|
به گزارش آوای نشاط، مراسم اسکاری که سال گذشته، میلیون ها بیننده شاهد آن بودند، از فیلم های مختلفی تشکیل شده بود که ژانرهای مختلف را در بر می گرفت. از انگل که توانست جایزه بهترین فیلم و چندین عنوان دیگر از این آکادمی معتبر بین المللی دریافت کند گرفته تا فیلم هایی که علی رغم این که نامزد دریافت جایزه نشدند اما می توان مفاهیم و تکنیک های فنی و فیلم برداری خوبی را از آنها دید. زنان کوچک یکی از فیلم هایی است که توانست در چند بخش مختلف جایزه اسکار، نامزد دریافت جایزه شود اما در پایان شب اهدای جوایز، نتوانست هیچ جایزه ای را با خود به خانه ببرد.
زنان کوچک یک فیلم آمریکایی در سبک درام تاریخی به نویسندگی و کارگردانی گرتا گرویگ است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. فیلمنامه این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته لوییزا می الکات نوشته شدهاست. مریل استریپ، سورشا رونان، اما واتسون، تیموتی شالامی، فلورنس پیو، لورا درن، جیمز نورتون، لویی گارل، باب ادنکیرک و کریس کوپر بازیگران فیلم هستند. این فیلم با یک نگاه انتقادی به آنچه در جامعه امریکایی بر سر زنان می آید و قوانین سخت گیرانه و دارای نقص این ایالات تولید شده است و البته نیم نگاهی به جنگ بین امریکای شمالی و جنوبی دارد و نشان از این دارد که در جامعه ای که مدعی حقوق بشر و تساوی حقوق زن و مرد است چه تناقضاتی در برخورد با زنان وجود دارد.
زنان کوچک با تحسین جهانی منتقدان همراه بود و در زمینه تیم بازیگری و کارگردانی ستایش شد. فیلم در هفتاد و هفتمین مراسم گلدن گلوب در دو رشته بهترین موسیقی و بهترین بازیگر زن فیلم درام برای رونان نامزد دریافت جایزه بود که موفق به کسب آنها نشد.
اگر از آن دسته از مخاطبان باشید که در دوران کودکی، هیچ کارتونی که از کانال های تلویزیون پخش می شد، از دید و نگاهتان جا نمانده است، خوب کارتون زنان کوچک را با آن تیتراژ ابتدایی جذاب به خاطر دارید. کارتونی که بیشتر به مذاق دختران خوش می آمد و اگر پسر بچه ها می توانستند، ماجراهای کارتون فوتبالیست ها را نقل محافل و مجالسشان کنند، دختر بچه ها نیز می توانستند درباره اتفاقات رخ داده در زنان کوچک، بحث کنند.
این بار این داستان نوستالژیک، دست مایه تولید فیلم سینمایی شده است که در روزگار فاصله گرفتن از دنیای گذشته غرب و امریکا یک بازگشت به عقب یا همان فلش بک دوست داشتنی به حساب می اید.
ضرباهنگ تند فیلم در همان سکانس های ابتدایی، استفاده از تکنیک های تقطیع و به هم پیوستگی سکانس های فیلم، جذابیت طراحی صحنه و دکور، گریم مناسب در بستر یک داستان دراماتیک توانسته باعث شود تا کسانی که پیش از این هم داستان 4 دختر زنان کوچک را می دانند بازهم برای دیدن این فیلم ، ترغیب شوند.
فیلم در دو بازه زمانی متفاوت اتفاق می افتد ولی این دو بازه زمانی فاصله زیادی از هم ندارند و همین امر موجب می شود که بیننده نا آشنا به داستان ، ترتیب و توالی زمانی را گم کند. بازی بازیگران در این فیلم توانسته به کارکترهای اصلی داستان ، نزدیک باشد و یک فیلم باور پذیر ارائه شود.
نقش اول فیلم یعنی سورشا رونان در نقش جوزفین یا جو مارچ توانسته است به خوبی از دغدغه های دختری بگوید که در دوره جنگ های امریکای شمالی و جنوبی ، اهداف والایی را دنبال می کند که در آن دوران برای زنان ، نه تنها یک پوئن مثبت محسوب نمی شد بلکه عنوان ها و القاب هایی نظیر خیره سری ، وقاحت و پررویی می گرفت و در انتها موجب می شود تا با ازدواج نکردن شخص ، به او القاب ناپسندی بدهند.
آنچه که واضح است نویسنده کتاب زنان کوچک، سعی کرده است تا با این کتاب و داستان های آن در قالب یک داستان درام و رمانتیک، نگاهی انتقادی به آنچه در جامعه آمریکایی می گذرد؛ داشته باشد. نگاهی که با تیزبینی در شخصیت های زن فیلم دنبال می شود و هر کدام یک کنش در مقابل نگاه جامعه به زن از خود بروز می دهند.
مادر خانواده از آن دسته زنانی است که واقعیت وابسته بودن زن به مرد را در جامعه پذیرفته است اما در نبود همسرش، به خوبی می تواند از عهده مدیریت خانواده و خانه بر بیاید و حتی از همسایه ها نیز غافل نمی شود و به یاری آنها نیز می رود. حتی در برخی از سکانس ها می بینیم که این زن ، علی رغم آنکه ثروت زیادی ندارد اما به فقرا کمک می کند.
مارگارت مارچ دختر بزرگ خانواده ، سعی دارد که با حفظ ظرافت های زنانه و استفاده از تمامی ویژگی هایی که در آن دوران ، زنان را به یک زن شایسته برای ازدواج تبدیل می کند ، شانس ازدواجش با یک مرد پولدار را بیشتر کند اما این موضوع ، چیزی نیست که در خمیر مایه شخصیتی مگی وجود داشته باشد و دست آخر به ندای قلبش گوش می کند و با مردی ازدواج می کند که گرچه فقیر است اما او را عاشقانه دوست دارد و سعی می کند تا در کنار چنین فردی ، خوشبختی اش را تکمیل کند.
جوزفین مارچ، دختر دوم خانواده و از آن دست دخترهایی است که برایش حفظ خانواده اهمیت زیادی دارد. او دلسوز است و صبور و در عین حال ، خواسته ها و دغدغه هایی دارد که از او یک دختر متمایز ساخته است. او ازدواج را نقطه ای برای کمال نمی بیند ولی دست آخر متوجه می شود که در جامعه ای که او زیست می کند ، تنهایی و انزوا ، عاقبت هنجار شکنی است.
الیزابت مارچ یا بتی، دختر با استعدادی است که استعدادش در کمبود اعتماد به نفسش گم شده است. او خوب پیانو می نوازد اما عادت ندارد که خواسته هایش را مطرح کند و همیشه در تنهایی خودش غوطه ور است. او روحیه لطیفی دارد و همین روحیه انسان دوستانه و لطیفش، دست آخر او را به کام مرگ فرو می برد. بتی، نماینده ای از تمامی زنانی است که با استعدادهای بالقوه و بالفعلشان دفن شدند و از یادها رفتند.
ایمی مارچ کوچکترین دختر خانواده است. خودخواهی های مختص اعضای کوچکتر خانواده را دارد. حسود است و از همان کودکی ، سودای ازدواج با مردی پولدار و رهایی از زندگی متوسط را دارد. او کمال طلب است و از آنجا که در نقاشی ، استعداد متوسطی دارد آن را کنار می گذارد. او رقابت عجیبی با خواهرش جو دارد و می خواهد ، او را در این رقابت کنار بزند.
او فرصت طلب است و فکر می کند حالا که جامعه برای زن بودنش، ارزشی قایل نیست باید خودش، حقش را از این جامعه مرد سالار بگیرد. جو نیز همین تصمیم را دارد اما او برای رسیدن به این هدف از خودش ، توانایی هایش و استعدادش در نوشتن بهره می گیرد در حالی که ایمی از روش های اغواگرانه زنانه برای استعمار مردان استفاده می کند.
زنان کوچک یک داستان شیرین است که حقایق تلخ رفتار با زنان در جامعه امریکایی را در لایه های پنهانی خود دارد.
انتهای پیام/