|
به گزارش آوای نشاط، شامگاه پنجشنبه ۱۴ آذر ساکنان خیابان اسلام آباد در منطقه مشیریه، شاهد حادثه هولناکی بودند. دو مرد مسلح در حالی که صورت هایشان را با نقاب پوشانده بودند از خودروی پژویی پیاده شده و خیابان و قهوه خانه را به رگبار بستند. آنها ۱۵ تیر شلیک کردند که در این ماجرا یک راننده اسنپ به قتل رسید. همچنین مرد جوانی داخل قهوه خانه و پسر ۱۳ سالهای که در حال دوچرخه سواری بود مجروح شدند.
با شروع تحقیقات مشخص شد هدف اصلی مردان مسلح فردی به نام سیروس بوده که پاتوقش در قهوه خانه بوده است اما وی آن شب به آنجا نرفته بود.با شناسایی هویت سیروس، بلافاصله کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت راهی خانه وی شده و تحقیقات از او صورت گرفت.
سیروس در تحقیقات گفت: چند ماه قبل مرد جوانی در منطقه ورامین با شلیک گلوله به قتل رسید. او از افراد شرور منطقه بود و دوستان و اقوامش تصور میکردند که من در ماجرای قتل او مقصر هستم. به همین دلیل کینه به دل گرفته و در صدد فرصتی برای انتقامگیری بودند.با اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد هویت عاملان تیراندازی مرگبار شناسایی شد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت موفق شدند سر دسته این باند و برادرش را در یکی از شهرهای شمالی دستگیر کنند. تحقیقات برای دستگیری سومین متهم این پرونده ادامه دارد.
گفتوگو با عامل تیراندازی
*** سوال *** چرا آن شب به قهوه خانه رفتید؟
جواب: مدتی قبل یکی از دوستانمان به دست چند نفر کشته شد. پسری به نام سیروس که از دوستان قاتلان بود حدود بیست روز قبل در اینستاگرام استوری لایو گذاشته بود و به رفیقم که کشته شده بود فحاشی میکرد. به همین خاطر میخواستیم از او انتقام بگیریم.
*** سوال ***ولی سیروس که شب حادثه در قهوه خانه نبود؟
جواب: اول نمیدانستیم آن شخصی که دنبالش بودیم آنجا نیست و اشتباهی شلیک کردیم ما به افراد بیگناه تیراندازی کردیم و یک نفر را هم به قتل رساندیم.
*** سوال ***چرا به راننده اسنپ و به پسر ۱۳ ساله شلیک کردید؟
جواب: آن شب مست بودم و چیزی متوجه نمیشدم. اما تا آنجایی که یادم میآید رانده اسنپ را زدیم برای اینکه فکر میکردیم میخواهد راه را بر ما سد کند.
*** سوال ***ماجرای آن شب را تعریف میکنی؟
جواب: آن شب مست بودم چیزی که یادم است این بود که ساعت حدود هفت شب بود که از پاکدشت به طرف تهران آمدیم. برادرم راننده ماشین بود، خودرو را سر کوچه پارک کردیم و درحالی که برادرم داخل ماشین بود من و رفیقم، همان که فراری است از ماشین پیاده شدیم. من اسلحه داشتم و رفیقم قمه داشت. رفیقم با شمشیر وارد قهوه خانه شد و با شمشیر به شیشهها زد و کسانی که در قهوه خانه بودند نیز به دفاع از خودشان شیشه قلیان و شیشه دلستر پرتاب کردند. من هم بیرون قهوه خانه تیراندازی میکردم. البته این را هم بگویم که شب قبل از این ماجرا سیروس به همراه دار و دستهاش به پاکدشت آمده بود و درگیر شدیم.
*** سوال *** اختلاف سیروس و دوستانش با رفیقت چه بود؟
جواب: با رفیقم دشمنی داشتند. سیروس به او حسودی میکرد و میخواست خودنمایی کند چرا که دوستم آدم محبوبی بود.
*** سوال *** از چه زمانی نقشه انتقامگیری را کشیدید؟
جواب: یک ساعت قبل از ماجرا بود. من و بهروز و برادرم و شاهین، سوار خودرو شدیم و از پاکدشت راهی مشیریه شدیم تا انتقام بگیریم.
*** سوال *** اسلحه از کجا آوردید؟
جواب: برای یکی از اقواممان بود.
*** سوال *** سابقه داری؟
جواب: سابقه دعوا ندارم، یک سابقه مصرف مشروبات الکلی دارم.
*** سوال *** شغلت چیست؟
جواب: قصابم. من اهل دعوا نیستم، به تازگی نامزد کردهام و میخواستم زندگی آرامی داشته باشم.
منبع: روزنامه ایران
انتهای پیام/