|
به گزارش آوای نشاط، هفته گذشته فیلمی در فضای مجازی دست به دست شد که در آن ابوالفضل بهرامپور، مترجم و مفسر قرآن کریم در برنامهای تلویزیونی ضمن شرح آیه ۳۳ سوره مبارکه مائده به بیان مجازات اغتشاشگران براساس گفته قرآن کریم پرداخت که این سخنان با واکنشهای گوناگون و بعضاً تندی روبرو شد.
در همین زمینه محمد موحدیان عطار، دانشجوی دکتری علوم قرآنی و قاری ممتاز کشوری در یادداشتی به شرح این آیه براساس روایات و تفاسیر پرداخته است که در ادامه تقدیم میشود.
محارب در اصطلاح فقه امامیه یعنی کسی که سلاح به دست گرفته و دست به ایجاد ناامنی و آشوب بزند و به قتل و غارت مردم بپردازد مانند زورگیران و راهزنان که جان، مال و ناموس مردم را به خطر میاندازند (تفسیر نورالثقلین و مجمع البیان) و خواننده خود آگاه است که چنین تعریفی نسبت به معترضین صدق نمیکند مگر عدهای از این فرصت پیش آمده سوء استفاده کرده و در این بین به تهدید جان مردم و غارت اموال ایشان پرداختند.
لذا احکام آیه شریفه «انما جزاء الذین یحاربون الله ورسوله ویسعون فی الأرض فسادا أن یقتلوا او یصلبوا أو تقطع ایدیهم وارجلهم من خلاف أو ینفوا من الأرض (المائده/۳۳)» طبق فقه شیعه و روایات معتبر شامل آشوبگران و اغتشاشکنندگان است که با زور و اسلحه به ایجاد ناامنی و قتل و غارت پرداختهاند و نه سایر کفار و مخالفان دین و شریعت اسلام که سر جنگ و خونریزی با مسلمانان را ندارند.
طبق آیه شریفه، جزای چنین کسانی، عبارت است از کشته شدن (تقتیل) از باب تفعیل، به معنای تأکید در اجرای حکم قصاص قتل و نه به معنای قتل فجیع.
جزای بعدی ایشان، به دار آویخته شدن، سپس تبعید که حرف «او» از باب تخییر (انتخاب) احکام مذکور توسط حاکم شرع است. طلحة بن زید گوید: از امام صادق علیهالسّلام شنیدم که مىفرمود: همیشه پدرم علیهالسّلام این گونه مىفرمود: جنگ، دو حکم دارد: اگر جنگ برپا باشد و هنوز پایان نیافته و اسلحهها بر زمین گذاشته نشده باشد و جنگجویان پیروز نشده باشند، هر اسیرى که در چنین حالتى گرفته شود، امام علیهالسّلام در موردش اختیار دارد، اگر بخواهد مىتواند گردن او را بزند و اگر بخواهد مىتواند دست و پایش را بهطور عکس قطع کند و او را طورى قرار دهد که خونش جارى شود و رهایش کند تا در خونش دست و پا بزند و بمیرد؛ و این همان آیه شریفه است که مىفرماید: «تنها سزاى کسانى که با خدا و رسولش مىجنگند و در زمین براى فساد تلاش مىکنند، آن است که کشته شوند، یا به دار آویخته شوند، یا دستان و پاهایشان بهطور عکس بریده شود، یا از سرزمین خود تبعید شوند؛ این خوارى و ذلّتشان در دنیاست و در جهان آخرت نیز عذابى عظیم دارند».
نمىبینى که خداوند امام را در مورد یک چیز مخیّر فرموده است و آن کفر است و در مورد چیزهاى گوناگون نیست. از امام صادق علیه السّلام در مورد آیه «یا از سرزمین خود تبعید شوند» پرسیدم، فرمودند: آن به معناى طلب (تعقیب) است؛ یعنى سواران به دنبال او بروند و تعقیبش کنند تا فرار کند، ولى اگر او را دستگیر کردند نیز یکى از همان احکامى را که پیش از این بازگو کردم، اجرا مىفرماید. حکم دیگر جنگ مربوط به زمانى است که جنگ پایان یافته و سپاهیان پیروز باشند؛ در چنین حالى هر اسیرى گرفته شد و در دست مسلمانان قرار داشت، امام علیهالسّلام اختیار دارد که با آنان این سه کار را انجام بدهد: یا بر آنها منّت نهد و آزاد کند، یا فدیه (و بهاى) آنان را بستاند و رها کند. یا آنکه آنان را بنده قرار دهد که در این صورت غلام خواهند شد. (ترجمه فروع کافی؛ ج ۵، ص ۸۳)
در همین مضامین، روایات دیگرى نیز رسیده است.
احکام مشارالیها، از جمله احکام اولیه فقه امامیه بوده و کیفیت اجرای آن، همانند سایر احکام اولیه، در اختیار امام معصوم، نایب ایشان و یا حاکم شرع در دوران غیبت است که در روایات قبلی به این مطلب اشاره شد. لذا اجرای این احکام صرفاً در ید مقامات مذکور بوده و دیگر اشخاص صلاحیت اظهار نظر در این باب را ندارند.
نمونههایی از احکام اولیه که بنابر شرایط موجود و اختیارات نایب امام معصوم در دوران غیبت ملغی شده، قطع ید سارق، پرداخت جزیه توسط اهل کتاب و همین حکم تبعید برای محارب است. البته پرواضح است که شناخت و معرفی مصادیق محاربه نیز برعهده حاکم شرع است.
متأسفانه برداشتهای به دور از ملاحظه روایات (که تنها مرجع تفسیر آیاتالاحکام است)، ناخودآگاه اذهان عمومی را به سمت برداشتهای حشویه، ظاهریه و یا تکفیریها میکشاند که باعث تضعیف جایگاه اسلام و متصدیان حکومت اسلامی خواهد شد.
معنای هر یک از مجازات مذکور در روایات و اخبار صادقین علیهمالسلام، از قرار ذیل است؛
قطع دست و پای مخالف: منظور از قطع دست و پا، همان مقدارى است که در مورد سرقت بیان شده؛ یعنى تنها بریدن چهار انگشت از دست یا پا، طبق آنچه در کتب فقهى بیان شده است و «من خلاف» یعنی دست و پاى مجرم را به صورت مخالف هم قطع کنند؛ اگر دست راست او را قطع کردند، پاى چپش را قطع کنند و مراد از قطع، قطع قسمتی از دست و پا است، نه همه آن و قطع یک دست و یک پا بیان شده، نه هر دو که اگر مراد قطع هر دو بود، دیگر نیازی به بیان «من خلاف» در آیه نبود.
در رابطه با تبعید باید گفت: تنها امام معصوم علیهالسلام شأنیت این را دارد که قرآن را تفسیر و تبیین کند، لذا در ادامه به توضیح حضرت امام رضا علیهالسلام در این رابطه خواهیم پرداخت.
وقتی در مورد چگونگی تبعید و حد آن از امام رضا (ع) سؤال شد، فرمودند: از آن شهرى که دست به چنین کارهایى زده، به شهر دیگری تبعید مىشود و به اهل آن شهر مینویسند که این شخص به جرم فسادانگیزى از فلان شهر به اینجا تبعید شده. با او مجالست و معامله نکنید و به او زن ندهید و با او همسفره نشوید و در نوشیدنیها شریک او نشوید، پس به مدت یک سال اینکار را با او مىکنند. اگر در بین سال خودش از آن شهر به شهرى دیگر رفت، باز به اهل آن شهر جدید همین سفارشها را مىنویسند تا یک سالش تمام شود. دوباره از امام (علیه السلام) پرسیده شد: اگر به طرف سرزمین شرک حرکت کرد تا در آنجا سکونت کند، چطور؟ فرمود: اگر چنین کرد، باید مسلمانان با اهل آن شهر جنگ کنند. (کلینی، محمد بن یعقوب؛ کافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۷ش، ج۷، ص۲۴۶ و ۲۴۷)
اصحاب امامیه معتقدند که باید محاربین را از شهری به شهر دیگر بفرستند، تا توبه کنند و باز گردند.
ابونضر محمد بن مسعود عیاشی از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده است که فرمود: هر کس قرآن را به رأی خویش تفسیر کند، هر چند درست درآید، پاداشی ندارد و اگر اشتباه کند گناه آن بر عهدهاش خواهد بود. (تفسیر عیاشی ج اول؛ ص۱۷)
انتهای پیام/