|
به گزارش آوای نشاط، این روزها و در شرایطی که بحث عالمگیری ویروس کووید- 19 به موضوع اول صحنه سیاست جهانی تبدیل شده، در قلب خاورمیانه، نیروهای ارتش آمریکا در حال تغییر آرایش حضور خود هستند. در چند هفته گذشته و متعاقب آنکه چندین بار پایگاههای نظامی آمریکایی در عراق هدف حملات موشکهای کاتیوشا و خمپارهای قرار گرفت، اکنون شاهد هستیم که نظامیان این کشور در حال تحویل دادن پایگاههای نظامی خود به ارتش عراق هستند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آمریکا در عراق چه قصد و نیتی دارد؟ آیا کنشهای اخیر این کشور وجه تدافعی دارد و به منظور عقبنشینی است یا اینکه نوعی آمادهسازی برای تهاجم فراگیر است؟ در سطحی دیگر پرسش این است که آیا جنگ فراگیر و امکان کودتا در عراق از سوی آمریکا ممکن است یا خیر؟ و آینده تحولات عراق به چه سمتی پیش خواهد رفت؟
تخلیه پایگاههای نظامی؛ معنا و اهداف
زمانی که در 5 ژانویه 2020 (15 دی 1398) پارلمان عراق مصوبهای را تحت عنوان اخراج نظامیان خارجی از کشور به تصویب رساند، زنگ خطر واقعی برای آمریکا به صدا در آمد. مقامات نظامی این کشور متوجه شدند که بر خلاف سابق، اکنون دیگر ارادهای جدی برای اخراج آنها از عراق وجود دارد و حتی اگر نخستوزیر عراق نتواند نیروهای نظامی آمریکایی را وادار به خروج کند، روزهای سختی در انتظار سربازانشان خواهد بود؛ زیرا در میان نیروهای حشد الشعبی چندین گروه بوده و هستند که تا مغز استخوان ضدآمریکایی بوده و از هر شهادتطلبی برای حمله به مواضع آمریکاییها با جان و دل استقبال میکنند.
برآیند این روند افزایش و تداوم بیسابقه حملات موشکی و خمپارهای به سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد و پایگاههای نظامی این کشور در استانهای مختلف عراق بود. هر چند آمریکاییها در چند مرحله واکنش جدی به حملات نیروهای حشدالشعبی داشتند اما در روندی جدید شاهد تخلیه پایگاههای نظامی این کشور هستیم. قراین حاکی از آن هستند ارتش آمریکا در حال تخلیه پایگاههای نظامی «التاجی» در شمال بغداد، «بسمایه» در جنوب بغداد، «القیاره» و «کاخ ریاست جمهوری» در موصل و حتی «القائم» در استان انبار است.
همچنین، شواهد نشان میدهد، این پایگاههای نظامی که شامل چند هزار سرباز نیروهای ائتلاف بینالمللی ضد داعش به رهبری آمریکا و میلیونها دلار تسلیحات نظامی سبک و سنگین است، به دو پایگاه نظامی «عین الاسد» در استان انیار و «حریر» در استان اربیل، پایتخت اقلیم کردستان منتقل میشوند.
هر چند در ابتدای امر کنش آمریکاییهای را به نوعی میتوان تدافعی ارزیابی کرد اما زمانی میتوان از چرخش در معادلات سخن به میان آورد که چندین خبرگزاری معتبر بینالمللی از استقرار دو سامانه دفاع موشکی «پاتریوت» و سی-رامس (C-RAMS) در پایگاههای نظامی عین الاسد و حریر اطلاع میدهند. زمانی که تکههای پازل تخلیه چند پایگاه نظامی ار سوی آمریکا را کنار یکدیگر قرار میدهیم، به نظر میرسد این کشور نه تنها در پی خروج از عراق نیست، بلکه در پی ابقای حضور با آسیبپذیری کمتر و توان تهاجمی بیشتر است.
پایگاههایی کوچکی که آمریکا در حال تخلیه آنها است در ابعاد مختلف از نظر دفاعی آسیبپذیر بودند و حتی با حملات خمپارهای نیز آسیبپذیر نشان میدادند اما داستان در عین الاسد و حریر متفاوت است. از یک سو عین الاسد بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق است که با استقرار پاتریوت بیش از هر زمان دیگر تهاجم به آن سختتر میشود و از سوی دیگر، پایگاه نظامی حریر در محدوده اقلیم کردستان قرار دارد و دسترسی نیروهای حشدالشعبی به آن بسیار بعید به نظر میرسد. مجموع این روند، نشان میدهد که فیگور آمریکا برای آینده معادلات عراق کاملا تهاجمی است و نه تدافعی.
جنگ روانی فراگیر آمریکاییها؛ چرایی و برونداد احتمالی
در سطحی دیگر، در کنار تخلیه پایگاههای نظامی کوچک، در چند روز گذشته رسانههای آمریکایی به ویژه نیویورک تایمز و فاکس نیوز، نوعی جنگ روانی رسانهای بزرگ را به راه انداختهاند که خط اصلی آن آمادگی آمریکا برای انجام عملیات بزرگ برای نابودی کتائب حزب الله در عراق و وارد کردن ضربه بزرگ به حشد الشعبی است. حتی برخی رسانهها روند را بهگونهای جلوه میدهند که از امکان وقوع کودتای آمریکایی در بغداد سخن به میان میآورند.
این تبلیغات بزرگ حتی پای عادل عبدالمهدی، نخستوزیر مستعفی عراق و پارلمان این کشور را به موضوع بازکرده و آنها تجاوز آمریکا به نیروهای نظامی عراقی را محکوم و نماد نقض حاکمیت ملی این کشور ارزیابی کردهاند. در سوی دیگر داستان، نیروهای کتائب حزب الله نیز با قاطعیت از آمادگی برای مقابه با تهاجم آمریکاییها سخن به میان آوردهاند. از نظر نگارنده، این روند آمادگی ساعت صفر برای وقوع جنگ بزرگ در عراق بیش از آنکه منطبق با واقعیات میدانی و منطق عقلانی باشد، بیشتر نوعی جنگ روانی آمریکاییها برای افزایش سطح بازدارندگی در مقابله حملات گروههای حاضر در حلقه حشد الشعبی است اما سوال این است که چرا واشنگتن این راهبرد را در پیش گرفته است؟
ترامپ در پی گذار از پیچ تاریخی کرونا و انتخابات 2020
دونالد ترامپ در شرایط که فکر میکرد همهچیز برای پیروزی مجدد او در انتخابات ریاست جمهوری 2020 مهیا است اما مهمانی ناخوانده تمام معادلات را به ضرر او تغییر داد که آنهم عبارت بود از ویروس کرونا. اکنون اقتصاد آمریکا به عنوان ضامن اصلی موفقیت و مانور تبلیغاتی ترامپ با وضعیتی دشوار مواجه شده و به نظر میرسد در صورت وخامت بیشتر اوضاع، شاهد نوعی بحران بزرگ در این کشور خواهیم بود.
در چنین وضعیتی تیم سیاست خارجی آمریکا به هیچ عنوان قصد ندارد در عرصه معادلات میدانی کشور عراق نیز شرایطی بغرنج از کشته شدن سربازان آمریکایی را شاهد باشد. در حقیقت، تیم امنیت ملی ترامپ برای باور هستند با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات حملات نیروهای حشدالعشبی به سربازان آمریکایی نیز بیشتر خواهد شد و این امکان وجود دارد با کشته شدن چندین سرباز، این کشور وارد نوعی دشواری بزرگ شود و در آستانه انتخابات از سوی رسانههای حزب دموکرات مورد انتقادات جدی قرار بگیرند.
بنابراین، اساس معادله از این قرار است: در ابتدا پایگاههای نظامی کوچک در عراق تخلیه و به دولت عراق واگذار میشوند. فرماندهان نظامی ارتش آمریکا برای دفاع از خود در وضعیت صدور فرمان مستقیم قرار میگیرند و نیازی به بازگشت به کاخ سفید ندارند. در مرحله بعد سامانههای دفاع موشکی پاتریوت و سی-رامس مستقر میشوند که توان مقابله با هر گونه حمله موشکی و خمپارهایی را دارند. این مراحل بدین معنی است که دیگر امکان وارد کردن تلفات جانی بزرگ به پایگاههای نظامی آمریکایی در عراق وجود ندارد. در نتیجه میتوان ادعا کرد که ترامپ در موقعیت فراگیر شدن بحران کرونا و تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، قصد کنترل اوضاع را دارد اما با اتخاذ فیگور تهاجمی این آمادگی را دارد طی هر دورانی، به ویژه بعد از پایان انتخابات، حملات فراگیری را به مواضع حشد الشعبی انجام دهد. در سطحی دیگر نیز امکان کودتا در بغداد علیه نیروهای نزدیک به ایران نیز بیشتر یک جنگ روانی یا کاغذبازی سیاسی بوده و وضعیت کنونی عراق ومعادلات بینالمللی به هیچ عنوان چنین روندی را تایید نخواهند کرد و در عرصه معادلات عینی ناممکن مطلق به نظر میرسد.
انتهای پیام/