|
به گزارش آوای نشاط، طبق نقل مشهور، حضرت محمد بن عبدالله (ص) در روز ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل و ۱۴ سال قبل از هجرت در غار حراء به پیامبری مبعوث شد. خداوند با بعثت پیامبر اکرم (ص) بر مؤمنان منت نهاد؛ «لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا» (آیه ۱۶۴ سوره آل عمران). به مناسبت سالروز این عید سعید که میبایست آن را عید پیوند عالم ملک و ملکوت دانست، با دو تن از کارشناسان دینی گفتگو کردهایم که در ادامه آمده است؛
حجتالاسلام «ابراهیم بهاری» با اشاره به اینکه پروردگار عالم در مجموعه خلقت برای هدایت مجموعه آفرینش خودش، غالباً الگوها و هادیانی را قرار داده است، اظهار کرد: از آنجایی که انسان اشراف مخلوقات و اکمل موجودات است، در نتیجه مسأله هدایت و حرکت او به سمت صراط مستقیم اهمیت والایی دارد؛ چه آنکه خداوند انسان را آفرید تا عظمت خود را به عالم نشان دهد، بنابراین رفتار و کردار انسانی مورد توجه همه موجودات اعم از جن، ملائکه است.
این استاد اخلاق ادامه داد: خداوند میخواست بار امانت خلیفةاللهی را بر دوش یکی از موجودات بگذارد، اما زمانی که به هرکدام از آنان این مهم را عرضه فرمود، هیچکدام از ترس سنگینی این بار امانت نپذیرفته و کنار رفتند اما انسان پذیرفت، چه اینکه خواجه حافظ شیراز در وصف این مهم چنین سروده است: آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نا من دیوانه زدند؛ بنابراین از همان روز که این امانت دست انسان سپرده شد بنا بر رشد و تعالی او بود، پس آدم (ع) خود هم خلیفه بود و هم پیغمبر و این سلسله ادامه یافت تا پیغمبر خاتم.
وی گفت: آنچه که قابل توجه است اینکه هیچ یکی از انبیای الهی، خط و مشی جداگانه از یکدیگر ندارند. از آدم (ع) تا وجود مبارک پیامبراکرم (ص) هرکدام ادامه دهنده مسیر پیامبر قبلی هستند، لذا این چنین است که قرآن میفرماید: «لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» (میان هیچیک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم)، بنابراین میان انبیای الهی هیج افتراق و بحث و جدلی نیست و همه در امر اطاعت از پروردگار واحد بودند. در وصف حضرت رسول (ص) نیز در قرآن آمده است: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَی إِلَیَ أَنَّمَا إِلٰهُکُمْ إِلٰهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لاَ یُشْشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً».
حضرت محمد (ص) پیامبر اخلاق بود. درست که معجزه حضرت قرآن کریم بود، اما اخلاق مداری و آن درجه از سعه صدر وجه بارزی است که نمونه اعلای آن جز در آن حضرت و البته فرزندان مطهرش وجود نداشت و نخواهد داشت
حجتالاسلام بهاری تصریح کرد: اساساً بعثت انبیای الهی برای تعالی عقل انسان بود. پیامبران الهی سلسله وار برای هدایت انسانها در کنار آنان زندگی کرده و در راه قدم برداشتن در صراط مستقیم، آدمی را رهنمون شدند، اما نکته جالب این است که همه این رسل، در خطی حرکت کردند که نهایتاً به حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) میرسید. باید توجه داشته باشیم که بعد از عیسی مسیح (ع) نزدیک به ۶۰۰ سال پیامبری نیامده بود، همه انتظار حضرت محمد (ص) را میکشیدند و مرتباً به دنبال نشانههایی میگشتند که خبر از پیامبر اسلام میداد.
وی افزود: رسول مکرم اسلام (ص) در ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل مبعوث شدند، اما نکته جالب آن است که حتی تا پیش از بعثت حضرت، اهل مکه آن حضرت را به درستکاری و امانت میشناختند و همه مردم اموال خود را به دست محمدامین میسپردند، حتی در «لیلةالمبیت» که حضرت امیر (ع) به جای پیامبر (ص) در بستر خوابید تا توطئه شوم قریش به جایی نرسد، مردم میگفتند که یا رسول الله! اگر همین ثروت که از قریش در دست تو امانت است را با خود ببری، اینان بیچاره خواهند شد، حال نکته آن است که کفار با وجودی که دشمن پیامبر (ص) بودند، اما در عین حال امینتر از حضرت نمیشناختند که اموال خود را به او بسپارند.
حجتالاسلام بهاری با بیان اینکه بعثت نبی مکرم اسلام از هر جهت نکاتی ستودنی دارد، اظهار کرد: از جمله مهمترین مسائل آن است که حضرت پس از آنکه به بعثت رسید، صبر و تحملی مضاعف در مواجهه با اقوام مختلف دارد. حسن خلق پیامبر اکرم (ص) مثال زدنی است. رسول گرامی اسلام میفرماید: «انَّما بُعِثتُ لِاُتمِمَّ مکارم الأخلاق». حضرت محمد (ص) پیامبر اخلاق بود. درست که معجزه حضرت قرآن کریم بود، اما اخلاق مداری و آن درجه از سعه صدر وجه بارزی است که نمونه اعلای آن جز در آن حضرت و البته فرزندان مطهرش وجود نداشت و نخواهد داشت. زمانی که از یکی از همسران رسول الله در مورد اخلاق حضرت سوال کردند، او پاسخ داد: «کانَ خُلقُهُ القُرآن». بنابراین بعثت پیامبر اسلام، میراث گرانبهایی برای بشریت بر جای گذاشت از جمله آنکه به پایه علم عزت و سربلندی داد، ثانیاً اخلاقمداری را در جوامع بشری به عنوان مولفهای مهم در زندگی مطرح کرد.
بعثت پیامبر اسلام، میراث گرانبهایی برای بشریت بر جای گذاشت از جمله آنکه به پایه علم عزت و سربلندی داد، ثانیاً اخلاقمداری را در جوامع بشری به عنوان مولفهای مهم در زندگی مطرح کرد
وی ادامه داد: یکی دیگر از نکاتی که ذیل مدت رسالت حضرت محمد (ص) باید مورد توجه قرار دارد، عطوفت، رحم و مروتی بود که حضرت حتی نسبت به دشمنان خود لحاظ میفرمود، برای مثال در جریان فتح مکه بسیاری هراس داشتند که با ورود پیامبر (ص) و یاران چه سرانجامی پیدا میکنند اما شعار حضرت در بدو ورود به مکه چنین بود: «الیوم یوم المرحمه» (امروز، روز رحمت و گذشت است) و این چنین فرمان عفو عمومی صادر فرمود. بنابراین زمانی که حضرت رسول (ص) وارد مکه شد، حتی کسانی که خیانت کرده بودند را بخشید. ضمن اینکه اگر حضرت چنین رویکردی را لحاظ نمیکرد کسی به اسلام نمیگروید، چنانچه خداوند در قرآن کریم فرمود: «… وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ…» (و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند پس از آنان درگذر).
این استاد اخلاق افزود: پیامبر اکرم (ص) در روز فتح مکه فرمود: «انتم طلقا» (همه شما رها هستید)، حضرت حتی کسانی که در خانه ابوسفیان بودند را امان داد، فردی چون هند جگرخوار که آنگونه جگر حمزه را تکه تکه کرد. این عفو پیامبر اکرم (ص) آثار گرانبهایی برای جامعه بشری بر جای گذاشت. این اخلاق و عفو حضرت رسول (ص) سبب شد تا در عرض ۲۳ سال، بدون وجود هیچیک از ابزار جامعه امروز اعم از رسانههای دیداری و شنیداری، هفت میلیون مسلمان دور هم جمع شوند و این اتفاق بینظیری بود و ممکن نشد مگر با اخلاق و رفتار حضرت محمد (ص) که چنین مردم را شیفته خود کرد و ثمره آن خلق و خوی نیکو، همین است که دین اسلام امروز در سرتاسر گیتی پیروان فراوانی دارد. پیامبر اکرم (ص) همان طور که که اشاره شد حتی نسبت به کسانی که ایمان نیاورده بودند نیز دل میسوزاند. چنان که ابولهب سالها با پیامبر (ص) به دشمنی پرداخت اما حضرت رسول (ص) هرگز او را نفرین نکرد، آنچه که شامل ابولهب شد نفرین الهی است چراکه وقتی به پیامبر (ص) میرسید با دو دستش به صورت پیامبر (ص) میکوبید، از این جهت است که قرآن در مورد آن ملعون فرمود: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ».
وی تصریح کرد: باید این بعثت را قدر دانست و به عظمت آن رسید، رسیدن به این مرحله نیز در گرو آن است که رفتار و سیره حضرت رسول (ص) درس بگیریم و به معنای واقعی کلمه به دنبال حقیقت دین باشیم. اگر مسلمانان امروز به این مسأله توجه کنند که یکی از دلایل بعثت پیامبر اکرم (ص) باز کردن قید و بندها و اسارت و بندگی از دست و پای مردم است، خود را از اسارت دشمنان نجات میدهند. رهرو بودن به معنای آن است که تلاش کنیم که حداقل شبیه آن حضرت شویم. پیامبر اکرم (ص) خلقی نیکو و اندیشه آزادهای داشت و در گرو هیچ چیز جز رضایت خداوند نبود. این الگویی است که امروز باید به آن توجه کنیم یعنی رضایت خداوند را در امور اولویت قرار دهیم.
مصطفی دلشاد تهرانی استاد و پژوهشگر نهج البلاغه در گفتگو با خبرنگار مهر، به دلایل بعثت از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه پرداخت و گفت: بشر هیچگاه بینیاز از پیوند با ربوبیّت هستی و دین الهی نیست و ختم نبوّت هم به معنای بینیازی از این پیوند نیست، بلکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوّتها رفع شده است؛ آن هم به دلیل توانمندی بشر در پاسداشت کتاب آسمانی، توان دریافت برنامۀ الهی برای تکامل، بلوغ فکری و رشد اجتماعی و توان تفسیر کلیّات وحی و اتّخاذ روشهای درست در زندگی براساس راهبرد وحی. رسیدن به این جایگاه، حاصل گذراندن کلاسهای پی در پی مدرسۀ پیامبران بوده است تا اینکه بشر به آخرین کلاس و آخرین معلّمِ واجدِ دریافتِ وحی رسیده است و پیامآور خاتم بهعنوان «حجّت بالغة الهی» برای هدایت بشر برانگیخته شده است.
این کارشناس دینی گفت: امام علی (ع) دراین باره در خطبه ۹۱ نهج البلاغه چنین سخن رانده است: «وَلَمْ یُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ مِمَّا یُؤَکِّدُ عَلَیْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِیَّتِهِ، وَ یَصِلُ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِهِ، بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَی أَلْسُنِ الْخِیَرَةِ مِنْ أَنْبِیَائِهِ، وَ مُتَحَمِّلِی وَ دَائِعِ رِسَالَاتِهِ، قَرْناً فَقَرْناً حَتَّی تَمَّتْ بِنَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حُجَّتُهُ، وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ: و پس از آنکه جان او [آدم (ع)] را گرفت، بندگان را در باب ربوبیّت و شناسایی خود که بر پایه برهان استوار بود وانگذاشت، بلکه با ایشان تجدید عهد نمود بهوسیلۀ دلیلهایی به زبان برگزیدگان از پیامآوران خود و حاملان رسالت خویش جاری فرمود، در قرنی پس از قرنی، تا اینکه رسالت به پیامبر ما که درود خدا بر او و خاندان او باد تمام شد که حجّت بالغۀ او بود و بهوسیلۀ وی عذر خداوند در عذاب [معصیت کاران و ستمگران] و بیم دادن [مردمان از آتش] به پایان رسید.»
بشر هیچگاه بینیاز از پیوند با ربوبیّت هستی و دین الهی نیست و ختم نبوّت هم به معنای بینیازی از این پیوند نیست، بلکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوّتها رفع شده است
وی افزود: سخن امام علی (ع) بیانگر این واقعیت است که دلیل خداوند بهوسیلۀ پیامبر خاتم (ص) پایان یافته و نبّوت به محلّ قطع آن (بَلَغَ الْمَقْطَعَ) رسیده و دیگر جای عذر و بهانهای برای کسی باقی نمانده است.
دلشاد تهرانی اظهار داشت: پیامبر خاتم (ص) از نظر مقام و مرتبت، والاترین آفریدگان خدا و برگزیدۀ برگزیدگان او بوده است: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِیبُهُ وَ صَفْوَتُهُ لَایُؤَازَی فَضْلُهُ، وَ لَایُجْبَرُ فَقْدُهُ: و گواهی میدهم محمّد بنده و فرستادۀ اوست و منتخب و گزیدۀ او. هیچ آفریده در فضیلت به پایۀ او نتوان آورد و فقدان او را جبران نتوان کرد.» (همان، خطبۀ ۱۵۱) «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ سَیِّدُ عِبَادِهِ. کُلَّمَا نَسَخَ اللهُ الْخَلْقَ فِرْقَتَیْنِ جَعَلَهُ فِی خَیْرِهِمَا: و گواهی میدهم که محمّد بندۀ اوست و فرستادۀ او، و مهتر بندگانش که ممتاز ساخت از دیگرانش. هرگاه آفریدگان را به دو فرقه کرد، او را در بهترین گروه درآورد.»
وی با بیان اینکه پیامبر خاتم (ص) از هر نظر برگزیدهترین و بهترین آفریدگان خدا بوده است تا «حجّت بالغۀ» او باشد، گفت: از نظر خانوادگی، ویژگیهای روحی و نفسانی، کمالات انسانی، مراتب علمی و عملی، و توان راهبری و رفتار رحمانی؛ و در واقع چنین انسانی میتوانست حقیقتهای ایمان را برای همیشه بر مردم بگشاید و بزرگترین رسالت را به انجام رساند و نمونهای کامل برای زیست اخلاقی باشد. امیر المومنین در خطبه ۱۷۸ میفرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، الْمُجْتَبَی مِنْ خَلَائِقِهِ، وَ الْمُعْتَامُ لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ، وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ کَرَامَاتِهِ، وَ الْمُصْطَفَی بِکَرَائِمِ رِسَالَاتِهِ: و گواهی میدهم که بندۀ او و فرستادۀ اوست؛ گزین شده از میان آفریدگان، و برگرفته برای بازگشودن حقیقتهای ایمان؛ مخصوص به گرامیترین تشریف های کرامت، منتخب برای ادای وظیفۀ بزرگ رسالت.»
وی در پایان با اشاره به فرازهایی از خطبه ۱۴۷ نهج البلاغه گفت: وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) شایسته و آمادۀ پذیرش انوار رسالت الهی و ابلاغ آن و تحمّل بار نبّوت آخرین بوده است و برگزیده شده است تا حقیقتهای ایمان را بهتمامی برای همیشۀ تاریخ بر آدمیان بگشاید؛ او خود به کرامتهای والا و کمالات نفسانی و علوم و مکارم اخلاقی ممتاز بوده است تا توانسته با همین فضیلتها، نفوس ناقص را کامل گرداند و هدایت را تمام سازد و طالبان وصول به حقّ را به مقصد رساند؛ البتّه با در دست داشتن کتابی روشن و روشنگر: «بِقُرْآنٍ قَدْ بَیَّنَهُ وَ أَحْکَمَهُ: بهوسیلۀ قرآنی که آن را روشنگر و استوار گردانیده است.»
انتهای پیام/