|
به گزارش آوای نشاط، روزنامه شرق گفتگویی با کمیل طیبی، کارشناس اقتصاد بینالملل در خصوص بخش اقتصادی برجام انجام داده که بخشهایی از آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
به نظر شما در قراردادی مثل برجام، بخش اقتصادی همپای بخش سیاسی قدرتمند بود؟
میتوانیم یک ایراداتی به برجام بگیریم. یکی از مواردی که بهعنوان یک نقطهضعف همواره مطرح بوده است، همین دیپلماسی اقتصادی را همزمان با دیپلماسی سیاسی اصل قرارندادن در برنامه برجام بود. در واقع در برنامه برجام همزمان با مذاکرات سیاسی و بدهبستانهای مربوط به مسائل سیاسی مانند بحث انرژی اتمی و تعلیق یکسری فعالیتها، به گرفتن برخی امتیازها و منافع بیشتر اقتصادی که بهصورت مؤثر بهوجود بیاید، توجه نشده است. این مسئله همواره وجود داشته و بنابراین بعد اقتصادی و سیاسی در مذاکرات همسنگ و هموزن نبوده است، به همین دلیل برجام بعدا دچار مشکل شد. اروپاییها به تعهدات خود آنطور که بایدوشاید توجه نکردند و آمریکا بهراحتی از برجام خارج شد.
این مسئله برمیگردد به اینکه منافع اقتصادی متقابل در بین نبوده است که خودش بهعنوان یک سد بازدارنده عملیاتی شود و انگیزه لازم را برای اجرای برجام در هر دو طرف بهوجود آورد. درست است در جریان برجام یکسری منابع مالی آزاد شد اما ما میبینیم که مثلا کانال مناسب یا توافق مناسبی اتفاق نیفتاد که بتواند جریان مالی ایران را با کشورهای مختلف سرعت ببخشد و ایجاد یک ارتباط سیال کند. برنامهای نداشتیم که مشکلات بعدی پیش نیاید و بعدا این پرسش که آیا برای تبادلات مالی نیاز به اینستکس داریم یا یک کانال مالی -که از کارایی لازم هم برخوردار نیست- مطرح نشود.
معتقدید که بخش اقتصادی مثل بخش سیاسی قدرتمند نبود؟
بخش اقتصادی همپای بخش سیاسی قدرتمند نبود و برای آن ظرفیتسازی نشد. اصلا برنامهای وجود نداشت. مثلا در برجام اگر قصد داشتند، دنبال جذب سرمایهگذاری خارجی و این نوع منافع اقتصادی باشند، قبلش باید این آمادگی اقتصادی بهوجود میآمد که چه برنامههای اقتصادیای در کشور وجود دارد. چه مزیتهای اقتصادی داریم. وقتی که هیئتهای خارجی به سمت کشور سرازیر میشوند و به ایران میآیند، آنها وارد دستگاههای اقتصادی میشوند ولی حرفی برای گفتن وجود ندارد زیرا قبلش به آن فکر نکرده بودیم و برنامههایی از قبل وجود نداشته یا آمادگی برای ایجاد و ارائه طرحها و برنامهها وجود نداشته است. در مذاکرات بر اساس داشتهها مذاکره انجام میشود. ما میدانیم نقطه ضعف کلی برجام به خلأ منافع اقتصادی و خلأ گفتمان اقتصادی و بهطورکلی خلأ دیپلماسی اقتصادی برمیگردد.
در مذاکرات برجام اقدامات محدودی در حوزه اقتصادی انجام شد. یکی از این اقدامات این بود که رنو و پژو را به ایران آوردیم که صنعت خودرو را رونق بدهیم. این اقدام تصمیم درستی بود؟ اگر تصمیم درستی بود، چرا ضمانتهای لازم از این دو برند گرفته نشد؟
این تصمیم خوب بود اما شکننده هم بود. شکنندگی از این جهت که همانطور که اشاره کردید، ضمانتهای اجرائی و قانونی لحاظ نشد. وقتی یک شرکتی مثل رنو میآید، باید ظرفیت قانونی هم برای جذب داشته باشیم. وقتی شرکت رنو میآید، یعنی برای سرمایهگذاری خارجی میآید یا هدفی که عنوان میکنیم همان جذب سرمایهگذاری خارجی است. پس باید آن ظرفیت قانونی یا ظرفیت اجرائی این تصمیم که بهصورت پتانسیل وجود دارد، تحقق یابد و بهوجود آید.
ما در مذاکره با سرمایهگذار خارجی باید انتظار انتقال تکنولوژی و مشارکت در طرح سرمایهگذاری را داشته باشیم. نه اینکه بهعنوان امر تجاری فقط به این مسئله نگاه کنیم. ورود شرکتهای رنو و پژو و شرکتهای کرهای و... بیشتر بار تجاری داشت و با این رویکرد بود که مثلا ما بهعنوان محلی برای عرضه کالاهای آنها باشیم. این ورود به معنای واقعی سرمایهگذاری نبود و این نکته خیلی مهم است. ما بهعنوان بازار آنها، وارد مذاکره شدیم. این نقش را همیشه بازی میکردیم مثل کشورهای حاشیه خلیج فارس که باز همین نقش را دارند. حداقل آنها توانستند سرمایهگذاریهایی هم در زمینه ارائه خدمات داشته باشند.
انتهای پیام/