|
به گزارش آوای نشاط، این روزها اگر حتی عضو شبکه اجتماعی اینستاگرام هم نباشید حتما با واژه «شاخ های مجازی» بر خورده اید و مطالب مربوط به آنها را در دیگر شبکه های اجتماعی مشاهده کرده اید، خصوصا در هفته های اخیر که بازار حاشیه سازی آنها بیش از هر زمانی داغ شده و برای نخستین بار در تاریخ اینستاگرام چند شاخ مبتذل مجازی بصورت مشترک یک گفتگوی زنده مشترک را با حضور بیش از 650 هزار بیننده رقم زدند و اینگونه توجه افکار عمومی را بیش از هر زمانی به پدیده شاخ های مجازی و فعالیت بی محابای خود در فضای مجازی جلب کردند و عملا به مسئولان کشور فهمانند که پدیده اینفلوئنسرهای مجازی پدیده ای معمولی و گذار نیست و بی توجهی به آن می تواند پیامدهای فرهنگی و اجتماعی سنگینی برای جامعه اسلامی ما به همراه داشته باشد.
متاسفانه پدیده شاخ های مجازی اگر زمانی محدود به تعداد معدودی از چهره های مبتذل اینستاگرامی بود امروز به سرعت گسترش یافته و هر روز بر تعداد چهره های مبتذل شبکه های اجتماعی پر مخاطب کشور افزوده میشود. به طوری که در هر حوزه پر مخاطبی می توان ردپایی از فعالیت این افراد پیدا کرد، لذا با توجه به اهمیت این موضوع و تبدیل شدن آن به یکی از مهمترین و خطرناکترین پدیده های ضد فرهنگی در ادامه به بررسی چرایی ظهور و بروز این پدیده خواهیم پرداخت.
«شاخ های مجازی» یا تولید کنندگان محتوای ویدئویی مبتذل که از آنها با عنوان واینر های اینفلوئنسر شبکههای اجتماعی نیز یاد می شود، کاربران پر مخاطبی هستند که بدلیل بازنمایی چند رسانه ای متفاوت خود که عمدتاً با هنجارشکنی و استفاده از مضامین جنسی همراه است به خوبی در بین کاربران فضای مجازی شناخته شده بوده و حتی توان تاثیرگذاری بر آنها را دارند.
بنابراین تعریف حیات و ممات یک شاخ مجازی وابسته به تعداد دنبال کنندگان او در فضای مجازی است و به همین دلیل نیز شاخ های مجازی از هر ترفند و تدبیری که اغلب به قیمت بهره برداری از اقدامات مبتذل صورت میگیرد دست به حفظ و البته افزایش تعداد مخاطبان خود میزنند.
از سوی دیگر باید به این نکته مهم هم توجه داشت که شاخ شدن در فضای مجازی عملاً یکی از مشاغل جدید فضای مجازی محسوب می شود زیرا افراد و مجموعه های سیاسی و اقتصادی زیادی هستند که با اهداف و نیات مختلف خریدار توان تاثیرگذاری و تبلیغاتی شاخهای مجازی هستند و برای رسیدن به اهداف خود هم پول خوبی به واینرهای پر مخاطب شبکه های اجتماعی پرداخت می کنند.
البته تفاوت این کسب و کار نو ظهور با سایر کسب و کارهای رایج، درآمد زایی بالای آن در عین عدم نیازمندی به سطح علمی، تحصیلی و حتی فرهنگی بالاست و تمام آن چیزی که فرد برای موفقیت در این کسب و کار نیاز دارد توانایی جلب نظر مخاطب از هر طریق ممکن است؛ لذا اگر در اغلب تولیدات محتوایی شاخ های مجازی ردپای مسائل جنسی و اخلاقی را مشاهده میکنید، دلیل این مسئله را باید در جذابیت این نوع محتوای ساختار شکنانه برای بخشی از مخاطبان فاقد سواد اخلاقی و رسانه ای دانست!
تبلیغات مهمترین و اصلی ترین منبع درآمد شاخهای مجازی است که اغلب به دو صورت آشکار و پنهان صورت میگیرد. در نمونه آشکار فرد شاخ مستقیماً در قالب لایو، استوری و یا حتی پست اینستاگرامی به تبلیغ یک محصول خاص میپردازد و در قبال آن مبلغ مشخصی را که نسبت به تعداد دنبال کنندگان او تعیین می شود دریافت می کند.
به طور مثال حداقل قیمت استوری های 24 ساعته برخی از شاخ های مجازی بیش از 50 میلیون تومان است و کسب و کارهایی که مایل به دیده شدن فعالیتشان در دایره مخاطبان شاخ های مجازی هستند با رضایت کامل این قبیل پرداخت ها را به راحتی انجام می دهند.
اما گونه پنهان تبلیغات شاخ های مجازی به صورت غیر مستقیم به حمایت از یک جریان یا ایده خاص می پردازد و با تحت تاثیر قرار دادن ادراک مخاطبان میلیونی خود زمینه گرایش آنها را به موضوع مورد نظر سفارش دهنده تبلیغ را مهیا میکند.
برای درک بهتر این مسئله بد نیست به این نکته پرداخته شود که اغلب اسپانسرهای این دست تبلیغات، کسب و کارهای معمولی نبوده و معمولاً نهاد ها و دستگاه های اطلاعاتی و سیاسی دولتهای خارجی هستند، زیرا این دست نهادها اغلب به دنبال تاثیرگذاری بر پارادایم های فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جوامع مختلف هستند که یک نمونه آن جهت دهی افکار عمومی در ایام انتخابات های حساس سیاسی می باشد.
مورد اخیر را به شکل کامل تر می توان در چهارچوب جنگ نرم و استحاله فرهنگی بررسی و تحلیل است و به همین دلیل هم شاخ های مجازی را اغلب در زمین بازی دشمنان و در جهت ضربه زدن به برداشت ها و باورهای حاکم بر جامعه مشاهده میکنیم.
مافیای شاخ های مجازی
بدون داشتن گروه و رابطه شاخ های مجازی در فضای پر تنش فضای مجازی قادر به ادامه فعالیت نیستند لذا با دقت در تعاملات و روابط شاخ های مجازی به خوبی می توان به هماهنگی و ارتباط آنها با سایر شاخ ها پی برد بطوری که برخی کارشناسان رسماً از وجود کلونی های شاخ های مجازی سخن میگویند.
در این شرایط وقتی بحث از وجود کلونی یا اجتماعات مجازی می شود بلافاصله این نکته به ذهن متبادر می شود که هر جامعه ای بدون وجود یک رهبر یا هدایت گر به راحتی فرو می پاشد! پس کلونی ها شاخ های مجازی نیز نیازمند یک رئیس یا هدایت گر ارشد می باشد که از طریق وی فعالیت مجازی شاخ ها عضو گروه جهت دهی میشود و شاخ های مجازی در قبال عمل به فرامین او از حمایت مالی، تبلیغاتی و حتی امنیتی برخوردار میشوند.
بطور مثال در ماجرای بازداشت امیر تتلو، یکی از پر طرفدار ترین شاخ های مجازی مبتذل، مافیای حامی او با ایجاد فضاسازی های گسترده رسانه ای و تحریک افکار عمومی فضای مجازی مانع از دیپورت او از ترکیه و تحویلش به نهادهای انتظامی کشورمان شدند.
از این رو شبکه هدایت گر شاخ های مجازی را می توان به عنوان مافیای شبکه های اجتماعی در نظر گرفت که عمده ترین فعالیت درآمد زای آنها بهره برداری از ظرفیت شاخ های مجازی برای تبلیغ سایت های قمار و شرط بندی است زیرا از این طریق می توان به راحتی و با کمترین دردسر ممکن، خیل قابل توجهی از جوانان بیکار و البته جویای ثروت را سرکیسه کرد و به راحتی به ثروتی عظیم دست یافت.
در این رابطه نیز بد نیست بدانید که اخیراً یکی از چهره های رسانه ای مطلع در گفتگو با رسانه ها پرده از روابط مافیایی شاخ های مجازی در تبلیغ سایت های قمار برداشت و اعلام کرد شخصیتهایی از جمله ساشا سبحانی، پیام، تهی، تتلو، علی شمس، ساشا، احلام و بسیاری دیگر از شاخ های مجازی، از یک کانون شرطبندی حقوق میگیرند که مدیریت آن با فردی به نام فرشید امیرشقاقی ملقب به مونتیگو است که فعلاً در اسپانیا اقامت دارد و مسئولیت اصلی او سناریونویسی برای شاخ های مجازی و مدیریت سایت های قماری است که بصورت شبانه روزی توسط اعضای شبکه او تبلیغ می شوند و هر روز عده زیادی را در داخل کشور به خاک سیاه می نشانند.
با توجه به شرایط اقتصادی این روزهای جامعه، تبلیغ هرگونه راهکاری برای کسب سریع سود مالی و اقتصادی با اقبال روبرو میشود و به همین دلیل هم کسب و کارهای غیر مجازی مانند سایتهای قمار به شدت بر حجم و ابعاد فعالیت خود افزوده اند و افرادی مانند تتلو برای بیشتر دیده شدن تبلیغات سایت های شرط بندی دست به رکورد زنیهای مجازی مبتذل میزنند.
البته هر چند این کسب و کار غیرقانونی و مجرمانه است. اما به دلیل کمتر پرداخته شدن به آن در رسانه های رسمی، آگاهی جامعه و خصوصا قشر جوان نسبت به این دست کلاهبرداری ها پایین است که در نتیجه آن هر روز تعداد قابل توجهی از جوانان قربانی این دست سوء استفاده ها میشوند به طوری که حتی برخی جوانان در سودای کسب سود بیشتر حتی وام ازدواج خود را وارد بازی قمار این سایت ها میکنند و همه داشته های خود را از دست میدهند و البته دستشان هم برای پیگیری به جایی بند نیست زیرا خودشان نیز به دلیل مشارکت در یک فعالیت مجرمانه محکوم هستند!
لذا با توجه به تبعات جبران ناپذیر این فعالیت مجرمانه بر آینده جوانان کشور، نهادهای رسانه ای و فرهنگی کشور بایستی در این رابطه فرهنگسازی و اطلاع رسانی بیشتر و تاثیرگذارتری داشته باشند و همزمان نهادهای قضایی و انتظامی نیز به شکل فعال تری به مقابله با سرشاخه های این جرم سازمان یافته بپردازند و مانع از فعالیت آزادانه فعالان این عرصه در فضای مجازی و حتی شبکه بانکی کشور شوند!
*راسخون
انتهای پیام/