کد خبر: ۳۹۰۱۹
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۰
یک زمانی می‌گفتند ترکیب بازیگران در مهمانی بسته می‌شود و من باور نمی‌کردم تا اینکه خودم به چشمم دیدم.

به گزارش آوای نشاط، سخت‌ترین لحظه برای یک مداح و روضه‌خوان، خواندنِ وقایع شهادت حضرت علی‌اصغر(ع) است که فقط مخاطب به آن گوش فرا می‌دهد. اما «مختارنامه» این روضه‌ها را به نمایش درآورد و جنایت‌های حرمله در قسمت 29 و 30 «مختارنامه» روی آنتن رفت. آنقدر ایفاگر نقش به خوبی مخاطب را با خودش همراه کرد که در برخی اوقات، «انوش معظمی» را با حرمله واقعی اشتباه گرفتند. صحنه تیراندازی و مواجهه‌اش با مختار آنقدر برای او سخت بوده که هنوز هم برای او پخش می‌شود نگاهش نشان می‌دهد چقدر دلش برای مظلومیت امام حسین(ع) سوخته است.

یکی از روضه‌های سنگین قاعدتاً رفتار ددمنشانه حرمله در حادثه کربلاست. جایی که خودِ انوش معظمی درباره‌اش می‌گوید که حرمله سه تیر خلاص به حنجره مبارک حضرت علی‌اصغر(ع)، چشم حضرت عباس(ع) و قلبِ امام حسین(ع) زده است. بارها در ایام محرم و صفر با او صحبت شده و از سختی‌های پذیرفتن این نقش گفته است اما او این بار گلایه‌اش این بود چرا فقط در این ایام به سراغ ما می‌آیند؟ چرا مدیران تلویزیون هیچ توجهی به تلاشگران‌شان ندارند؟

انوش معظمی فقط بازیگرِ حرمله نبوده و شمرِ «رستاخیز» احمدرضا درویش بوده است. پیش از این هم با داود میرباقری در فیلم مسافرری به ایفای نقش پرداخته و در سال 94 سریال «دندون طلا» را بازی کرد. در این سال‌ها انوش معظمی با هنرمندان بسیاری تجربه‌ کار داشته است.

در کنار حضور در سینما، نویسندگی و کارگردانی و بازیگری در تئاتر، انوش معظمی را باید بیشتر بازیگر تلویزیون بدانیم چرا که 67 درصد آثار وی تلویزیونی و 33 درصد آثارش سینمایی است. در واقع این بازیگر از مجموع 9 اثری که در کارنامه دارد، در 6 اثر در تلویزیون با نام‌های سریال «دختر گمشده»، «از یادها رفته»، «آسمان من»، «جلال‌الدین» و «مختارنامه» و در سه اثر سینمایی با نام‌های «رستاخیز»، «کلاشینکف» و «سافر ری» بازی کرده است.

انوش معظمی این روزها هم در یک نمایش عاشورایی مشغول فعالیت است و افتخار می‌کند امام حسین(ع) کماکان به او نظر دارد و توفیقِ حضور در چنین فضاهای با برکتی را به او می‌دهد.

مشروح گفت‌وگو با انوش معظمی بازیگر نقش حرمله را در ادامه می‌خوانید:

*بگذارید مصاحبه را با کم‌کاری شما شروع کنیم. چرا با این همه قابلیت و ظرفیت، کمتر کار تلویزیونی و سینمایی از شما می‌بینیم؟

کم‌کاری‌ام بیشتر به حوزه تصویر (سینما و تلویزیون) برمی‌گردد، چون در حوزه تئاتر بیشتر کار می‌کنم. نمایشنامه می‌نویسم و حتی کارگردانی تئاتر هم انجام می‌دهم؛ نه اینکه مطلقا از تلویزیون و سینما پیشنهاداتی نشده و نمی‌شود و سالی سه چهار پیشنهاد هم دارم اما پیشنهادات در دو سال گذشته برجسته و دندان‌گیر نبوده‌اند. یا پیشنهادها به خاطر زلف گره‌خورده به چند کاراکتر منفی که آن‌ها را ایفا کرده‌ام پیشنهادها به این سمت و سو می‌رود.

نقش‌های منفی را رد نمی‌کنم و اعتقاد دارم یک کاراکتر منفی از مثبت به مراتب پیچیده‌تر و جای کار بیشتری دارد. نقش منفی بازیگر را وارد یک چالش حرفه‌ای می‌کند و فرصتی برای نمایش عیار یک بازیگر است. اما گاهی اوقات نقش‌هایی که پیشنهاد می‌شود بی‌شناسنامه و بی‌کیفیتند. فیلمنامه را می‌خوانم و نقش، عیار پایینی دارد در آن پروژه تلویزیونی یا سینمایی حاضر نمی‌شوم.

گاهی اوقات هم اتفاقات دیگری می‌افتد؛ کاراکتر، کاراکتر خوبی است، صحبت‌های اولیه هم انجام می‌شود. هم مَنِ بازیگر علاقه‌مند کاراکتر پیشنهاد شده می‌شوم و هم کارگردان مرا می‌پذیرد اما به طور مرموزی برای شروع کار دعوت نمی‌شوم. در پشت صحنه این اتفاقات چه خبرهایی است و چطور شده به یک نتیجه دیگری رسیده‌اند. مثلاً یک مجموعه تلویزیونی از من دعوت کردند و همه کارها و مذاکرات انجام شد به یک باره گفتند شما از نظر بدنی، فیزیک قابل قبولی دارید اما ما نمی‌توانیم با فیزیک شما به باورپذیری نقش سالخورده برسیم.

این گفتار مرا به فکر فرو می‌برد که گریمور چه نقشی دارد و من به عنوان بازیگر چه نقشی دارم؟ اگر من نتوانم مقطع سالخوردگی یک نقش را ایفا کنم باید بازیگری را کنار بگذارم. اساساً اگر بازیگری نتواند پیری خودش را بازی کند این راه را اشتباه آمده است. ما نمونه‌های بارز نقش‌آفرینی بازیگران جوان در مقطع سالخوردگی را بارها در سینمای کلاسیک دنیا شاهد بوده‌ایم.

بازیگر حرمله: به خاطر دو رکعت نماز، از سینما کنار می‌گذارند

*این اتفاقات پشت پرده از کجا نشأت می‌گیرد؛ آیا شما هم گرفتار باندبازی‌ها و مافیایی که برخی از بازیگران دیگر هم به آن اشاره کرده‌اند، شده‌اید؟

قطعاً همین طور است؛ چه کسی می‌تواند منکر این ماجراها شود؟ ما که در بطن کار هستیم می‌بینیم؛ یک زمانی یکی دو نفر را به عنوان مافیای بازیگری و انتخاب بازیگر معرفی می‌کردند ولی امروز آن دو نفر در حاشیه قرار گرفته‌اند و باندها جزیره جزیره و فامیلی، اداره می‌شوند. آنقدر ماجرا پیچیده شده که حد و حساب ندارد. هرکس را می‌بینیم اقوام و آشنایان خودش را آورده و جزیره‌ای برای خودش درست کرده است.

تخصص و شایسته‌سالاری اصلاً ملاک نیست. عمق فاجعه اینجاست که همان بازیگر سفارشی ناکارآمد در یک جشنواره مهم، جایزه هم می‌گیرد. حیرت‌زده می‌شوم که چطور آن بازیگر که هیچ بار حرفه‌ای ندارد؛ هیئت داوران جایزه بازیگری به او می‌دهند؛ اینجاست که می‌گویم مافیا و باندبازی حقیقت دارد و خیلی اوقات به این ضرب‌المثل معروف ارجاع می‌دهم: «دشمن طاووس آمد پر او. ای بسی شه را بکشته فر او».

*بیش از یک دهه می‌گذرد که «مختارنامه» روی آنتن تلویزیون رفته است. با آن کاراکتر درخشانی که شما ایفا کردید به نظر می‌رسید چندین پیشنهاد بزرگتری به شما داده شود؛ چرا این طور نشد؟

متأسفانه این اتفاق افتاده است. در حوزه سینما یک «رستاخیز» را داشتم و «کلاشینکف» سعید سهیلی و چند فیلم 90 دقیقه‌ای هم در کارنامه من وجود دارد. فیلم‌هایی که به خاطر موانعی روی پرده نرفته‌اند! کارهایی مثل «ولگرد» و «سمور» محمدرضا آهنج که جلوی آن‌ها گرفته شده است؛ چند مجموعه تلویزیونی هم مثل «جلال‌الدین»، «آسمان‌من» محمدرضا آهنج و در حوزه تئاتر هم نسبتاَ پرکار هستم، چه از لحاظ نوشتن، بازی کردن و چه در عرصه کارگردانی تئاتر کودک، شرایط بهتر است.

*ولی در عین حال از فضای عاشورایی خارج نشدید و بارها گفته‌اید که توفیق می‌شود و این کارها را انجام می‌دهند...

بحمدالله باعث افتخار و دلگرمی‌ام است که هر سال یکی یا دو کار عاشورایی و کار فاطمی به من می‌خورد و این برکت زندگی‌ام و مایه افتخارم است؛ امسال یک مقداری دیر شده و دو سه متن عاشورایی به کسانی داده‌ام ولی پاسخی نیامد؛ مقداری در این رابطه دلشکسته بودم تا چند وقت پیش کوروش زارعی با من تماسی گرفت یک کار عاشورایی پیشنهاد داد تا یک کاراکتری در این گروه نمایشی داشته باشم. سال گذشته هم یک کاری به نام «ماهی در خاک» با این گروه انجام دادم که به شهادت شهدای غواص لشکر کرمان برمی‌گشت.

*خود شما دوست دارید چه نقش‌ها و کاراکترهایی را تجربه کنید؟

من دوست دارم نقش‌های متنوع به من پیشنهاد شود. به هر حال پایتخت سینمای جهان، هالیوود است، ما باید از آن‌ها یاد بگیریم که هنرپیشه‌ای به نام رابرت دنیرو، نقش شیطان را در یک فیلم بازی می‌کند و چند وقت بعد نقش فرشته را بازی می‌کند و اصلاَ ملاک نیست. خودمان را محصور کنیم در یک قاب و سیم خاردار دور یک بازیگر بپیچیم که این بازیگر فقط توانایی ایفای نقش در این گونه نمایشی را دارد. من با این کارهای هرچند اندک هم نشان دادم توانایی ایفای نقش‌های متنوع را دارم.

«حرمله» مختارنامه بودم، «شمر» را برای «رستاخیز» بازی کردم و در عین حال یک نقش کلاه‌مخملی شیرین را در «دندون طلا» داود میرباقری ایفا کردم. بنابراین توانایی و قدرت ایفای نقش‌های متنوع را دارم، من مشتاقِ همه نوع نقش از کارهای آپارتمانی و خیابانی تا تاریخی هستم. ناگفته نماند برای بازی در کارهای تاریخی باید تخصص بیشتری داشت؛ بازیگر نقش‌های تاریخی هم به لحاظ فیزیکی، فنّ بنیان و زاویه نگاه باید بضاعت باورپذیری نقش‌های تاریخی را داشته باشند مگرنه کاراکتر را نابود می‌کند.

*شما در صحنه نمایش، کار سینمایی و تلویزیونی نشان دادید که قادر به درخشان بودن در کاراکترهای سخت هستید. به گونه‌ای که امروز نام حرمله می‌آید، ذهن مخاطب به سمت شخصیت انوش معظمی می‌رود. شما را چون بیشتر بازیگر تلویزیون می‌شناسند؛ به نظر شما تلویزیون در این قبال چه وظیفه‌ای دارد از سرمایه‌های خودش نگهداری کند و فقط منوط به یک گروه خاص نشوند. نظر شما در این باره چیست؟

واقعاً بازیگر باید توانایی‌های مضاعفی برای اجرای نقش‌های منفی داشته باشد. لازم است بدانید غالب بازیگرانی که نقش منفی بازی می‌کنند از لطیف‌ترین آدم‌هایی هستند که شما در دنیای بازیگری سینما و تلویزیون می‌توانید پیدا کنید. واقعاً حیرت‌زده می‌شوید با کریم اکبری مبارکه که نقش ابن ملجم را بازی کرده معاشرت می‌کنید چقدر با محبت و لطیف است؛ اما در لحظه ایفای نقش یک آدم ملعون در تاریخ، می‌درخشد و با کیفیت آن نقش ماندگار می‌شود.

من فکر می‌کنم ما در این سال‌ها محلی از اعراب در گوشه تفکرات مدیران تلویزیون نداشتیم؛ اصلاً به ما فکر نمی‌کنند و ما را نمی‌بینند؛ دلم از این نامحبتی‌ها و بی‌مهری‌ها شکسته است. هرجا اتفاق عاشورایی بوده با افتخار سرم را بالا گرفته‌ام و انجام داده‌ام؛ امام حسین(ع) آبرو داده و خدا را شکر می‌کنم و هزار مرتبه از این کاراکترهای پُرتنش‌تر هم به من پیشنهاد دهد استقبال می‌کنم.

ما در صحنه باید بهترین هنرمندی‌هایمان را به منصه ظهور برسانیم و مدیران هم وظایفی دارند. واقعاً به هنرپیشه‌های بدنه‌ای همچون بنده به پول‌های کلانی که در دنیای تصویر رد و بدل می‌شود، چنین پول‌ها و دستمزدهایی داده نمی‌شود؛ فقط یک طیف بازیگر خاص هستند که صورتحساب آن‌ها برای امثال من هم می‌آید. در یک تعمیرگاه از ما هم انعام‌های آنچنانی می‌خواهند چون احساس می‌کنند ما هم آنچنان دستمزد می‌گیریم. من جزو بازیگرانی نیستم که در خبرها می‌بینیم 400، 500 و 700 میلیون می‌گیرند و حتی به یک میلیارد دستمزد هم می‌رسند؛ امثال انوش معظمی با دستمزدهای پایین 3 تا 5 میلیون کار می‌کنند و دستمزدهای یک میلیاردی به برخی افراد خاص می‌رسد.

تلویزیون دلشکسته‌ام کرده است! چون به ما فکر نمی‌کنند و سراغمان را نمی‌گیرند. وقتی به محرم و صفر نزدیک می‌شویم گاهی در فضای یک برنامه مذهبی، چاره‌ای ندارند از من دعوت می‌کنند. بلکه با چند سوال عرفانی و مذهبی یک اشکی هم از بیننده بگیرند؛ بعد از این مناسبت‌ها دوباره ما فراموش می‌شویم و کنار می‌رویم تا سال آینده که برای این مناسبت‌ها سراغی از ما بگیرند.

در طول سال نقش‌ها بین عده خاصی تقسیم می‌شود و به ما برچسب می‌زنند. وقتی نام من می‌آید به خاطر دو رکعت نماز که می‌خوانیم ما را زیر سوال می‌برند و به ما کار نمی‌دهند؛ اصلاً نماز خواندن من چه ربطی به سینما و بازیگری‌ام دارد. یا می‌گویند این اندام ساخته و پرداخته‌ای دارد و اگر از او در فلان کار استفاده کنیم باعث می‌شود فلان بازیگر دیده نشود؛ واقعاً به من چه ربطی دارد آن بازیگر دیده نمی‌شود؛ من ورزش نکنم و به فیزیک خودم رسیدگی نکنم که یک بازیگر خاص دیده شود! متأسفانه «دشمن طاووس آمد پر او. ای بسی شه را بکشته فر او» این یک واقعیت است که به طور مرموز ما را از پروژه‌ها کنار می‌گذارند.

*شما به نماز اشاره کردید و برخی از بازیگرهای خانم موضوعات دیگری را اشاره می‌کنند از روسری گذاشتن به جای مقنعه تا چادر را کنار گذاشتن و توقعات شوم دیگر! مخاطب هم دچار دوگانگی می‌شود که آیا در سینمای انقلاب اسلامی و تلویزیون جمهوری اسلامی چنین پشت پرده‌هایی وجود دارد؟

این اتفاق فقط در سینما و تلویزیون نمی‌افتد فقط اینجا ماهیت رسانه‌ای برجسته‌تری دارد. متأسفانه به نام دین خیلی از اشتباهات و قبح‌زدایی‌ها انجام می‌شود و صورتحساب آن برای امام حسین(ع) می‌آید؛ این چهره‌ها گاهی با یک برچسب مذهبی باعث می‌شوند مظلومیت امام حسین(ع) صدچندان شود. این اتفاق گریبان من را گرفته که به خاطر دو رکعت نماز، ارادت به عاشورا و امام حسین(ع) کنار گذاشته شوم.

*از زمانیکه «مختارنامه» روی آنتن رفته تا به امروز، چقدر ناسزا تحمل کردید؟

این بازتاب‌ها جزو زیبایی‌های کار بازیگری است. هرچه‌قدر ما ناسزا بشنویم نشان می‌دهد بنده به عنوان بازیگر کارم را درست انجام داده‌ام.  البته خیلی‌ها بودند در این میان کمک کردند تا من بتوانم نقش خودم را درست ایفا کنم؛ در رأس این هرم، داود میرباقری هست و راهنمایی کردند که من به حرمله نزدیک شوم. از طرف دیگر ما دارای اعتقاداتی هستیم؛ هرچه‌قدر این ناسزاها بیشتر می‌شوند احساس می‌کنیم ثواب بیشتری را بردیم؛ خدا را شکر می‌کنم و این ناسزا شنیدن برایم شیرین است. 

*اهل رفتن به هیئت هستید؟

به شدت.

*هیئت شما کجاست؟

در افسریه یک هیئتی داریم که از دوران کودکی جزو بنیانگذاران آن هستم. سال‌هاست که کمتر به هیئت جوانان حسینی می‌روم که در شهرک شهید بهشتی قصر فیروزه سابق با یک چادر کار را شروع کردیم و امروز به یک حسینیه تبدیل شده است. من پدرم سرآشپز نیروی هوایی ارتش بودند؛ الان سالی یک بار یک شب اختصاص می‌دهم و به آنجا می‌روم. چون هیئت‌های دیگری بنده را دعوت می‌کنند.

*صدای خوبی هم دارید مداحی هم می‌کنید؟

مداح که تخصص می‌خواهد و برای آن کلاس هم برگزار می‌کنند. اسم خودم را مداح نمی‌گذارم ولی برای خودم یک موقعی در هیئت خودمان(جوانان حسینی) نوحه می‌خواندم.

*نوحه‌ای که خیلی به آن علاقه دارید و وقتی آن را می‌خوانید هوای دلتان عوض می‌شود؟

اکثر نوحه‌ها را با عشق می‌خواندم. من یک مداحی را خیلی دوست داشتم حاج محسن یاسمی که کاشانی بودند. صدای احورایی و عجیب و غریبش مرا به خودش جذب کرد. چند سال پیش در اثر سانحه تصادف فوت کردند. من این مداح را خیلی دوست داشتم نوارهای او را پیدا می‌کردم و نوحه‌هایش را می‌نوشتم و می‌خواندم. یک بیتی از یکی از نوحه‌هایش راجع به حضرت ابوالفضل(ع) می‌خواند و خیلی هم طرفدار داشت.

عباس عباس ای یا باور یتمیان ای علمدارم/ برخیز برخیز بین که من در این بیابان بی کس و یارم

جان برادر دست تو، کی جدا کرده/ فرق معینت از جفا کی جدا کرده

عباس عباس ای یا باور یتیمان ای علمدارم/ برخیز برخیز بین که من در این بیابان بی کس و یارم

*بعد از ایفای نقش حرمله، نگاه هیئتی‌ها به شما تغییر کرد؟

شک نکنید که قطعا تأثیر می‌گذارد. البته قبلا هم امام حسین(ع) به ما آبرویی داده بود و در هیئت فعالیت می‌کردیم و مورد توجه بودیم. اما با ایفای این نقش، کانون توجهات هزار چندان شد. همین قدر که خیلی از هیئت‌ها با دیدن این نقش به یاد من می‌افتند و به هیئت‌های مختلفی دعوت می‌شوم. در آن چند دقیقه حضور به من کرامت می‌کنند و احترام می‌گذارند. من همه‌چیز را از نوکری امام حسین(ع) دارم.

*سکانس معروفی دارید که نه تنها در تلویزیون بلکه در تلویزیون‌های اسلامی بارها نمایش داده شده و می‌شود. آن صحنه تقابل حرمله با مختار و یادآوری اتفاقات جانسور کربلا؛ لحظاتی این سکانس را با هم ببینیم.

موقعی که این پلان‌ها را می‌گرفتند نمی‌دانستم این داستان پیش می‌آید. واقعاً نمی‌دانستم آنقدر این پلان‌ها در آینده مورد توجه قرار خواهد گرفت. در آن زمان خودم به عنوان یک بازیگر روی خودم خیلی کار کرده بودم تا به آن حس موردنظر برسم، طوری که مورد قبول باشد. بخش زیادی از آن نگاه حرفه‌ای و یک بخش هم اعتقادی بود. می‌دانستم البته چه نقشی را قرار است بازی کنم، اما این که بستر و زمینه‌ساز طوری مدیریت شود که بارها به آن ارجاع شود برایم حیرت‌انگیز بود.

در «مختارنامه» خیلی بازیگرانی هستند که تلاش کردند و من دو قسمت «مختارنامه» هستم یعنی در چند پلان آخر قسمت 29 و قسمت سی‌ام و بعد می‌روم. ولی واقعاً حیرت‌انگیز است. حتی چند کشور شیعه‌نشین من را بیشتر از مردم خودمان می‌شناسند. اصلاً باورم نمی‌شود یک مجری شبکه الکوثر بیوگرافی من را تا کجا می‌دانست و در مصاحبه نکاتی مطرح می‌کرد حیرت تمام وجودم را گرفته بود. این‌ها همه از لطف امام حسین(ع) است.

*چرا امروز آنقدر به بازیگری سطحی نگاه می‌شود در صورتیکه شما هم روی فیزیک، فن بیان و مابقی بخش‌های هنرمندی یک بازیگر تلاش کرده‌اید و دوستان‌تان هم این راه و مسیر را رفته‌اند؟

متأسفانه امروز فرمول بازیگری و حضور در پروژه‌ها تغییر کرده و با اتفاقاتی که در حوزه بازیگری می‌افتد شما به عنوان یک تهیه‌کننده و کارگردان من را دعوت می‌کنید یک نقشی را ایفا کنم بایستی سناریو را بخوانم و بعد از توافق بازی در آن نقش، به سراغ امضای قرارداد برویم.  اما الان برخی 100 میلیون پول می‌دهند تا در چند سکانس یک فیلم باشند. این طور می‌شود که شما وقتی محصولات تلویزیون را می‌بینید 4 بازیگر حرفه‌ای گذاشته‌اند و بقیه هم آماتور و نابازیگر قرار دارند و چنان کیفیت بازیگری در محصولات تلویزیونی پایین و این خروجی تنزل پیدا کرده که مخاطب کمتر تمایل پیدا می‌کند پای آن آثار بنشیند. امروز به راحتی شبکه‌ها و کانال‌های تلویزیونی را تغییر می‌دهند و کمتر کاری حیرت‌زده‌شان می‌کند.

*کدام سکانس بیش از همه برای شما سخت بود؟

قطعاً همین سکانس تیر زدن سکانس خیلی مشکلی است. شما می‌دانید قرار است چه اتفاقی بیفتد یک چالش درونی در بازیگر اتفاق می‌افتد. بازیگر بعد از این چالش به پوسته بازیگری می‌رسد تا تنفر در ذهن بیننده ایجاد شود. تنفری که دقیقا با تضاد درون توست، اینکه می‌گویم بازیگر، موجود بی‌پناهی است. برای من این سکانس خیلی سخت بود.

*برخی از بازیگران در جریان تولید گریه می‌کردند و یا بغض گلویشان را می‌گرفت. برای شما گریه اتفاق نیفتاد؟

نمی‌توانستم گریه کنم. اگر گریه می‌کردم همه‌چیز لو می‌رفت و خروجی کار این سکانس‌ها نمی‌شد. تماشاگر ما هم بسیار باهوش و با دقت است. دوربین را نمی‌توان فریب داد و مخاطب متوجه می‌شود دروغین بازی می‌کنید و دوربین شما را لو می‌دهد.

*دنبال نقش دیگری غیر از حرمله نبودید؟

داود میرباقری یک سال و نیم قبل از «مختارنامه» با من صحبت کرده بود و حرمله را پیشنهاد داد. زمانی که به دفتر تهیه‌کننده دعوت شدم آقای میرباقری دوباره از من پرسیدند نقش مثبت یا منفی! من خودم دست گذاشتم روی حرمله! گفتم یادتان رفته خودتان قولِ حرمله را به من داده بودید.

*چرا تأکید داشتید «حرمله» را بازی کنید؟

واقعا من نقش را نخوانده بودم؛ یک بخشی از آن برمی‌گردد به نگاه حرفه‌ای و رسانه‌ای که در آن دوران داشتم و خود آقای میرباقری هم به من این اطمینان را دادند که بعد از ایفای نقش «حرمله» اتفاقات خوبی برای آینده بازیگری‌ام می‌افتد؛ البته من به شهرت از آن زاویه امضا دادن و عکس گرفتن و این‌ها فکر نمی‌کنم؛ برای من بازیگری و هنرمندی ایده‌آل اهمیت دارد؛ دنبال اسم و رسم و بهره‌گیری‌های خاص از بازیگری نیستم؛ حتی دوستان می‌دانند وقتی که در خیلی از جمع‌ها قرار می‌گیرم دوست ندارم مرا با دست نشان دهند و اهل امضاء دادن و عکس گرفتن نیستم.

آن زمان دوست داشتم اتفاق حرفه‌ای برای من بیفتد؛ خیلی سال در زمینه تئاتر تلاش کردم و آن اتفاق نیفتاده بود و یک کارگردان بزرگی به نام داود میرباقری این اطمینان خاطر را می‌دهد. حتماً اگر نقش مثبت انتخاب کرده بودم این اتفاق امروز برای من نیفتاده بود و در کانون توجهات قرار نمی‌گرفتم. در مختارنامه بسیاری تلاش کردند اما امروز نقش حرمله جزو پنج کاراکتر ماندگار از نگاه مردم است. 

*یک بازیگر ذاتا برای رسیدن به نقش باید چه کارهایی انجام دهد و شما چگونه تلاش کردید «حرمله» باورپذیر شود؟

راجع به نقش باید مطالعه کنید، تخیل کنید و تمام زندگینامه آن نقش را باید در ذهن خودتان بسازید و به آن کاراکتر نزدیک شوید. از کارگردان راهنمایی بگیرید و به طور کل یک بازیگر باید با نقش خودش زندگی کند؛ برای باورپذیری حتی باید به آن نقش حق بدهید. بحث ما درست و غلطی نیست قطعاً حرمله که شخصیت منفور و لعینی در تاریخ بوده چه به زعم شیعه و غیرشیعه شکی نیست اما برای نقش‌آفرینی بهتر، بازیگر حتی می‌تواند برای قرابت بیشتر با نقش، به «حرمله» داستانِ مختار حق هم بدهد. همچنین کینه‌ای از کجا می‌آید که حرمله در مواجهه با بنی‌هاشم و فرزندان پیامبر اسلام دست به چنین جنایت‌هایی می‌زند.

*وقتی نقش حرمله را بازی می‌کردید دلتان برای کدام لحظه امام حسین(ع) سوخت...

می‌دانید که راجع به حرمله در طول تاریخ بیشتر از نیم‌صفحه هم مطلب پیدا نمی‌شود؛ چند حرکت ملعون مزدورانه او گلدرشت و در حادثه کربلا جانسوز است. این‌قدر مطلب کم را با داود میرباقری مطرح کردم و او برای نزدیکی بیشتر من با این نقش نکاتی را گفتند. واقعاً همه لحظات جنایت‌های حرمله برایم جانسوز است؛ این مزدور سه تیر خلاص زده، یکی به چشم حضرت عباس و حنجره حضرت علی اصغر و دیگری روایت‌هایی داریم تیرخلاص حرمله به قلب مبارک و نازنین امام حسین(ع) باعث شد تا حضرت از اسب پایین بیفتند. 

*نقش «حرمله» پیشنهاد شد خانواده با شما چه برخوردی داشتند؟

مادرم در درجه اول دوست نداشت، این مخالفت در چهره و کلامش بود و به من گفت دیگر نقشی نبود که حرمله را بازی کردی! بعد که «مختارنامه» از تلویزیون پخش شد باز هم در چشمانش دیدم که ناراضی بود؛ اما در ادامه و پخش‌های مجدد و صحبت‌های دوستان مسجدی و روضه‌ای مادرم بابت تبریک و تمجید حتی گفته بودند چقدر ثواب کرده، آنوقت نرم‌تر شدند.

*نقش حرمله دوباره پیشنهاد شود دوباره حرمله فیلم سینمایی یا سریال دیگری هم می‌شوید؟

یادم می‌آید دو سه سال پیش مجتبی فرآورده از من دعوت کرد تا درباره فیلمی که می‌خواهند درباره امام حسین(ع) بسازند به دفترشان بروم. واقعاً فکر می‌کردم یک نقش‌های منفی دیگری مثل شمر، عمر بن سعد یا ابن زیاد پیشنهاد کنند اما به من گفتند الان که مختارنامه بازپخش می‌شود و تو بسیار در نقش حرمله درخشیدی، ریسک است این نقش را به بازیگر دیگری بسپارم. آنقدر در ذهن تماشاگر نقش گرفتید اسم حرمله می‌آید با چهره تو در ذهن‌شان این نقش مجسم می‌شود و این برای یک بازیگر خطرناک است بخواهد این نقش را بپذیرد. تا زمانیکه خودتان انرژی و چهره دارید نقش حرمله را شما بازی کنید.

بنابراین ایشان دوباره نقش حرمله را به من پیشنهاد دادند؛ من گفتم اشکالی ندارد ولی دوست دارم پلان‌هایی باشد که در «مختارنامه» نبوده است؛ اگر دوباره این پلان‌ها را تکرار کنم، چون روی لبه تیغ است و داود میرباقری آن را کار کرده نمی‌دانم در بازسازی همان حرمله بشود یا نشود، به همین‌خاطر حرمله «مختار» را دیگر  تکرار نمی‌کن

*در کار جدید داود میرباقری «سلمان فارسی» هم حضور دارید؟

صحبت‌های ضمنی با من انجام شده ولی نقش خاصی را پیشنهاد ندادند. داود میرباقری همیشه به من لطف داشته و بابت «سلمان فارسی» هم به من اعلام آماده‌باش دادند.

*چرا تلویزیون نمی‌تواند از سرمایه‌های خودش حمایت کند؟

از مدیران تلویزیون سوال می‌کنم، چرا پیگیر ما نیستید؟ چرا امثال ما که چنین نقش‌های روی لبه تیغ خطرناکی را بازی می‌کنیم پروژه‌های دیگر را ملزم نمی‌کنید از ما بهره ببرند. چرا آنقدر مورد کم‌لطفی قرار می‌گیریم؟ بعضی از دوستان ما افسردگی گرفتند و به خوردن روزی 20 قرص افتاده‌اند. یکسری نقش‌های منفی بازی کردند و آنها را رها کردند. اصلا کسی احوالش را نمی‌پرسد و این سرمایه‌سوزی معضل امروز جامعه ما است نه تنها در سینما و تلویزیون و این سرمایه‌سوزی به یک عادت تبدیل شده است.

یک نفر پاسخ ما را بدهد که چرا از ما سراغی نمی‌گیرند؟ من کجا هستم؟ اگر من نویسندگی و کارگردانی تئاتر انجام نمی‌دادم زندگی من هم فاجعه بود و باید مسافرکشی و دستفروشی می‌کردم. البته که اینها شغل‌های شریفی است؛ واقعاً برای یک سیستم افت دارد آدم‌ها از یک مشاغلی به سمت مشاغل دیگر بروند. صبح تا شب در پلاتوها، در تاریکی می‌رفتیم و برمی‌گشتیم بعد از 25 سال تلاش،  مایه ننگ است که من و امثال من دستفروشی کنیم؛ این‌ها ماجراهای بغض‌آور و دردآوری است.

*چرا مختارنامه‌ها دیگر ساخته نمی‌شود؟

یک زمانی می‌گفتند ترکیب بازیگران در مهمانی بسته می‌شود و من باور نمی‌کردم تا اینکه خودم به چشمم دیدم. حالا شما می‌گویید چرا مختارنامه‌ها ساخته نمی‌شود؟ خیلی از فیلمسازان، کارگردانان، تهیه‌کنندگان و نویسندگان بدشان نمی‌آید یک ذوق‌آزمایی در زمینه‌های مذهبی کنند و به سمت کربلا و تاریخ صدراسلام بروند، اما می‌ترسند؛ زیرا دیده‌اند کسانی که پا به این عرصه گذاشته‌اند چه قدر مورد هجمه قرار گرفته‌اند و برایشان علامت سوال وجود دارد؛ املای نانوشته غلط ندارد، ما باید آنقدر از کربلا بنویسیم و بسازیم تا به یک املای کمتر غلط‌دار برسیم.

در حوزه فرهنگی پول خرج کردن را یاد نگرفتیم. مگرنه در یک حوزه‌هایی پول بی‌خود خرج کردن را بلد هستیم. یک جایی 100 میلیارد خرج یک چیزی می‌کنیم خروجی آن یک میلیون تومان هم نیست. در حوزه سینما ممالک پیشرفته دنیا معجزه سینما را فهمیدند فیلم‌های آمریکایی چه طور رعب و وحشت در سینما ایجاد کردند و با ناو و موشک نه! من قسم می‌خورم و بر روی این نظریه می‌ایستم با استفاده از سینما و هنر این ترس، رعب و وحشت را به خاورمیانه القاء کردند؛ اما چنان با استفاده از سینما و ابزار درام رعب و وحشتی در دل آدم‌های دنیا ایجاد کردند که حد و حسابی ندارد؛ اما ما متأسفانه یاد نگرفتیم و بلد نیستم برای اینکه اندیشه امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا  را صادر کنیم چگونه پول خرج کنیم؛ بعد در فلان کشور آن سوی دنیا چقدر پول خرج می‌کنیم یک نفر را بگوییم مسلمان شده است؛ در صورتیکه با 10 فیلم‌سینمایی ده‌ها هزار نفر را مسلمان کنید.

*در پایان گفتگو دوست داریم صحبت‌های شما را با امام حسین(ع) بشنویم.

السلام‌علیک یا اباعبدالله الحسین. ضمن سلام و ارادت چند باره خدمت شما، از طرف خودم و تمام بچه شیعه‌هایی که از صمیم قلب شما را دوست دارند یک عذرخواهی تاریخی به شما بدهکاریم؛ من معذرت می‌خواهم از خیلی کارها و خطاهایی که به نام شما انجام می‌دهیم و صورتحساب آن به نام شما صادر می‌شود و این گواه مظلومیت تاریخی شما که همچنان ادامه دارد؛ عذر می‌خواهم، سرافکنده و شرمنده‌ام و التماس شفاعت و بخشش دارم؛ شما را قسم می‌دهم به نام نامی پدر عزیزتان و مادر مقدستان که ما را ببخشید.

انتهای پیام/
 
منبع: تسنیم
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: