|
آوای نشاط - امین صبحی حجتالاسلام والمسلمین رحیمیان تولیت فعلی مسجد مقدس جمکران و عضو ارشد بیت امام خمینی(ره) در جماران بود و در دفتر امام مدیریت امور مالی و وجوه شرعی و مسئولیت امور ارزی را بر عهده داشت.وی در سال 1327 در اصفهان متولد شد و در ده سالگی دروس حوزه را آغاز کرد، او سپس به قم مهاجرت کرد و در زمره نزدیکترین مقلدان و یاران حضرت امام(ره) قرار گرفت.
حجتالاسلام و المسلمین رحیمیان در تاریخ 21 شهریور 92 با حکم مقام معظم رهبری به تولیت مسجد مقدس جمکران منصوب شد.او در این گفتوگو ضمن بیان نکات بسیار جالبی از زندگی حضرت امام و مقام معظم رهبری، به تبیین خط حقیقی امام پرداخت و نسبت به انهدام و تحریف خط امام واقعی هشدار داد. رحیمیان در این مصاحبه ضمن انتقاد از همسویی و قرابت حواریون حاج احمد خمینی با بیت منتظری و نهضت آزادی بر لزوم دریافت خط امام واقعی از بیّنات امام تاکید کرد.
سوال: همانطور که میدانید در 2-3 سال اخیر رسانههای غربی برخلاف رویه 30 سال گذشته رهبر انقلاب را بهنوعی از سانسور و بایکوت خبری خارج کرده و علناً اقدام به تخریب چهره ایشان کردند، کما اینکه نمونه اخیر آن نیز فیلم تقطیع شده بیبیسی است، چرا هجمههای رسانهای غرب در 3 سال اخیر علیه ایشان رشد چشمگیری داشته است؟
رحیمیان: در سؤال شما جواب نهفته است، از دشمن چه انتظاری دارید؟ همه این هجمهها به دلیل اوج تأثیرگذاری و نقشآفرینی مقام معظم رهبری است، چنانچه نقشآفرین و اثرگذار نبودند و این خلوص و نورانیت ایشان دلهای همه مسلمانان و شیعیان و انسانهای آزاده را به خود جلب نمیکرد، دشمنان سعی میکردند هیچ ذکری از ایشان نیاورند و با کتمان کردنها آن را به فراموشی بسپارند، کما اینکه در مقطعی تلاش کردند این کار را انجام دهند و با عدم انعکاس اخبار ایشان میخواستند رهبر انقلاب به فراموشی سپرده شود تا به گمان خود جایگاه رهبری را تقلیل دهند.
نقشی که نام و چهره رهبر معظم انقلاب در بین ملتهای مسلمان دارد بینظیر است، ما 20 سال پیش اصلاً تصور نمیکردیم در یمن چنین اتفاقاتی رخ دهد و علیرغم همه فشارها این حرکت میلیونی صورت گیرد و حرف و شعار آنها همان چیزی باشد که مقام معظم رهبری مطرح میکنند، چه کسی تصور میکرد عراق که یک روز ما را بهعنوان عجم یا آتشپرست و یا دشمنی که 8 سال با ما جنگید و از ما کشت و از خودشان هم بیشتر کشته شدند و ملتی که برحسب روال عادی در نقطه اوج تخاصم با ما بود نسبت به ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامی عشق بورزد و بسیج در آنجا ملهم از بسیج حضرت امام با عنوان حشدالشعبی شکل بگیرد و شاهد باشیم که همان عراق که یکزمانی که ما میخواستیم به آنجا سفر کنیم باید این کار را قاچاقی انجام میدادیم و خطر مرگ را به جان میخریدیم اینچنین به آرمانهای انقلاب عشق بورزد.
*15 روز برای دیدن امام در نجف در راه بیابانها و و رودخانهها بودیم
اولین سفری که به عشق امام به عراق رفتم در سال 1344 بود که امام از ترکیه به عراق منتقل شدند، ما 15 روز در راه و در بیابانها و علفزارها و رودخانهها درراه بودیم و در هر نقطه احتمال مرگ بود اما چه زمانی تصور میکردیم بعدازاین مراحل روزی فرابرسد که فقط طی چند هفته 2 میلیون و 400 ایرانی در پیادهروی اربعین بهسوی کربلا شرکت کنند و مردم عراق بامحبت و عشق میزبان آنها باشند.
یک راننده عراقی که در سفر اخیر ما را از نجف به کربلا میبرد به ما گفت که اگر ایران و آیتالله خامنهای نبود امروز عراق و کربلا و نجف وجود نداشت، بنابراین وقتی دشمن میبیند هر عرصهای که وصل به ولایت باشد پیشرفت و پیروزی است نمیتواند تحمل کند. آیا این معجزه نیست درحالیکه اقتصادمان در بدترین شرایط قرار دارد و اداراتمان کارخانه ناراضی تراشی است، اما در عرصهای دیگر در اوج اقتدار قرار داریم. امروز دنیا و دوست و دشمن اذعان دارند که ایران یک قدرت و حتی ابرقدرت است.
در طول تاریخ انقلاب در عرصههای متعددی تمام ابرقدرتهای شیطانی در یکطرف و جمهوری اسلامی در مقابل آنها قرارگرفته است که از جمله آنها می توان به لبنان، حزبالله و همچنین سوریه و عراق اشاره کرد که الحمدالله ایران اسلامی پیروز این میادین بود، خودشان اعتراف کردند که همه جهان استکبار دستبهدست هم دادند تا حلقه مقاومت را در سوریه بشکنند و نابود کنند اما اعتراف کردند که اراده جمهوری اسلامی بر همه آنها غالب بود و پیروز شد.
*عرصهای که حرف رهبری شنیده نمیشود، دچار انفعال و شکست هستیم
حل این شبه تناقض در اینجاست، عرصهای که مرتبط به پیروی از ولایت و شخص مقام معظم رهبری است و حرف ایشان شنیده میشود ما پیروز هستیم ولی هر عرصهای که حرف رهبری شنیده نمیشود، در همانجا مقابل مشکلات ابرقدرتها دچار انفعال و شکست و از دست دادن منابع و منافع هستیم.
نقاط اقتدار ما در عرصههایی است که اشخاصی مانند «شهید طهرانی مقدم» و سردار قاسم سلیمانی که وصل به ولایت و امامت و با همه وجود ملتزم به پیروی از امام خامنهای هستند حضور دارند. سید حسن نصرالله هم که رسماً اعلام کرد همه دستاوردها و پیروزیهای معجزهآسای حزبالله در سایه پیروی از امام خامنهای و ولایتفقیه است؛ ولایتفقیه و رهبری انقلاب اسلامی که امتداد آن فراتر از مرزهای جغرافیایی است.
*غربیها سعی دارند امام خامنهای را صرفا رهبر جمهوری اسلامی مطرح کنند
غربیها سعی دارند امام خامنهای را بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی مطرح کنند و این جزو شیطنتهای غربیهاست، چراکه ایشان رهبر انقلاب اسلامی هستند و ولیفقیهی است که اگر حزبالله لبنان از ایشان تبعیت میکند، نه بهعنوان رهبر ایران بلکه بهعنوان رهبر جهان اسلام و انقلاب اسلامی است.
اگر در جنگ 33 روزه برای اولین بار کمر اسرائیل میشکند درحالیکه هیبت این رژیم به ارتش آن بود که مدعی شکستناپذیری آن بودند، اما این هیمنه برای اولین بار توسط حزبالله لبنان شکسته شد و افسانه شکستناپذیری رژیم صهیونیستی باطل شد. آنجا جایی بود که سیدحسن نصرالله و حزبالله لبنان بهعنوان سربازان ولایت و کسانی که مقلد مقام معظم رهبری هستند ایفای نقش کرده و پیروز شدند.
*وقتی سیدحسن نصرالله در سالن کنفرانس اسلامی دست حضرت آقا را بوسید
سیدحسن نصرالله در سالن کنفرانس اسلامی دست حضرت آقا را بوسید و در مصاحبه وقتی از او پرسیدند که این حرکت شما غیرعادی بود و این فضا وقت دستبوسی نبود، چرا این کار را انجام دادید، گفت من میخواستم درحالیکه شبکههای مختلف بینالمللی بهصورت زنده این مراسم را پخش میکردند بگویم اگر مرا قهرمان و شخصیت محبوب جهان عرب مینامند، من هر چه دارم از دستبوسی و پیروی از ولایتفقیه است.
*نفوذ در زمان امام هم وجود داشت/ از پاریس تا هواپیما دور امام را گرفته بودند
سوال: مقام معظم رهبری فرمایشات بسیاری داشتند که متأسفانه آنطور که باید به آنها توجه نشده است ازجمله مسئله نفوذ، امام هم در همان ابتدای کار وقتی مجلس خبرگان قرار بود شکل بگیرد، درباره نفوذ هشدار دادند، تحلیل شما از موضوع نفوذ چیست؟
رحیمیان: در قرآن آیاتی درباره جریان کفر داریم که بیپرده در مقابل اسلام میایستد اما چیزی که بیشتر نسبت به آن اعلامخطر شده و سوره به اسم آنها نازلشده و آیات متعددی در سورههای قرآن درباره آنها آمده است، جریان نفاق است؛ منافقینی که نفوذ میکنند و از درون ضربه میزنند و سوار موج میشوند و تلاش میکنند تا مسیر را عوض کنند. در زمان حضرت امام نیز این مسئله وجود داشت.
*امام نوک نهضت آزادیها را قیچی کردند
سوال: مصداقی از آن دوره بفرمائید.
رحیمیان: برخی از همین افراد منافق در پاریس دور امام را گرفته بودند و در هواپیما با امام (ره) به ایران آمدند و برخی از آنها
امام (ره) حواسشان جمع بود، لذا در موردی که ابراهیم یزدی بهعنوان سخنگوی امام مصاحبهای کرد، حضرت امام اعلام کردند که من سخنگو و نماینده ندارم و نوک آنها را قیچی کرد
مانند بنیصدر و قطبزاده حتی به نجف رفتوآمد داشتند؛ امام (ره) هم حواسشان جمع بود، لذا در موردی که ابراهیم یزدی بهعنوان سخنگوی امام مصاحبهای کرد، حضرت امام اعلام کردند که من سخنگو و نماینده ندارم و نوک آنها را قیچی کرد.
از آن زمان این مسئله نفوذ در انقلاب مطرح بود و حتی میتوان گفت که این مساله از ابتدای نهضت امام (ره) وجود داشت و ما در آن مقطع حتی جریان نفوذ را پیرامون مراجعی مانند آقای شریعتمداری و ماجرای قطبزاده و جریانی که منتهی به اتفاقات تلخی شد، داشتیم.
نهضت آزادی و جریان ملیگراها هم در این زمینه قابلطرح است؛ امام (ره) در نامه سال 66 به وزیر وقت کشور و در منشور روحانیت هم در اسفند سال 67 بهطور روشن و صریح نقش مخرب نهضت آزادی را ترسیم کردند.
*نامه امام به منتظری بیانگر نقش نفوذی روی ایشان است
سوال: یعنی کارکرد نهضت آزادی را نیز یکی از مصادیق نفوذ ارزیابی میکنید؟
رحیمیان: نامه امام به آقای منتظری بیانگر نقش نفوذی این جریان روی ایشان و تأکید بر قطع رابطه آقای منتظری با آنها شاهد و اگر زمانی کسانی بخواهند با خط امام مبارزه کنند نمیتوانند با آرم ضد خط امام بیایند بلکه با ادعای خط امام و پرچم خط امام ورود پیدا میکنند تا امام و خط امام را تحریف، تخریب و منهدم کنند.
نمونه دیگری از مصادیق نقش نفوذی آنهاست. این افراد توانستند در متن نظام نفوذ پیدا کنند و ضربه زیادی به کشور بزنند لذا امام ناچار شدند در نامه به وزیر وقت کشور و در منشور روحانیت با قاطعیت وضعیت آنها را روشن کنند. مسئله نفوذ از صدر اسلام نیز بوده است و در جریان انقلاب اسلامی و نظام اسلامی نیز شاهد آن بوده ایم و این جریان پس از رحلت امام قویتر، حسابشدهتر و پیچیدهتر ادامه یافته است.
قطعاً جریان ضدانقلاب و جریان کفر بالاترین بهرهبرداری را از نفوذیها و منافقین می کنند تا به این شکل به انقلاب اسلامی ضربه وارد کنند.
البته جریان رجوی و سازمان منافقین دیگر منافقین نیستند چراکه پرده از چهره واقعی آنها برداشتهشده است اما از باب عطف بهماسبق با این عنوان یاد میشوند درحالیکه آنها تروریستهای مرتد و خارجشده از همه مرزهای دینی و اعتقادی و ملی ما هستند که بدترین جنایتها و همکاری را با دشمنان ایران مرتکب شدند.
*با پرچم امام برای انهدام و تحریف خط امام آمدهاند
در حال حاضر منافقین افراد دیگری هستند؛اینیک امر روشن و تجربهشده است که آنها اگر بخواهند درجایی نفوذ و نقش خود را ایفا کنند باید خود را همرنگ جماعت نمایند و از عناوین متعالی نیز استفاده کنند. اگر زمانی کسانی بخواهند با خط امام مبارزه کنند نمیتوانند با آرم ضد خط امام بیایند بلکه با ادعای خط امام و پرچم خط امام ورود پیدا میکنند تا امام و خط امام را تحریف، تخریب و منهدم کنند.
*نمیدانم حواریون حاج احمد چگونه مدافع منتظری شدهاند
سوال: در اینجا سؤالی که مطرح است این است که خیلیها در زمان و بعد از حیات امام راحل درصدد بودند که امام را تخریب کنند اما چون جرأت این کار را نداشتند اقدام به تخریب چهره حاج احمد آقا کردند کما اینکه نامه 6 فروردین امام درباره منتظری را به ایشان منتسب کرده یا رنجنامه احمد آقا را مخدوش اعلام کرده و مدعی شدند ایشان به دنبال رهبری است، تحلیل شما از این موضوع و کسانی که با پرچم امام به جنگ امام آمدهاند چیست؟
رحیمیان: خیلی عجیب است و من واقعاً نتوانستهام هنوز یک توجیه برای این قضیه پیدا کنم که چطور میشود کسانی که یکزمانی خودشان را جزو حواریون حاج احمد معرفی می کردند،رنجنامه حاج احمد آقا را چاپ و منتشر کنند البته برخی از این افراد در حال حاضر نیز در همان خاکریز و سنگر پیرامونی دفتر و بیت امام جا خوش کردهاند و از حواریون فرزندان حاج احمد آقا تلقی میشوند چطور میشود امروز دلباخته و مدافع همان کسی باشند که امام در نامه 6/1 /68 خطاب به او فرمود: «...برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف بهاشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند» درحالیکه آن شخص بهاشتباه و گناه خود اعتراف نکرد و رویه خود را با شدت بیشتری ادامه داد.
چطور میشود همانهایی که در آن زمان بهحسب ظاهر به پیروی از امام پیشتاز تقابل با نهضت آزادی و جبهه ملی بودند و امروز همچنان مدعی خط امام و قرابت خاندان امام هستند و گویی خود را وارث انحصاری خطه جماران میپندارند امروز در محافل و پیامهایشان و...بهطور اغراقآمیز نسبت به جریان بهاصطلاح نهضت آزادی عرض ارادت میکنند و حتی آقایان جماران نشین پای درس تفسیر عضو برجسته نهضت آزادی زانو میزنند درحالیکه امام درباره آنان و حتی تفسیر قرآنشان اینگونه فرمودند: «و ضرر آنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است» (نامه امام درباره نهضت آزادی خطاب به وزیر کشور وقت)
* بگویند آیا نهضت آزادی عوضشده و دیگر خط امام را پذیرفته است؟
سوال: درواقع اینها خط امام واقعی را تحریف کردند و ما با یک خط امام قلابی از سوی این جریان مواجه هستیم.
رحیمیان: من میخواهم بپرسم آیا نهضت آزادی عوضشده و انقلابی شده است و اصول خط امام را پذیرفته است و به ولایتفقیه اعتقاد پیداکرده است؟! آنها آن زمان معتقد به جدایی دین از سیاست بودند آیا از این نگاه خود برگشتهاند؟ یا شما عوضشدهاید یا اینکه از ابتدا نیز در اعتقاد به امام صادق نبودهاید یا ...
* اصلاحطلبان چطور توجیه میکنند هم پیرو خط امام هستند هم طرفدار نهضت آزادی!
سوال: رسانههای جریان اصلاحطلب نیز از ابراهیم یزدی بهعنوان «لیبرال انقلابی» یاد میکنند.
رحیمیان: تمجیدهایی که در سایت جماران از آقای یزدی بعد از فوت او داشتند و مطلبی که آقای خاتمی در تکریم و تجلیل از یزدی نوشت جای تعجب دارد و آنها چطور میخواهند توجیه کنند که هم پیرو خط امام هستند و هم طرفدار نهضت آزادی!
امامی که آن نگاه را نسبت به نهضت آزادی و ملیگراها و لیبرالها داشت و حتی دریکی از آخرین پیامهایشان در منشور روحانیت در اسفند سال 67 اینگونه از آنها یاد فرمودند :«من امروز بعد از 10 سال از پیروزى انقلاب اسلامى همچون گذشته اعتراف مىکنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهم کشور به گروهى که عقیده خالص و واقعى به اسلام ناب محمدى نداشتهاند، اشتباهى بوده است که تلخى آثار آن بهراحتی از میان نمىرود، اگرچه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روى کار آمدن آنان نبودم ولى با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزى کمتر از انحراف انقلاب از تمام اصولش و هر حرکت بهسوی آمریکاى جهانخوار قناعت نمىکنند، درحالیکه در کارهاى دیگر نیز جز حرف و ادعا هنرى ندارند. امروز هیچ تأسفى نمىخوریم که آنان در کنار ما نیستند، چراکه از اول هم نبودهاند».
* آقایانی که این امتداد را قبول ندارند لااقل روی همان نقطه اعلام موضع کنند
سوال: همین آقای خاتمی که عنوان کردید از مواضع دبیر کل نهضت آزادی تجلیل داشت در دهه 60 بعد از نطق آقای بازرگان در سرمقاله روزنامه کیهان به مواضع بازرگان در حمایت از منافقین اعتراض میکند. یا دیگرانی که مسیر دیگری را انتخاب کردند، آیا آنها از اول چنین تفکری داشتند یا دچار استحاله شدند؟
رحیمیان: افراد متفاوت هستند و نمیتوان نسبت به همه یک قضاوت کلی داشت، اولاً بسیاری از افرادی که عنوان اصلاح طلب را دارند معتقد به ولایتفقیه بوده و بعضا مقلد مقام معظم رهبری هستند و به اصول خط امام نیز پایبندند اما حرف ما با برخی از آنها این است که شما باید در یکجا مرزبندی داشته باشید و موضع خود را در خصوص خطی که امتدادش به فراریان و پناهندگان به دامن دشمن و پیوند به سازمانهای جاسوسی کشیده شده است را اعلام کنید آقایانی که این امتداد را در یک نقطهای قبول ندارند لااقل روی همان نقطه اعلام موضع کنند.
* چطور یک مسلمان میتواند با عاشورای 88 مرزبندی نداشته باشد
چطور میتوان تصور کرد یک مسلمان با کسانی که در عاشورای 88 مرتکب آن جنایتها شدند، مرزبندی نکند و فردی آنچنان دگرگون شود که چنین افرادی را مردان خداجو بنامد، آیا این همان موسوی زمان امام بود؟ اما چگونه به اینجا کشیده شد؟ من افراد دیگری را هم سراغ دارم که بسیار خوب و متدین بودهاند اما وقتی شیاطینی که هیچ اعتقادی به امام نداشتند پیرامون آنها را گرفتند باعث شد آن فرد را هم کمکم به آن مسیری که میخواستند بکشانند تا حدی که همین معتقدان که واقعا متدین بودند با آن جریان همصدا شدند.
اما همیشه به این آیه قرآن فکر میکنم که روز قیامت خیلیها میگویند ایکاش با برخی همنشین نمیشدم که مرا از یاد خدا، مسیر حق گمراه کنند درحالیکه به آن راهیافته بودم؛ بنابراین برخی تدریجاً تغییر کردند و برخی نیز از اول طور دیگری بودند.
*آیا برای رسیدن به یک پست و مقام انسان باید دچار اختلال حواس و انحراف شود؟!
شخصی مانند «بلعم باعورا» که آیتالله واقعی بود بلکه به گفته قرآن خداوند آیات خود را به او داده بود اما نهفقط خلع لباس بلکه از مقام والایی که داشت خلع شد و به جهنم سقوط کرد چون گرفتار دنیاطلبی شد و قرآن میگوید مثال این آدم مثال سگ است و هر کاری کنید صدای خودش را درمیآورد. گاهی این دنیاطلبی در پول و گاهی در ریاست و قدرت است؛ آیا برای رسیدن به یک پست و مقام ظاهری انسان باید اینطور دچار اختلال حواس و انحراف شود؟!
من قبلاً گفتهام شهید بهشتی اول بهشتی بود بعد به هامبورگ رفت اما برخی بهشتی نشده به آلمان رفتند و برخی لیبرال و غربزده برگشتند و بعضی هم به منافقین پیوستند و نقش آیتالله را برای آنها ایفا کردند. مرحوم شهید بهشتی، بهشتی به آلمان رفت و بهشتی بازگشت چراکه پایههای فکری و اعتقادی او راسخ شده بود.
سوال: مقام معظم رهبری درباره نفوذ بسیار هشدار دادهاند چرا در این زمینه شاهد کار عملیاتی و خاصی از سوی مسئولین نیستیم؟
رحیمیان: مشکل اصلی وجود افراد نفوذیزده است که نمیفهمند نفوذیها چه بلایی بر سر آنها و نظام میآورند، کجا بودند و
مشکل اصلی وجود افراد نفوذیزده است که نمیفهمند نفوذیها چه بلایی بر سر آنها و نظام میآورند، کجا بودند و به کجا کشیده شدند
به کجا کشیده شدند، «شهید محمد منتظری» درباره نفوذیها میگفت دستگاه جاسوسی برای اینکه یک ملت را منحرف کند و در مسیر منافع خود سوق دهد محورهای انگشتشماری را انتخاب و روی آنها سرمایهگذاری میکند. محورها یا چهرههایی که بر روی چند میلیون تأثیر میگذارند، مثلاً کافی است بر روی یک مرجع تقلید نفوذ کنند، حرف آنها از طریق این مرجع بر روی جمعیتی زیاد تأثیر خواهد گذاشت یا اینکه این کار را بر روی شخصیت سیاسی برجسته که قدمت و نفوذ بسیاری دارد انجام میدهند، یا در یک آقازاده یا فرد وابسته به خاندان بزرگی نفوذ و بهاینترتیب اهداف خود را دنبال میکنند، آنها سعی کردند در مراکزی که شهرت دارند نفوذ کنند و از طریق آنها برای یک جمعیت بزرگ تأثیر بگذارند بنابراین شکی نیست که آنها با تمام توان خود هرکجا که حساستر بوده سرمایهگذاری بیشتری برای نفوذ کردهاند، بنابراین چطور میشود اخبار دسته اول جایگاه اجرایی کشور در اختیار بیبیسی قرار گیرد.
آن فرد اعتراف کرد تلفن مستقیم یکی از ارکان آن مجموعه را داشتهاند لذا اخباری که مردم عادی از آن اطلاع پیدا نمیکردند آنها از منبع اصلی دریافت و در رسانه خود منعکس میکردند.
*احمدآقا در پایان عمرشان در یک حالتهای معنوی و دوری از همهچیز قرارگرفته بود
سوال: اواخر سال گذشته «احمد منتظری» در گفتوگویی مجدداً اتهامات خود علیه حاج احمد خمینی را تکرار کرد و گفت که ایشان به دنبال رهبری بوده است، چرا با توجه به اینکه ایشان مرحوم هم شدهاند اما بازهم بیت منتظری ترجیح میدهد به این موضوع بپردازد.
رحیمیان: احمدآقایی که ما میشناختیم اولاً حوصله چنین مسائلی همچون بحث رهبری را نداشت، ثانیاً در اواخر عمرشان به بیابان زده بود و در یک حالتهای معنوی و دوری از همهچیز قرارگرفته بود، جناب آقای «سید محمد سجادی» در سال گذشته در مصاحبه با نشریه پاسدار اسلام حرفهای جالبی درباره سیداحمد خمینی مطرح کرد که خواندنی است.
عجیب است همین افرادی که احمد آقا را تخریب میکنند در جلساتی با نزدیکان امام همنشین و با آنها دوستی دارند و آنها که میدانند احمد آقا در چه فضایی بود و چه اعتقاد راسخی به مقام معظم رهبری داشت باید از امام و حاج احمد آقا دفاع کنند و جواب این شبهات را بدهند.
یکی از نکاتی که باید حواسمان بسیار جمع باشد تا فریب نخوریم و در رسانهها آن را تثبیت کنیم این است که ما در قرآن، بیّنات و متشابهات داریم، اگر درجایی دچار اشتباه شدیم باید به بینات رجوع کنیم.
*تاکید سید احمد خمینی به پیروی از مقام معظم رهبری در وضیتنامهایشان
احمد آقا در وصیتنامه خود به فرزندانش توصیههای مهمی دارد و بسیار راسخ و روشن درباره ولایتفقیه و تبعیت از مقام معظم رهبری صحبت میکنند و این بینات روشن تفکر ایشان است، حال چطور میشود این وصیتنامه را رها کرد و ادعای کسی که پدرش مخاطب رنجنامه احمد آقا بوده است را موردتوجه قرارداد؟
*ابراهیم یزدی با شکایت «حاج احمد آقا» محکوم به شلاق شد
سوال: درباره نامه امام به محتشمیپور در سال 66 درباره نهضت آزادی همنظر خود را بفرمایید؟ چراکه این شبهه را ایجاد میکنند که این نامه آن چیزی نبود که امام آن را نوشته باشد.
رحیمیان: همان زمان نهضت آزادی همچنین تهمتی را زدند و حاج احمد آقا نیز از مجاری حقوقی و دستگاه قضایی شکایت کرد و وقتی کارشناسان بررسی کردند تشخیص دادند این خط، خط حضرت امام است و ازاینرو آقای ابراهیم یزدی محکوم به شلاق شد، هرچند که احمد آقا گذشت کرد، بنابراین این مسئله ازلحاظ فنی و دادگاهی روشن است.
*دستگاه قضایی اثبات کرد نامه سال 66 درباره نهضت آزادی خط امام است
سوال: پس چرا این حکم درباره مرحوم یزدی اجرا نشد؟ چون برخی از اعضای نهضت آزادی ادعا میکنند اصلاً حکمی در کار نبوده است.
رحیمیان: حکم یا صادر شد یا در آستانه صدور بود که احمد آقا گذشت کرد، ایشان فقط میخواست به اینجا برسد که از طریق دستگاه قضایی اثبات کند این نامه درباره نهضت آزادی خط امام است.
نکته دیگر این است که بنده خود کارشناس خط و مشخصاً کارشناس خط امام و خطاط هستم و بخشی از پیامهای امام به خط بنده است که در خاطرات خود توضیح دادم، بخشی از آنها نیز به خط آقای رسولی است اما همه این پیام ها که به خط بنده یا آقای رسولی است از روی خط امام استنساخ شده است و امام بعد از بازخوانی آنها را امضا میکردند، اما اتفاقاً هم نامه سال 66 درباره نهضت آزادی و هم نامه 6 فروردین 68 درباره آقای منتظری هر دو توسط امام نگاشته شده به خط خود امام است. کسی که کمترین آشنایی به شیوه خط داشته باشد، این را کاملاً تشخیص میدهد.
اما بسیار جالب است که هم نهضت آزادی و هم جریان آقای منتظری در نامه امام تشکیک کردند و این نشاندهنده همسویی این دو جریان است و عجیبتر از همه این موارد این است که ارتباط میراثداران مرحوم حاج احمد آقا و افراد پیرامونی آنها، با بیت آقای منتظری و نهضت آزادی بسیار وثیقتر از ارتباط با شاگردان وفادار و پایدار امام مانند آیتالله نوری همدانی و آیتالله مؤمن و...است؛ از پیوستهها گسسته و به گسستهها پیوستهاند و این واقعاً امر عجیبی است.
* آنچه از امام نقل میشود باید طبق بیّنات اندیشه امام عرضه شود
سوال: در سالهای اخیر اظهارنظرهایی درباره امام میکنند یا نسبتهایی به امام میدهند آیا میشود به همه آنها اعتماد کرد؟
رحیمیان: آنچه از امام نقل میشود باید طبق اصول و بینات خط و اندیشه امام عرضه شود و درصورتیکه هماهنگ نباشد قابلقبول نیست بعضیها بهجای اینکه خودشان را با امام تطبیق دهند میخواهند امام را با خودشان تطبیق دهند مثل آن نوادهای که میگفت اگر امام در این زمان بود اینطور که من میگویم میگفت.
ملاک درستی و شاخص اعتماد به منقولات از امام بیناتی است که مانند بینات قرآن مشمول مرور زمان نمیشود. ممکن است در مورد حکم نخستوزیری آقای بازرگان امام بعد از چند سال بگوید دراینباره اشتباه شده است یا به فلان کس نمایندگی در سپاه و جهاد یا فلان نهاد را بدهند اما بعد در آخرین جمله وصیتنامه بنویسند: «آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند و میزان در هر کس حال فعلی اوست».
مسئله دیگر آنکه برخی هم میخواهند برای امام بدلسازی کنند این جریان با استفاده ابزاری از بدلسازیشان دنبال اهداف شومی نسبت به اصل نظام و میراث اصلی امام یعنی ولایتفقیه هستند این در حالی است که اساساً این جریان نه اینکه نسبت به بدلها تحت هر عنوانی سرسوزنی اعتقاد ندارند بلکه همانگونه برخی از آنها رسماً و صریحاً اعلام کردند به شخص امام هم اعتقاد ندارند وامید است آنها که در معرض این توطئه هستند، هرچه زودتر بیدارشوند و اصحاب توطئه و در امتداد آنها دشمنان بیرونی را مأیوس کنند.
*سیاست خارجی ما در شرایط حاضر منطبق با اصول خط امام نیست
سوال: آیا به نظر شما دستگاه دیپلماسی ما منطبق بر منظومه فکری امام عمل کرده است بهویژه در بحث برجام؟
رحیمیان: سیاست خارجی ما در شرایط حاضر منطبق با اصول خط امام و همچنین مقام معظم رهبری نیست و بار دیگر فرجام این برجام درستی و استحکام خط امام و دیدگاه مستدل مقام معظم رهبری را در قبال آمریکا ثابت کرد.
انتهای پیام/