|
به گزارش آوای نشاط، کلانتری که در کارنامه کاری خود، 13 سال تصدی وزارت کشاورزی را دارد، گفته با افزایش جمعیت مخالف نیست اما برای تامین غذای مورد نیاز جمعیت تازه، نیاز به واردات داریم.
عیسی کلانتری، در میان سیاستمداران بیش از هرچیز با «محافظهکاری» شناخته میشود. تمرکز و گاهی تعصب او بر اجرای سیاستهای توسعهمحور، باعث شده تا کلانتری عموما موضعگیریهایی منفعلانه در مسائل محیط زیستی داشته باشد. موضع آقای رئیس ماجرای ظرفیت منابع طبیعی کشور برای تامین آذوقه مردم هم، چیزی از همین جنس است. عیسی کلانتری در حالی از ناتوانی کشور در تامین منابع غذایی جمعیت بیش از 60 میلیون نفر صحبت میکند که به اذعان بسیاری از کارشناسان، کشور ما توان میزبانی از جمعیتی به مراتب بیش از این عدد را دارد. مثلا دکتر محمدجواد محمودی، رئیس سابق مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه چندی پیش گفته بود ایران به شرط توزیع متوازن جمعیت، میتواند با ظرفیت موجود زمینهای کشاورزی، جمعیتی در حدود 150 میلیون نفر را میزبانی کند. دکتر محمد میرزایی، استاد پیشکسوت جمعیتشناسی هم معتقد است کشور ما میتواند تا 200 میلیون نفر جمعیت را در خود جا دهد.
مهمترین مساله در افزایش جمعیت، مساله «آب» است. مایهی کمیابِ حیات، این روزها مساله اصلی بسیاری از کشورهای جهان است و اهالی غرب آسیا بیش از بقیه دنیا با بحران کمبود آب دستوپنجه نرم میکنند. نبردهای پیدا و پنهان بر سر آب، این روزها در جایجای منطقهی ما جریان دارد. عراق و ترکیه، ایران و افغانستان و حتی کشورهای منطقه فلسطین و شام؛ همگی به نحوی درگیر بحران آب هستند و رودخانههای روی نوار مرزی، عامل اصلی بسیاری از مشکلات سیاسی میان این کشورها شدهاند. در چنین اوضاع و احوالی، استفاده از تجربیات مشابه، میتواند ما را در جنگ بقای سرزمینی، پیروز کند. حتی اگر آن تجربه مشابه، متعلق به یک رژیم جعلی باشد.
رژیم صهیونیستی، مدتهاست با بحران کمآبی روبروست. اگرچه این رژیم در جوار دریاچه مدیترانه قرار گرفته و از حیث دسترسی به دریا، وضعیت مطلوبی دارد؛ اما نیمی از سرزمین های اشغالی - در جنوب و شبه جزیره سینا - را بیابانی وسیع تشکیل می دهد (بخشی از بیابان شبه جزیره عربستان که از سوریه، اردن و فلسطین آغاز می شود و تا کوههای یمن امتداد پیدا می کند). مرتفعترین نقطه سرزمین های اشغالی و در داخل مرزهای بینالمللی کوه «جرمق» به ارتفاع ۱۲۱۸ متر است. از کشورهای همسایه هم فقط یک رود مهم از لبنان وارد اسرائیل میشود و وضعیت اردن و صحرای سینای مصر بدتر از خود سررزمین های اشغالی است. وضعیت عمومی جغرافیای سرزمینهای اشغالی به مراتب از کویرهای ما بدتر است. اما صهیونیستها در چنین شرایطی و در مساحتی کمتر از یکسوم استان خوزستان ما، نه تنها 9 میلیون نفر را جا دادهاند و برایشان غذا فراهم میکنند، بلکه یکی از صادرکنندگان مواد غذایی هم به حساب میآیند!
بحران آب در سرزمین های اشغالی از سال 2004 جدی شد و رسانههای صهیونیست تبلیغات گستردهای را برای حل این مشکل آغاز کردند. آنها در سال 2007، برای حل مشکل آب در سرزمینهای اشغالی کارهای مهمی را آغاز کردند. در آن سال در تمامی سرزمینهای اشغالی سرویسهای بهداشتی و دوش های حمامِ کم مصرف نصب شد و مقامات این رژیم، تأسیساتی برای بازیافت فاضلاب کار گذاشتند که قادر به جذب دوباره ی 86% از آب فاضلاب و استفاده از آن در آبیاری بود. نتیجه این اقدام، پیشتازی صهیونیستها در نرخ بازیافت آب بود. آنها بیش از هر کشوری در دنیا آب را بازمصرف میکنند و این گونه، منابع آبیشان را نجات میدهند. استفاده پرحجم صهیونیستها از سیستمهای نوین آبیاری در کشاورزی، به همراه استفاده از آبشیرینکنها برای تامین آب شرب شهرهای ساحلی، این رژیم را به یک نمونه موفق برای مدیریت بحران آب در خاورمیانه تبدیل کردهاست. این رژیم در سال 1389 شمسی یکی از بزرگترین نیروگاههای هستهای آب شیرینکن دنیا را در کنار دریای مدیترانه در منطقه سورک (Sorek) احداث کرده است که ظرفیت شیرینسازی 624 هزار متر مکعب آب در روز (230 هزار میلیون لیتر آب در سال) را دارد. این میزان آب که حاصل از یک نیروگاه آب شیرین کن اتمی است، برای 15 میلیون نفر جمعیت در سال کافیاست. 6 میلیون نفر بیش از جمعیت امروز این رژیم.
رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، مدعی است کشور ما امکان میزبانی جمعیتی بیش از 60 میلیون نفر را ندارد و برای جمعیت بیشتر، باید دست به دامن واردات محصولات غذایی بشویم. ادعای کلانتری با یک محاسبهی سرانگشتی بر روی آمار تراکم جمعیت و یک مشاهدهی درونمنطقهای در فلسطین اشغالی، زیر سوال میرود. واقعیت این است که استعداد سرزمینی ما، همان طور که میرزایی، محمودی و بسیاری از کارشناسان میگویند، برای پذیرایی از جمعیتی بین 150 تا 200 میلیون، مناسب است. به نظر میرسد آنچه برای رسیدن به این جمعیت در اختیار نداریم، استعداد مدیریتی است. مدیرانی که سالها در مسند مهمترین مسئولیتهای کشاورزی و زیستمحیطی کشور بودهاند، همچنان نگاهی محتاطانه به ظرفیتهای سرزمینیِ ایران دارند و ترجیح میدهند نقش «گالوم» کارتون گالیور را بازی کنند؛ البته کیست که نداند «من میدونم»های این مدیران در برابر آمار و تجربیات جهانی، رنگباخته است.
*تبیان
انتهای پیام/