|
به گزارش آوای نشاط، یکی از آنها، شب قبل از خواب، قرص خورده و صبح بیدار نشده بود، یکیشان سیانور خورده و جسدش سر یکی از کلاسها پیدا شد، یکی خودش را حلقآویز کرد و دیگری از ارتفاع پرید و تمام. چندتایشان هم چندسال پیش خودشان را کشته بودند و مرگشان رسانهای هم نشد.
خودکشی چند دانشجو در شهر اهواز در دانشگاه شهید چمران و دانشگاه جندی شاپور در چند روز گذشته خبرساز بوده؛ به غیر از اطلاعیهای که اوایل آذرماه دانشگاه چمران صادر و درباره مرگ چند دانشجوی این دانشگاه خبررسانی کرد، هنوز خبردقیقی از علت و عوامل خودکشی دانشجویان دانشگاه جندی شاپور در دست نیست و آنطورکه کیانوش جهانپور، مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت دیروز گفت، تا آخر هفته نتیجه بررسی این خودکشیها در دانشگاه جندی شاپور به اطلاع مردم میرسد.
درحالی که فعلا مسوولان دانشگاه جندی شاپور درباره جزییات این اتفاقات پاسخگو نیستند، دو دانشجوی سابق این دانشگاه که هم دورهای و هم دانشکدهای «فاطمه. الف» بودهاند از دلایل میل به خودکشی در دانشجویان پزشکی این دانشگاه میگویند؛ «فاطمه. الف» یکی از دانشجویان پزشکی این دانشگاه بود که چند روز قبل با قرص خود را کشت و صبح روز بعد، خانوادهاش با جسد بیجان او در اتاقش روبرو شدند.
خودکشی ۵ دانشجوی دانشگاه جندی شاپور در ۸ سال اخیر
یکی از دانشجویان هم دورهای «فاطمه. الف»، با بیان اینکه او در دوران «اینترنی» هیچ مشکلی نداشت و حتی آدم خندهرویی بود، میگوید: «مادر فاطمه پزشک بود و فکر نمیکنم مشکلی مالی هم داشت، او دختری بود که هیچکس فکر نمیکرد یک روز به این کار دست بزند اما دوران دانشجویی پزشکی دوران سختی است. من ۸ سال دانشجوی پزشکی این دانشگاه بودم و از سال دوم به خاطر افسردگی شدید تحت درمان بودم. با اینکه یک بار در دانشکده غربالگری کردند و من جزو افراد با خطر بالا محسوب میشدم، هیچ پیگیری و اقدامی انجام نشد. فقط کسانی که در دانشگاه جندی شاپور بودند میدانند چقدر وضعیت دانشجوهای این دانشگاه اسفناک است و چقدر مسئولان این دانشگاه نسبت به این مسائل بیتفاوتند. خانم دکتری که پریروز خودکشی کرد و متاسفانه فوت کرد هم دوره ای ما در زمان اینترنی بود و ما هنوز در شوک از دست دادن این عزیز هستیم.»
او می گوید در ۸ سال اخیر ۵ نفر در دانشگاه جندی شاپور خودکشی موفق داشته اند؛ «من از سال ۸۹ تا کمتر از یک سال پیش دانشجوی این دانشگاه بودم و متاسفانه در این مدت ۵ مورد خودکشی موفق یعنی منجر به فوت دیدم که رسانهای هم نشدند. آرسام.د، زهرا.ت و شقایق.ح، از موارد دیگر خودکشی در دانشکده ما از سال ۹۱ تا به حال هستند. این آمار با توجه به جمعیت آن دانشگاه اصلا منطقی نیست ولی هیچکس از مسئولان هیچ وقت پیگیر علت این اتفاقات نشد. متاسفانه جو در دانشگاه ما فوق العاده مسموم و غیرانسانی است و اصلا این اتفاقات را بیارتباط به نحوه مدیریت این دانشگاه و جوی که بر آن حاکم است نمیبینم. به خصوص که ۴ نفر از این ۵ نفر از دانشکده خودمان یعنی دانشکده پزشکی بودن یعنی کسانی که مستقیما تحت تاثیر این نحوه مدیریت و فشارهای طاقت فرسا بودهاند.»
قصور مسوولان دانشگاه در برابر دانشجویان
این فارغالتحصیل رشته پزشکی که عضو شورای صنفی این دانشگاه هم بوده، تعداد اقدام به خودکشی در بین دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه جندی شاپور را بسیار زیاد میداند؛ خودکشیهایی که چندتایشان تا به حال موفق بوده؛ «ترم اول و دوم در دانشکده ما و البته سایر دانشکدهها دانشجوها از نظر روانی غربالگری میشوند و با همه مصاحبه انجام میشود که کاری درست و علمی است ولی هیچ پیگیریای برای این موارد انجام نمیشود. یک عامل بسیار مهم در خودکشیهای دانشجویان از نظر من فشار کاری بالا در این دانشگاه است؛ به طوری که اکثرا دانشجویان بعد از سال سوم که وارد مراحل بالینی میشوند اکثرا به جای تشویق با توسل به تحقیر و اهرمهای فشاری مثل کشیک اضافه و تجدید دوره مجبور میشوند ساعتهای طولانی هم کار بالینی انجام بدهند و هم درسشان را بخوانند.»
او ادامه میدهد: «شیفتهای اینترنی و رزیدنتی فوقالعاده سخته و در طی ۱۸ ماه اینترنی که مرحله آخر پزشکی است ماهی ده کشیک باید هر فرد بدهد که در اکثر بخشها هر کشیک یعنی ۳۰ ساعت بیداری و سرپا بودن و دویدن. علاوه بر این نحوه کشیک چیدن کاملا غیرعلمی و غیر قانونی است. چون خارج از ایران هم تحصیل کردم میدانم در کشورهای توسعه یافته به علت تکرار همین اتفاقات محدودیت ساعتهای جدی برای کشیک پزشکان در نظر گرفتند ولی در سیستم این دانشگاه این حرفها هیچ مفهومی ندارد. علت اصلی این فشار هم نه آموزش دانشجو بلکه پر کردن خلا سایر پرسنل است. یعنی کارهایی که ما در زمان اینترنی انجام میدادیم ۷۰-۸۰ درصد هیچ ربطی به طبابت نداشت وصرفا برای جبران کمبود بودجه و پرسنل بیمارستانها بود و این خودش باعث تحقیرو سرخوردگی دانشجو میشود.»
او با بیان اینکه وضعیت خوابگاهها، پانسیونها و سرویسهای رفت آمد این دانشگاه بسیار بغرنج است، میگوید: «من دو سال عضو شورای صنفی دانشکده پزشکی بودم و در تمام جلسات این آمار بالای خودکشی دانشکده را با مسئولین مطرح میکردیم و ولی هیچ کس متاسفانه اهمیتی به این مسائل نمیداد. متاسفانه دانشجوهای رشتههای پزشکی دندانپزشکی و داروسازی که ۶-۸ سال باید سختترین درسها را بخوانند و سختترین کشیکها را بدهند، مدام با هجمه جامعه مواجه میشوند. خود بنده در آخرین ماههای اینترنی در بیمارستان مورد حمله قرار گرفتم و با این که این اتفاق در بیمارستان حین کشیک رخ داد هیچ حمایتی از من نشد. این اتفاقات هر روز در بیمارستانهای این دانشگاه میافتد. همه اینها به علاوه وضعیت سخت زندگی در شهری مثل اهواز باعث میشود واقعا دانشجویان این دانشگاه سالهای جهنمی را سپری کنند. البته در نظر داشته باشید که عوامل روانی خود فرد هم قطعا بیتاثیر نیست و باید در نظر گرفته شود. ولی علم آمار می گوید این تعداد خودکشی در این دانشگاه اتفاقی و تصادفی نیست.»
تحقیر، مدیریت دانشگاه، خستگی جسمی
دکتر امین زکیزاده، فعال صنفی و دبیر شورای صنفی دانشجویان پزشکی سال ٩٤-٩٥ یکی دیگر از هم دانشکدهایهای «فاطمه.الف» با بیان اینکه فقط مسوولان دانشگاه در خودکشیهای رخ داده مقصر نیستند ولی دانشگاه یک نقش کاتالیزوری دارد، به خبرآنلاین میگوید: «چون بخش زیادی از دانشجویان پزشکی و رشتههای مربوط به آن در دانشگاه میگذرد و ارتباط زیادی با کار و استادان دارند، دانشگاه نقش مهمی در زندگی آنها دارد. گاهی اوقات میبینید که یکی از دانشجویان با اَتند (پزشکی که به دانشجویان آموزش می دهد)، درگیری لفظی پیدا میکند، و همین موضوع باعث تحقیر دانشجو میشود. منظورم این است که اگر از بالا این رفتارها اصلاح شود، خیلی از موارد خودکشی کم میشود.»
او ادامه میدهد: «بحث دیگر فضای دانشگاه است. در بازهای که مسوولان دانشگاه رابطه خیلی خوبی با دانشجویان داشتند، مثل دورهای که دکتر ایدنی از سال ۹۲ تا ۹۶ رییس دانشگاه جندی شاپور بود، فضای دانشگاه بازتر بود و اوضاع اقتصادی کشور هم بهتر بود، طبیعتا اوضاع برای دانشجویان هم بهتر بود. در آن دوران معاون فرهنگی دانشگاه در یک گروه تلگرامی با دانشجویان بود و همیشه در دسترس بود. اگر بررسی کنید میبینید که در این سالها خودکشیای نبوده اما قبل و بعد از این دوران، چند خودکشی بین دانشجویان پزشکی اتفاق افتاده است. بطوریکه از سال ۹۶ به بعد سه خودکشی اتفاق افتاده است.»
زکیزاده با بیان اینکه مساله دیگر جوی است که علیه پزشکان و دندانپزشکان درست شده و آینده مبهمی که بچه ها جلوی روی خودشان میبینند، در اختلالات روحی آنها بسیار موثر است، میگوید: «بسیاری از دانشجویان پزشکی انگیزهای ندارند و همین بیانگیزگی در میل به خودکشی آنها موثر است. غربالگری روانی بین دانشجویان انجام میشود اما توجهی به آن نمیشود. مثلا ما یک مورد رزیدنت روانپزشکی داشتیم که خودکشی کرده بود و روز بعدش به بخش آمده بود! یعنی به جای اینکه اَتندِ روانپزشکی این فرد را بستری کند، روز بعدش او را به بخش فرستاده است. جو دانشگاه هم بسیار مهم است. دانشجویان نباید این احساس را داشته باشند که هر روز که به دانشگاه میروند باید منتظر تحقیر و توهین باشند. در دانشگاه علوم پزشکی این مثَل معروف است که اینجا پادگان است و در پادگان چرا وجود ندارد! در واقع اگر دانشجویی از بالادستیاش شکایتی داشته باشد و این شکایت را گزارش کند، برایش خیلی بد میشود. فکر کنم پارسال بود که یک رزیدنت سال پایین ارتوپدی در تهران دست بیمار را خوب گچ نگرفته بود و رزیدنت سال بالاتر به خاطر تنبیهش دست رزیدنت سال پایین را گچ گرفت و گفت تا ٢٤ ساعت باید با همین دست گچ گرفته کار کنی!! این موضوع به وزارتخانه هم کشیده شد اما نمیدانم آخر و عاقبتش چه شد.»
او ادامه میدهد: «موضوع دیگری که باعث اختلالات روانی بین دانشجویان پزشکی میشود، خستگی جسمی است. خیلی مواقع است که یک دانشجو ۴۸ ساعت مدام سر شیفت است و از آن طرف چون در خانه حضور ندارد با خانوادهاش دچار مشکل می شود. قانون مشخصی درباره تایم کاری دانشجویان پزشکی وجود ندارد. یعنی حتی اگر کسی که سالنها را تمیز میکند، نباشد به دانشجویان میگویند که سالن را تمیز کنند. منظورم این است که شرح وظیفه دقیقی برای دانشجویان وجود ندارد.»
زکیزاده انصراف رزیدنتهای سال یک رشته زنان و زایمان دانشگاه شیراز را هم نوعی خودکشی میداند؛ «باید به مشکلات این دانشجویان رسیدگی شود. هیچ کجای دنیا فکر نکنم اینطوری باشد که دانشجویان پزشکی شبانه روز شیفت باشند. چندنفر از دوستان من رزیدنت جراحی در آمریکا هستند، آنها به من میگویند کل ساعتی که شیفت هستند به ۱۸ ساعت نمیرسد اما در دانشگاه علوم پزشکی اهواز، دانشجویان ۴۸ ساعت شیفت هستند. خود من یک بار بعد از شیفت پشت فرمان ماشین خوابم برد و به جدول زدم. این موضوع یک مدیریت وزارتخانهای میطلبد. تا وقتی وضع حق و حقوق دانشجویان معلوم نیست، این خودکشیها ادامه خواهد داشت. الان یک رزیدنت ترم سه جراحی که ماهی چندبار جراحی انجام می دهد هرماه یک میلیون و ۴۰۰ دریافت میکند و خودش و خانواده اش هم بیمه نیستند. طلاق بین دانشجویان پزشکی هم در سالهای اخیر بیشتر شده است و همین موضوع هم آسیب است که نیاز به رسیدگی دارد.»
انتهای پیام/