|
به گزارش آوای نشاط، اصل در زندگی زناشویی، توافق، تفاهم، مهر و علاقه است و بدون اینها کانون خانواده لطف و صفایی ندارد. اجبار یا مهریههای سنگین هیچ یک نمیتوانند ضامن خوشبختی افراد باشد. یکی از مواردی که از دهه 60 در عقدنامههای ازدواج دیده میشود، شروطی است که به صورت چاپی نوشته شده و زوجین قبل از ثبت ازدواج باید آنها را امضا کنند. سردفتران وظیفه دارند قبل از اجرای صیغه عقد موارد را برای زوجین قرائت و مفهوم آنها را به زوجین توضیح دهند تا زوجین با آگاهی کامل شروط را امضا نمایند. قابل ذکر است که شروط ضمن عقد بعد از امضا قابل تغییر نیستند مگر با توافق طرفین.
قبل از خواندن شروط و موارد، عقدنامه را امضا نکنید. شما میتوانید موارد دیگری را به این شروط اضافه کنید. هر مطلب یا شرطی که اضافه میشود، اگر به وسیله هر دو نفر -عروس و داماد- امضا شود برای طرفین الزامآور است.
با امضای عقدنامه ازدواج، مرد از لحاظ حقوقی مکلف به پرداخت مهریه و نفقه و زن مکلف به تمکین از مرد میشود. در کنار این موارد، برخی از امور زندگی زن وابسته به اجازه مرد میگردد. قانونگذار برای جلوگیری از مشکلات احتمالی در آینده و همچنین ایجاد تعادل و مساوات در رابطه با حقوق زن و مرد، شرایطی را فراهم کرده تا تحت عنوان شروط ضمن عقد، بتوان مواردی را مطرح کرد.
ندا پاکنهاد وکیل دادگستری، شروط ضمن عقد را بسیار کارسازتر از مهریههای بالا برای زنان دانسته و میگوید: «در طول سالیان با دهها پروندهی خانواده مواجه شدهام. امروز در قانون، در مقابل حبس کردن افراد محکوم به مهریه مقاومت میشود، مهریههای بالا به هیچ عنوان دردی از درد بانوان جامعه را درمان نکرده و نخواهد کرد. اینها در حالی است که با اضافه کردن یک شرط به عقدنامه تا حدودی میتوان خلأهای قانونی در زمینه حقوق مربوط به خانمها را مرتفع نمود. باید توجه داشت که شروط ضمن عقد علاوه بر بانوان، به نفع آقایان و در مجموع به نفع جامعه نیز هست تا علاوه بر کاستن از حجم دعاوی دادگستری و زندانی شدن بیجهت افراد، به یک زندگی که هیچ راهحلی برای ادامهی آن وجود ندارد پایان داده و هزینههای گزاف به جامعه نیز تحمیل ننماید.»
در بند «الف» عقدنامه ازدواج، بیان شده که براساس سه شرط، بعد از طلاق زوجه میتواند به نصف دارایی مرد برسد:
1- طلاق به درخواست زوجه نباشد.
2- طلاق ناشی از تخلف، سوءاخلاق و رفتار زوجه نباشد.
3- مقدار ثروتی که پس از ازدواج کسب شده شامل این بند میشود و زوجه نسبت به دارایی سابق و قبل از ازدواج حقی ندارد.
در بند «ب» عقدنامه، زوج به زوجه وکالت بلاعزل درباره طلاق میدهد. به این صورت که با روشن شدن شرایط لازم و کافی برای دادگاه، زوجه در این موارد میتواند با مراجعه از دادگاه تقاضای صدور اجازه طلاق نماید:
1- خودداری از پرداخت نفقه به مدت ۶ ماه
2- سوءرفتار یا سوءمعاشرت
3- ابتلای زوج به امراض سخت
4- جنون
5- انتخاب شغلی که مغایر با حیثیت زن باشد
6- محکومیت قطعی شوهر به مدت ۵ سال حبس
7- اعتیاد زوج
8- ترک خانواده
9- محکومیت شوهر در اثر ارتکاب جرم
10- عقیم بودن زوج
11- مفقودالاثر بودن زوج
12- در صورتی که زوج بدون رضایت زوجه، همسر دیگری اختیار کند
در مورد بند آخر سخن بسیار است. عدهای از قضات و دفاتر اسناد رسمی اجازه همسر اول را برای ازدواج بعدی لازم میدانند، اما برخی دیگر اهمیت چندانی به آن نمیدهند. بنابراین زوجه میتواند در ضمن عقد ازدواج شرط نماید که هرگاه شوهر زن دیگری بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا علیه حیات زن اقدام نماید، زوجه میتواند پس از اثبات این شرایط، خود را مطلقه سازد.
الف) شرط تحصیل
کسی نمیتواند مانع تحصیل دیگری شود، اما برای جلوگیری از مشکلات احتمالی در زندگی مشترک در این زمینه، میتوان عبارت زیر را در سند ازدواج مطرح کرد؛ «زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر میسازد.»
ب) شرط اشتغال
مطابق قانون، اگر شغل زن منافی با مصالح خانواده یا حیثیت شوهر یا زن باشد، مرد میتواند همسر خود را از آن شغل منع کند. خانمها میتوانند شرط اشتغال را به عنوان یکی از شروط عقد خود با این عبارت داشته باشند؛ «زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد، در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر میکند.»
درج شرط طلاق برای خانم در عقدنامه به این معنی نیست که دیگر مرد نمیتواند همسرش را طلاق دهد. در واقع مرد در شروط ضمن عقد فقط به صورت وکالتی این حق را به همسرش میدهد و زن هم به عنوان وکیل در طلاق این را میداند که این حق یا شرط ضمن عقد به معنای انتقال کامل و مطلق حق از سوی شوهرش نیست و مرد میتواند بنابر شرایطی از این حق استفاده کند
ج) شرط وکالت زوجه در صدور جواز خروج از کشور
مطابق قانون گذرنامه، زنان متأهل برای هر موضوعی (غیر از حج تمتّع و زنانی که با همسرانشان در خارج از ایران ساکن هستند) فقط با اجارهی کتبی همسر خود میتوانند از کشور خارج شوند و شوهر بعد از صدور گذرنامه هم میتواند از خروج همسر خود جلوگیری نماید. این امر در مواردی مشکلات و سختیهایی را برای زنان در طول زندگی به وجود میآورد. برای جلوگیری از مشکلات احتمالی زوجه میتوان در حین عقد ازدواج این شرط را بیان کرد؛ «زوج به زوجه، وکالت بلاعزل میدهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.»
اگر این وکالت برایتان خیلی مهم و حساس است، توصیه میشود پس از وقوع عقد زوجین به دفترخانه اسناد رسمی مراجعه کرده و در سند جداگانهای وکالت مورد نیاز برای کلیه اقدامات لازم جهت دریافت گذرنامه جدید یا المثنی و یا تمدید گذرنامه و همچنین اعلام رضایت کامل و بدون قید و شرط زوج مبنی بر خروج از کشور زن برای خروج از کشور را تنظیم نمایید.
د) شرط تقسیم اموال موجود میان شوهر و زن پس از جدایی
مطابق بند «الف» سندهای ازدواج این شرط منوط به سه شرط وجود دارد که در ابتدا بیان شد. میتوان برای ایجاد یک شرایط مساویتر در زندگی زوجین در این خصوص، عبارت زیر را به عنوان یکی از شروط ضمن عقد مطرح کرد؛ «زوج متعهد میشود هنگام جدایی -اعم از آن که به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن- نیمی از دارایی موجود خود را -اعم از منقول و غیرمنقول که طی مدت ازدواج به دست آورده است- به زن منتقل نماید.»
ز) حضانت فرزندان پس از طلاق
از آنجا که حضانت کودک علاوه بر حق یک تکلیف است و کسی نمیتواند از تکلیف شانه خالی کند، بنابراین براساس مقررات حقوقی، حضانت قابل واگذاری نیست و اگر زوجین این کار را کردند میتوانند هر وقت که خواستند این واگذاری را پس بگیرند.
از طرفی طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی «اولویت نگهداری طفل تا ۷ سالگی با مادر است و پس از آن حضانت به پدر واگذار میشود»، همچنین طبق ماده ۱۱۷۰ که «اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود»، والدین می توانند ضمن عقد ازدواج یا پس از آن (به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان بعد از تولد فرزند) درباره نحوه حضانت فرزند شرط و توافق کنند، به این صورت که: «زوجین ضمن عقد توافق نمودند اولویت در حضانت فرزند یا فرزندان مشترک در صورت طلاق با مادر یا با هر کدام از والدین خواهد بود که بنابر مصلحت طفل باشد.» (تعیین مصلحت طفل بر عهده کارشناس یا داور مرضی الطرفین خواهد بود)
و) شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق
مطابق قانون، زن تنها در موارد بسیار خاص میتواند از همسر خود جدا شود، در حالی که مرد هر زمان که بخواهد میتواند با پرداخت کلیه حقوق زن، او را طلاق دهد. شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق با عبارت زیر میتواند این مورد را به یک تعادل برساند: «زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر میدهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت زوج به هر قسم طلاق -اعم از بائن و رجعی و خلع یا مبارات- به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه نماید.»
توجه داشته باشید که درج این شرط در عقدنامه به این معنی نیست که دیگر مرد نمیتواند همسرش را طلاق دهد. در واقع مرد در شروط ضمن عقد فقط به صورت وکالتی این حق را به همسرش میدهد و زن هم به عنوان وکیل در طلاق این را میداند که این حق یا شرط ضمن عقد به معنای انتقال کامل و مطلق حق از سوی شوهرش نیست و مرد میتواند بنابر شرایطی از این حق استفاده کند.
ه) شرط حق تعیین مسکن
زوجه با قرار دادن این شرط تحت عبارت: «زوجین ضمن عقد خارج لازمی توافق نمودند تعیین محل سکونت و مسکن «با توافق طرفین» (یا «به اختیار و انتخاب زوجه») باشد.» میتواند در انتخاب مسکن، تعیین شهر یا محلی که زندگی مشترک قرار است در آنجا ادامه پیدا کند، مستقلاً و یا با توافق زوج صاحب نظر باشد.
توجه شود که اگر در شرط ضمن عقد، اختیار تعیین محل زندگی به زن داده شود، او میتواند در خانهای دیگر ساکن و در عین حال از شوهرش نفقه بگیرد زیرا ترک خانه در چنین شرایطی نشوز به حساب نمیآید.
باید توجه داشت که اساس زندگی مشترک ورای همه این شرط و شروطهای قانونی است. بیان و تصویب این شرط ضمن عقد نکاح، برای روز مباداست. یادمان باشد پیگیری مطالبات حقوقی در خانواده، حتی اگر به طلاق هم منجر نشود، گرمی و صمیمیت را از بین خواهد برد.
*تبیان
انتهای پیام/