آوای نشاط - امین صبحی: پرویز سروری که در سال 88 ریاست کمیته امنیت داخلی مجلس در سال 88 را برعهده داشت میگوید که از مرحوم هاشمی درباره عدم بیانیه در سال 88 جهت حمایت از خطبههای تاریخی رهبر معظم انقلاب سوال پرسیدیم که وی تأکید کرد که من میخواستم بیانیه صادر کنم اما فائزه دستگیر شد!
وی در این مصاحبه به جزئیات جلسه این کمیته با محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات اشاره و تصریح کرد که خاتمی بر عدم تقلب در سیستم انتخاباتی کشور تأکید داشت اما هیچگاه اظهارات در مجالس خصوصی را علنی نکرد.
شما در سال 88 رئیس کمیته امنیت داخلی مجلس بودید؛ در صورت امکان از ناگفته و یا موضوعاتی که در این دیدارها داشتید و به آنها کمتر پرداخته شده است هم بگویید؟
آقای خاتمی در پستوها و گعدهها این اظهارات را انجام میداد اما حاضر نبود این مطالب را با افکار عمومی به اشتراک بگذارد چرا که فکر میکرد در این صورت ظرفیت رأی را از دست میدهد. بالاخره این اقدامات در سال 88 توسط یک عده با خط فکری آقای خاتمی صورت گرفته بود و آقای خاتمی فکر میکرد با این موضعگیری و اعلام آن در رسانهها ظرفیت رأی را از دست میدهد و همین دلیل حاضر بود در گعدههای خصوصی این مطالب را عنوان کند اما نمیپذیرفت که این مطالب را رسماً آشکار سازد.
ای کاش آقای خاتمی نیز همچون آقای عارف که در اقدامی ارزشمند فتنه را محکوم کردند این هزینه را پرداخت میکرد در حالیکه اگر آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور 2 دوره در جمهوری اسلامی و یکی از نزدیکترین افراد به میرحسین موسوی این موضعگیریها را از خود صورت دهد قطعاً میتوانست آبی بر آتش بریزد و در کنترل فتنه نقش اساسی را ایفا کند اما هرگز این سخنان در محافل خصوصی نه آن زمان و نه در حال حاضر از سوی آقای خاتمی اعلام نشد و ما امروز شاهد تحمیل هزینههای بسیاری به واسطه فتنه سال 88 به نظام جمهوری اسلامی هستیم.
*کروبی اشتباه خود در مسئله کهریزک را پذیرفت
جزئیات دیدارتان با آقای کروبی چگونه بود و آیا ایشان عقبنشینی در مواضع خود داشتند یا خیر؟
ما با آقای کروبی 2 بار جلسه داشتیم یکی بعد از اظهار موضوعات کهریزک و مصاحبههای تندی که سبب بیاعتمادی شده بود که ما به آقای کروبی گفتیم شما تمام مدارکی که در این رابطه دارید در اختیار ما قرار دهید، ما اینها را بررسی میکنیم اگر مطالبی که شما میفرمایید صحت داشته باشد ما رسماً اعلام میکنیم، اما اگر مدارکی دال بر رَدِ ادعای شما باشد قبول میکنید که از مواضع خود برگردید؟ که آقای کروبی پاسخ دادند: بله. ما جلسات فشردهای با زندانها، زندانیان، خانواده زندانیان برگزار کردیم و مدارک روشنی تهیه شد و خدمت ایشان ارائه کردیم، ایشان پذیرفت که این اتفاق نیفتاده است.
گفتیم که آقای کروبی پس شما اعلام کنید اما پاسخ داد که موارد دیگری هست و شما باید رسیدگی کنید. ما پاسخ دادیم که اینگونه نمیشود که شما هر دفعه بخواهید مواردی را اضافه کنید.
درهر حال شما این موارد را به ما بدهید تا رسیدگی کنیم که باز ایشان نپذیرفتند. متأسفانه اینها حاضر نشدند بپذیرند و این ضربه به افکار عمومی به واسطه حرفهای بیمعنای ایشان زده شد.
*انگیزههای کروبی نسبت به موسوی متفاوتتر بود/وجود حلقههای نفوذ در اطراف سران فتنه
تمام ادله حکایتر این است که سران فتنه با آن چه که میگفتند و عمل میکردند تفاوت زیادی داشتند. این تغییر رفتار به دلیل ایجاد حلقههای نفوذ در اطراف سران فتنه نبود؟
قطعاً میتواند حلقههای نفوذ باشد، من معتقدم که اطراف آقای کروبی افرادی برای تغییر نگرش وی وجود داشتند چرا که صفای باطن و انگیزههای آقای کروبی نسبت به آقای موسوی متفاوتتر بود و هست.
*موسوی دچار توهم شده بود/افراد نفوذی کروبی را به سمت خود سوق میدادند
منظورتان از اینکه صفای باطن آقای کروبی متفاوتتر بود، چیست؟
یعنی اگر آقای کروبی متوجه میشد که مسئلهای حق است اعلام میکرد و یا از موضع خود پایین میآمد اما به علت برخی افراد در اطراف ایشان و دادن اطلاعات و آدرسهای غلط اجازه چنین مسئلهای به آقای کروبی داده نمیشد اما به محض اینکه افراد کمی از آقای کروبی فاصله میگرفتند، آقای کروبی متفاوتتر میشد.
به عبارتی آقای کروبی در جلسات قانع میشد اما همین که میرفتیم افراد نفوذی و مغرض با اطلاعات، جوسازیها و فضاسازیهای خاصی که انجام میدادند آقای کروبی را دوباره در فضای متبوع خودشان سوق میدادند. به نظر من این حلقههای نفوذ در مورد آقایان موسوی و خاتمی هم صدق میکند.
احساس ما در جلسه با آقای موسوی این بود که ایشان دچار توهم است. آقای موسوی در آخر جلسه به ما گفت که اگر تمام کسانی که امروز اطراف من هستند و میگویند تقلب شده قانع شوند که تقلبی صورت نگرفته منِ میرحسین موسوی همچنان معتقدم که تقلب اتفاق افتاده است.
من معتقدم که این توهم را عناصر نفوذی و مغرض برای آقای میرحسین موسوی ساخته بودند. به عبارتی فضای کل تهران را به کل کشور تعمیم داده بودند و ارزیابی وی از شرایط به کلی نادرست بود و فکر میکرد که واقعاً پیروز انتخابات است.
نظرسازیها، دادن اطلاعات غلط و تحریک مسائل شخصی ایشان با احمدینژاد کاملاً مشخص و مشهود بود، همچنان که تأکید کردهام معتقدم که آقای خاتمی میدانست تقلبی صورت نگرفته است اما آقای خاتمی با علم به این مهم حاضر نشد که نظر خود را با مردم در میان بگذارد و جلوی آبروریزی و خسارت به بیتالمال را بگیرد در نتیجه عدم توجه به این مسئله و اصرار بر رفتار شکننده، خسارتهای زیاد داخلی و بینالمللی به کشور وارد شد.
*تعمیم دادن نتایج انتخابات تهران به کل کشور بدعت اشتباهی است که هنوز ادامه دارد
بله در سال 84 هم کروبی مدعی شد در زمانی که خوابیده بود تقلب شد و در نهایت مرحوم هاشمی همچنین ادعایی کرد؛ آقای هاشمی تأکید داشت یکی از دلایلی که در سال 84 رئیس جمهور نشد این بود که استانداران کار را رها کرده بودند.
بله، بعدها معلوم شد که مسئله تخلف و تقلب در انتخابات رمزی برای فتنه در ایران و یک فرآیند تعریفشده بوده است. سال 76 که آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بودند و قرار بود انتخابات بین آقایان ناطق نوری و خاتمی را برگزار کنند در نماز جمعه تشکیک در انتخابات را مطرح کرد و این در حالی بود که دولت وی مسئولیت برگزاری انتخابات را بر عهده داشت که رهبر معظم انقلاب به ایشان تذکر دادند و تأکید فرمودند که مستندات و دلایل شما در این زمینه چیست و چرا به اعتماد عمومی لطمه میزنید.
*مدعیان رفع حصر به دنبال استفاده ابزاری از آن هستند/حصر به اطفاء و کنترل فتنه منجر شد/ کلید رفع حصر در دستان موسوی و کروبی است
برخیها به جای فشار به فتنهگران و هم کیشان خود باری مرزبندی با فتنه مدام به نظام برای رفع حصر سران فتنه فشار میآورند. تحلیل شما از این فشارها برای رفع حصر چیست و آیا این را در جهت بازتولید فتنه ارزیابی میکنید؟
من به نظرم هیچ کدام از اینها با رفع حصر موافق نیستند؛ اتفاقاً برعکس چراکه حصر برای اینها آورده دارد ولی باید از حصر استفاده ابزاری کنند به همین دلیل دائماً این موضوع را مطرح میکنند اما به این سوال پاسخ نمیدهند که حصر چه زمانی انجام شد. آیا موسوی و کروبی زمان انتخابات حصر شدند یا 6 ماه بعد از انتخابات؟ اتفاقاً این آقایان 1.5 سال بعد از انتخابات حصر شدند و مسئله حصر آنها نیز ربطی به انتخابات نداشت بلکه به دلیل استمرار ایجاد ناامنی و اغتشاش در کشور توسط این دو کاندیدا و دقیقاً در زمانی که مسئله بیداری اسلامی مطرح شد، صورت گرفت.
زمانی که جریان اسلامی علیه سازش در حال شکل گرفتن بود این دو نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مردم را به ایجاد اغتشاش و تکرار حوادث سال 88 فراخواندند یعنی زمان حصر خیلی بعدتر از انتخابات سال 88 است و موضوع به حق ملی بر میگردد چرا که امنیت در این دسته معنا مییابد. حق ملی بر حق فردی تقدم دارد، ناامنیهایی که در تهران به وجود آمده بود و اغتشاشات شکلگرفته و توسعهیافته منجر به کشته و شهید شدن عدهای در تهران شد و خسارتهای مالی، بینالمللی و اجتماعی زیادی را به کشور وارد کرد و نتیجه آن این شد که این مسائل حق عمومی را پایمال میکند.
*حصر کمترین میزان مجازات
بنابراین در قانون این فرایند تعریف شده که اگر زمانی شرایط به گونهای شد که این حق فردی به حق عمومی ضربه وارد کرد، قانون برای حق عمومی سازوکاری تعیین کرده است و شورای عالی امنیت ملی که متشکل از همه ظرفیتهای کشور است برای این امر مهم تشکیل شده است بنابراین این شورا پس از جلسات متعدد به این جمعبندی رسیده که این وضعیت نمیتواند استمرار داشته چراکه منجر به خسارات زیاد میشود.
بنابراین حصر را انتخاب کردند، یعنی کمترین میزان مجازات فردی که بیشترین خسارت را به کشور در این سالها وارد کرد. این یک فرایند کاملاً قانونی است و این فرایند قانونی به اطفاء و کنترل فتنه منجر شده است؛ بنابراین کجای این مسئله دچار مشکل است؟ برخیها تأکید دارند که این افراد را محاکمه کنید، بله میتوان این افراد را محاکمه کرد.
اما ممکن است این محاکمه مجدداً موجب ناامنی و اغتشاش شود در این صورت مسئولین باید چه اقدامی صورت دهند مسئولان وظیفه دارند که برای امنیت مردم فکر کنند نه ناامنی مردم. امروز آن چیزی که روشن است کلید رفع حصر در دستان خود آقایان است یعنی آنها باید ندامت و پشیمانی خود را ابراز کنند و تضمین بدهند که رفتارهای بیثبات کننده دیگر ادامه پیدا نمیکنند.
من معتقدم که رفع حصر امکانپذیر است و شورای عالی امنیت ملی نیز میتواند تصمیمگیری کند و البته همچنان که تأکید کردهام رفتار خود افرادی که در حصر هستند از همه اولاتر و مهمتر است. ما مسئولانی در کشور داشتیم که رفع حصر شدهاند اما آنها همکاری کرده و تضمین دادهاند که بیثباتی، ناامنی و ادامه رفتارهای غلط گذشته دنبال گرفته نشود بنابراین موسوی و کروبی نیز باید برای امنیت ملی و حفظ ثبات کشور و جلوگیری از اغتشاشات و ناامنیهایی که به واسطه رفتارهای غلط گذشته اینها بهوجود آمده، تضمین دهند.
*نباید فتنهگران را به جای تنبیه، تشویق کرد/گماشتن فتنهگران در مسئولیتهای مهم یعنی بذرپاشی فتنهای جدید
آنچه امروز در مقوله فتنه میتوان به آن اشاره کرد ورود برخی پیاده نظامهای فتنه در مسئولیتهای مهم و کلیدی است به نظر شما در امر ریشهیابی فتنه کمی کوتاهی نشده است؟
به نظر من این خود پیامدهای بسیاری برای کشور میتواند داشته باشد یعنی کسانی که موجب ناامنی و اغتشاش بودند و به امنیت و ثبات کشور ضربات مهلکی وارد و فرصت بزرگ تاریخی ما را به تهدید تبدل کردهاند امروز به جای تنبیه، تشویق میشوند و در مصادر امور قرار میگیرند. بر این باورم که این دسته از افراد با همان تفکر در حال بذرپاشی فتنهانگیزی در جامعه هستند و این پیامدهای خوبی برای جامعه ما ندارد.
تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر فتنه جهت این است که نباید اجازه دهیم که این رفتار غلط بار دیگر تکرار شود. بعد از فتنه، انتخاباتی برگزار میشود و رئیس جمهور بعدی با نیم درصد به قدرت میرسد، اگر جلوی آن رفتار غلط گرفته نمیشد هر نامزدی که اکثریت آراء را کسب نمیکرد مردم را به خیابانها میکشاند تا از کف خیابان پیروزی خود را قطعی کند و این درست همان رفتارهایی است که منجر به بیقانونی و دور زدن نهادهای قانونی میشود و این میتوانست در انتخابات سال 92 و یا در دهمین دوره انتخابات مجلس به وجود بیاید، اما اتفاقی نیفتاد.
*آنهایی که قبلهگاهشان آمریکا است لااقل از رفتار انتخاباتی آنها درس بگیرند
در انتخابات آمریکا آل گور و بوش با هم رقابت میکنند و در یک رقابت بسیار نزدیک اعتراض صورت میگیرد و این اعتراض به هیأتی فرستاده میشود و پس از بررسی اعلام میشود که بوش پیروز شده و «الگور» تبریک میگوید. چطور آنهایی که قبلهگاهشان آمریکاییها هستند از منش و رفتار انتخاباتی آنها درس نمیگیرند، چرا باید اجازه بدهیم یک رفتار تهدیدآمیز در جامعه ما بماند و تثبیت شود که فردا روزی هرکسی رأی نیاور مردم به خیابانها بریزد و این خیلی نگران کننده است.
*سیاست تجمیع فشار برای ایجاد فتنههای جدید است
آیا سیاست تجمیع فشار که از سال 89 و بهتبع فتنه آغاز و تاکنون با تحریمها هم استمرار داشته، میتواند منجر به فتنههای دیگر در داخل کشور شود؟
طبیعی است که آنها تلاش دارند که این اتفاق بیفتد؛ یعنی تلاش میکنند که اپوزیسیون داخلی، جبهه ضد انقلاب خارجی، آمریکاییها و صهیونیستها تبدیل به یک جبهه واحد شوند و با استفاده از ابزارهای دشمن بزرگ ما تحت عنوان تحریم و فشارهای مختلف که از طریق تحریمها و بلوکهکردن پولهای ایران شکل میگیرد ما را مجبور به پذیرش شرایط ناعادلانه خودشان کنند اما جمهوری اسلامی نشان داده که زیر فشارها زانو خم نمیکند بلکه انسجامش را بیشتر میکند و میتواند از پس این موضوعات بر بیاید.
تعجب ما این است کسانی که مدعی حمایت از انقلاب هستند و خود را در چهارچوبهای انقلاب تعریف میکنند چگونه با دشمنان این مردم همپیمان و همسفره میشوند و اقدامات فشار بر مردم ما را برای خود یک فرصت تلقی میکنند. این فشارها وجود دارد اما من معتقدم این فشارها نمیتواند ملت ما را به زانو در بیاورد اما حتماً هزینهها و سختیهایی دارد، معتقدم آنهایی که با دشمن خارجی همسفره شدهاند در این فشار به مردم ایران سهیم هستند.
*از صحبتهای موسوی خوئینیها در داعشی خواندن فتنهگران 88 استقبال میکنیم
اخیراً موسوی خوئینیها از بزرگان اصلاحات فتنهگران را داعشی دانسته و گفته آنها اصلاحطلب نیستند؛ دلیل این اظهارات پس از 8 سال سکوت چیست؟
آقای موسوی خوئینیها حرف خیلی خوبی زدند اما ای کاش آن زمان که آتش فتنه ملت ما را میسوزاند این حرفها را به زبان میآوردند چرا که این صحبتها میتوانست خیلی کمک کننده باشد و گرهها را باز کند اما در آن زمان این حرفها زده نشد البته ما همچنان از این حرفها استقبال میکنیم و معتقدیم اگر آقای خاتمی در حال حاضر نیز این مطالب را به زبان بیاورد، عده قلیلی که همچنان توهم تقلب در ذهنشان وجود دارد، از بین خواهد رفت هرچند که معتقدم آثار آن خیلی کمرنگتر از سال 88 میتواند باشد اما باز هم باید از هرکسی که واقعیتها را نشان دهد استقبال کنیم، این یعنی اینکه آقای موسوی خوئینیها پذیرفته و آن زمان در حمایت از جریان فتنه اشتباه کرده است و نقش خود را به عنوان یک بازیگر فعال سیاسی اجرا نکرده اما اذعان این صحبتها پس از 8 سال بیتأثیر نیست و اثر خود را دارد.
*فتنه فراگیر شد چون امضای اصلاحطلبان پای آن خورده بود
این توقع بیجایی از برخی افراد دیگر سران اصلاحات که در آتش فتنه دویدند نیست که اعلام کنند کسانی که این فتنهها را ایجاد کردند داعشی بودند و البته به نظر ما آنها از داعشیها بدتر بودند چرا که سران اصلاحات، مدتی افراد کف خیابان را قدیس کردند و این فتنه فراگیر نمیشد اگر اصلاحطلبان پای آن را امضاء نمیکردند. به نظر شما اگر اصلاحطلبان پای این فتنه نبودند آیا منافقین جبهه ملی یا منافقین میتوانستند دامنه وسیع اغتشاشات را به وجود بیاورند؟ حتماً نمیتوانستند. دامنهدار شدن و پایدار شدن فتنه به امضاء اصلاحطلبان پای این پرونده بر میگردد و اگر امضای آنها نبود به عبارتی دیگران این ظرفیت را نداشتند که چنین فتنههایی را ایجاد کنند.
*9 دی زمینههای بصیرت ملی را به وجود آورد/مردم ایران در فتنه 88 آب دیده شدند/مردم پشت خواص بیبصیرت نخواهند ماند
تأثیر 9 دی بر خاموش شدن فتنه سال 88 چه بود؟
تأثیرات فتنه تأثیرات تلخ و شیرینی بود. یکی از محصولات فتنه ایجاد دودستگی بین ملت ایران بود، حتی برخی از دوستان خود نیز تعبیر غلطی داشتند و یک خطکش در دست گرفته بودند و برخیها را این طرف خط و برخی دیگر را آن طرف خط گذاشتند اما مقام معظم رهبری تصریح داشتند که آنهایی که آن سوی خط قرار دارند نیز با ما هستند، باید خط آدمهای ضد انقلاب را با دیگران جدا کنید و ما در 9 دی دیدیم که تحلیل رهبر معظم انقلاب درست بود و بسیاری از کسانی که در خیابان تظاهرات میکردند و شعار میدادند در 9 دی پای انقلاب ایستادند و شعار دادند و سینه چاک کردند و مقابل ضدانقلاب ایستادند.
آثار تلخ فتنه دودستگی و توسعه بیاعتمادی مردم به نظام بود اما شیرینیهای آن 9 دی بود که انسجام نظام را توسعه داد و زمینههای بصیرت ملی را به وجود آورد. مردم در قبل و بعد از فتنه تفاوت زیادی دارند و علیرغم همه هزینههایی که پرداخت شد آبدیده شدند.
*9 دی روز همبستگی ملی
بنابراین به این سادگی دیگر نمیتوان مردم را فریب داد، 9 دی روز همبستگی ملی بود و فقط متعلق به جناح خاصی نبود و هم اصلاحطلبان و اصولگرایان در مشارکت آن سهم داشتند. 9 دی توسط خود مردم به وجود آمد و نشان داد که ملت ما فراتر از احزاب عمل میکند و بیانگر این بود که اگر نخبگان بلنگند مردم نخواهند لنگید و از نخبگان عبور خواهند کرد. به عبارتی اگر خواص بیبصیرتی کنند مردم پشت خواص بیبصیرت نخواهند ماند. بصیرتی عمیق در بین مردم وجود دارد که خواص را تا زمانی که پشت نظام حرکت میکنند دنبال خواهند کرد و اگر در این مسیر درجا بزنند، مردم متوقف نخواهند شد.
انتهای پیام/