیمیایی و سینمای قهرمان محور از هالیوود و امریکاست که به روشنی در آثار این فیلمساز 35 ساله قابل مشاهده و ردیابی است. اسعدی تا به حال خیلی پرکار نبوده و 3 تا 6 سال بین هر فیلمی که ساخته فاصله افتاد است.
اسعدی در گفتگو با یک از رسانه های داخلی درارتباط با سیمرغ های جشنواره فجر گفته است : من معتقدم هر سینماگر ایرانی درنهایت یک سیمرغ در خانه خود دارد: هر فیلمسازی در طول دوران کاری بالاخره این یک سیمرغ را کسب می کند. چه زود، چه دیر نوبتی به همه داده می شود اصلا امکان ندارد که به یک فیلمساز اگر فیلم خوب هم بسازد سه سال پشت سر هم جایزه بدهند: این وضع تشویق کردن آنهاست. اتفاقا وقتی فیلمسازی جایزه می گیرد وضعیتش بدتر هم می شود: دستمزدش بالاتر که نمی رود هیچ: اوضاع کاری اش به هم می ریزد بچه هایی که سیمرغ می گیرند کم کارتر هم می شوند. چطور می شود که سی وشش دوره از برگزاری این جشن می گذرد اما برای هیچ فیلمی مسعود کیمیایی مورد تشویق قرار نمی گیرد؟ تنها یک بار آن هم به کوشش مرحوم علی معلم یک جایزه برای بهترین فیلم به او دادند یعنی بهترین تهیه کننده نه به عنوان بهترین کارگردان: این خیلی دردآور است.
** فیلم قصر شیرین به کارگردانی رضا میرکریمی
نمونه و الگوی سینمای قصه گو
درباره فیلم :
بهترین فیلم رضا میرکریمی و نشانی از بلوغ کارگردانی و فیلمسازی یکی از مهم ترین فیلمسازان بعد انقلاب که در کارنامه کاری او فیلم های خوب و ضعیف هم دیده می شود، ولی قصر شیرین بیش از هرچیز نشانگر فیلمسازی است که سینما را خوب شناخته و به همه عناصر فنی و متنی آن بخوبی مسلط است و از این رو دچار افراط و تفریط در هیچ زمینه ای نمی شود و فیلمی متعادل و استاندارد که می تواند الگوی خوبی برای سینمای حال حاضر به حساب آید.
قصر شیرین فیلمی ساده و قابل فهم است که کم کم شروع می شود و به معرفی جزییات و داستانک ها می پردازد و هرچه پیش می رود از ریتم و حال و هوایش نمی افتد و می تواند تا انتها مسیر و جاده ای آرام ولی جذاب را برای مخاطبانش به تصویر بکشد. شخصیت اصلی فیلم جلال با بازی خلاقانه و هوشمندانه حامد بهداد نقش محوری فیلم کم کاراکتر میرکریمی را برعهده دارد که قرار است با زندگی و شخصیت چند لایه او و در نهایت تحول و تغییر او مواجه شویم ولی این پرداخت شخصیت بسیار تدریجی و ظریف انجام می شود و همین سبب توفیق فیلم و تفاوت آن با آثاری از این دست می شود.
شاید مهم ترین ایراد فیلم نحوه تدوین و مونتاژ آن باشد چرا که بنظر می رسد برخی سکانس ها زیادی طولانی شده و حذف برخی داده ها خیلی به فیلم ضربه نمی زند و بلکه از شاخ و برگ های اضافی اش کاسته و سبب می شود کارکرد دراماتیک بهتر و جذاب تری داشته باشد.
پایان بندی فیلم یکی از بهترین و کوبنده ترین پایان های چند سال اخیر سینمای ایران است و در شرایطی که بستن فیلم ها به عنوان یک بحران در سینما تبدیل شده است و فیلمسازان با انواع و اقسام پایان های باز و نیمه باز قصد سرهم بندی کردن داستان یا ارجاع مخاطب به جای دیگر دارد ، پایان بندی فیلم قصر شیرین یکی از برگ برنده های مهم فیلم میر کریمی به حساب می آید.
درباره کارگردان:
رضا میرکریمی یکی از فیلمسازان نسل دوم و سوم سینمای ایران است که بعد از نسل حاتمی کیا و مجید مجیدی وارد سینمای ایران شدند . میرکریمی نزدیک ده فیلم در کارنامه کاری خودش دارد که فیلم هایی چون « خیلی دور خیلی نزدیک» و 'زیر نور ماه' بدلیل کیفیت ساخت یا موضوع جذاب، بیش از بقیه فیلم هایش مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفته است .
عمده فیلم های میرکریمی در جاده می گذرد و میرکریمی جاده را استعاره ای از مسیر زندگی تصور کرد است که در طول مسیر شخصیت ها به کمال رسیده و عمدتا متحول می شوند. فیلم « خیلی دور خیلی نزدیک» و همین فیلم « قصر شیرین» مهم ترین نمونه های این نوع سینمای به اصطلاح معناگرا و انسانی مطلوب میرکریمی است.
میرکریمی در زمینه های اجرایی و مدیریتی نیز کارنامه پر و پیمانی دارد و مدیریت خانه سینما و دبیری جشنواره بین المللی فیلم فجر دو عنوان از مهم ترین آنهاست که دبیری جشنواره جهانی فیلم فجر را از از ابتدای مستقل شدن آن برعهده دارد.
پروژه « ما همه با هم هستیم» جدید ترین پروژه کاری میرکریمی در مقام تهیه کنندگی است که با خبرها و حواشی زیادی همررا بوده است . این فیلم که از جمله پربازیگر ترین فیلم های این سال های سینمای ایران مطرح شده است در ابتدا« ول شدگان» نام داشت و بعد تغییر نام پیدا کرد. در آغاز فیلمبرداری این فیلم پربازیگر، بعضی از رسانهها از هزینه 20 میلیارد تومانی این فیلم خبر داده بودند که البته روابط عمومی همه با هم هستیم این موضوع را تکذیب و اعلام کرد که «در زمان فیلمبرداری این فیلم، شایعاتی از رقمهای چند ده میلیاردی برای تولید این اثر منتشر شدهاست که بدین وسیله اعلام میشود که با ارقامِ دروغین اعلام شده، تقریباً سه بار میتوان «ما همه با هم هستیم» را از اول ساخت و اکران کرد!».
**فیلم سمفونی نهم به کارگردانی محمدرضا هنرمند
عشق و مرگ آگاهی در سینما
درباره فیلم :
نمایش آثار سورئال در سینمای ایران نه طرفدار چندانی دارد و نه میزان تولیدات این گونه در سینمای ما چندان زیاد است، برخلاف سینمای امریکا که هر سال تعداد زیادی انیمیشین، فیلم فانتزی و فیلم هایی ساخته می شود که رویا و خیال نقش مهمی در آن دارد سینمای ایران با غنیمت داشتن ادبیات و دین بعنوان بهترین منابع ، پتانسیل بالقوه ای برای فیلمسازی دارد که خیلی کم از آن استفاده شده و اغلب به جهات افراط و تفریط ها و حمایت های صنفی و حزبی به انحراف و خطا رفته است. مباحث دینی چون مرگ و روح و مفاهیم عارفانه و عاشقانه ریشه بسیار عمیق در ادبیات و عرفان اسلامی دارد که به نظر می رسد در سال اخیر محمدرضا هنرمند به سراغ آن رفته و سمفونی نهم را با الهام از عشق و عرفان و روح و مرگ با ساختاری متفاوت به تصویر کشیده است.
سمفونی نهم فیلمی برای عموم مخاطبان است و تماشاگر ویژه یا خاصی را برای آن نمی توان در نظر گرفت و حتی ساختار غیرمتعارف فیلم و ارجاعات به تاریخ و فرهنگ باستانی ایران می تواند برای مخاطبان سینمای آپارتمانی ایران نوعی تنوع و باعث ایجاد جذابیت باشد. می توان حتی فیلمی برای مخاطب عام دانست که قصد دارد هیجان و سرگرمی و تنوع را در سالن سینما تجربه کند و دنبال فکر و عمق و فلسفه در تاریکی سینماها نیست. بخصوص اینکه هنرمند بدور از افراط و تفریط برخی مفاهیم عمیق چون هویت عشق و اهمیت مرگ اندیشی را در اثنای طنازی و قصه گویی برای تماشاگر یادآوری می کند.
موارد تکراری و کلیشه ای نیز در فیلم وجود دارد که می توان به وجه آن ضربه بزند مانند حضور تکراری حمید فرخ نژاد در طول فیلم که چندین بار در آثاری چون سریال حلقه سبز از حاتمی کیا و دموکراسی در روز روشن از علی عطشانی شاهد نقش آفرینی وی در همین نقش با همین لحن بوده ایم.
درباره کارگردان :
یکی از فیلمسازان نسل اول سینمای ایران که چند سال یکبار فیلم می سازد ولی عموما فیلم هایش نزد مخاطبن سینما ماندگار بوده است. « دزد عروسک ها 1368» ، « مرد عوضی 1376» و « مومیای 3» مهمترین آثار سینمایی هنرمند است که در کنار سریال های تلویزیونی « کاکتوس سری یک دو سه» ، « زیر تیغ 1384» و «آشپزباشی 1388 » از جمله برترین آثار سینما و تلویزیون در دهه های 70 و 80 بوده است.
حالا محمدرضا هنرمند پس از نزدیک به حدود بیست سال دوری از سینما با فیلم سینمای سمفونی صلح را به جشنواره سی و هفتم فجر آمده است که فیلم خیلی مورد توجه منتقدان قرار نگرفته است و نوشته های مثبتی درباره فیلم به نگارش نیامده است. هنرمند همچنین در خصوص روند پیشرفت در سینمای ایران درگفت وگو با یکی از روزنامه ها در سال گذشته گفته است : «سالهاست آدمهای متفکر و اندیشمند جامعه، با دلسوزی تمام در حوزههای مختلف نظریهپردازی میکنند، نظریهها و عملکردهای مختلف را به چالش میکشند، مقاله مینویسند، گفتوگو میکنند و این نظریات در نشریات معتبر هم چاپ میشود، اما آنچه میبینیم و شاهدش هستیم، بیاعتنایی به این بحثهای فنی و تخصصی است، تاجاییکه روزبهروز به جای پیشرفت، شاهد پسرفت هستیم.»
انتهای پیام /