|
به گزارش آوای نشاط، امام موسی صدر در سخنرانی ای که در سال 50 یعنی چیزی حدود نیم قرن پیش در کاشان داشتند، سخنان تامل برانگیزی درباره حضرت امیر علیه السلام و پیروی از ایشان داشته اند. با اینکه آن روزها سرعت انتشار اخبار به مراتب بسیار پایین تر از امروز بود، اما گویا امام موسی صدر این سخنان را برای شیعیان این روزها مطرح کرده اند. متن این سخنرانی که شاید بتواند تلنگری بر هریک از ما باشد به همراه صوت آن در ادامه آمده است:
امام موسی صدر در این سخنرانی به شرح صفات انسانی، صفات علی (ع) و ضرورت اتصاف شیعیان به صفات امیرالمومنین (ع) میپردازد که بعد از گذشت حدود نیم قرن هنوز شنیدنی است.
حضرت صادق میگوید. شخصی از حضرت صادق (ع) می پرسد که ما نام شما را بر اولاد خود میگذاریم، آیا این به کمک ما می آید. حضرت می فرماید: بله و هَل الدّین الَّا الحُبُّ آیا دین جز دوستی چیزی هست؟ بعد برای اینکه اشتباه نشود می گوید: قُل اِن کُنتُم تُحِبُّونَ اللّه فَاتّبِعُونی یُحبِبکُمُ اللّه. ۳۱: ۳) کسی که خدا را دوست دارد پیر و پیغمبر خداست. بنابراین، ایمان علی و کمال ایمانش موجب می شود که جزو دین شود و پیامبرص بفرماید: لا اَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجراً اِلَّا المَوَدَةَ فِی القُربی. (۲۳: ۴۲) آن ایمانش است. علی چون ایمان کامل است، واکنشهای متفاوتی در مقابل دنیا دارد. گاه به نظر می رسد که برای دنیا حرص می زند و دنبال خلافت می رود. گاهی هم می گوید ای دنیا غُرّی غَیری. برو دور شو، من طلاقت دادم. برای چه؟ برای اینکه علی (ع) دنیا را فقط برای اقامه حق و ابطال باطل می خواهد. اگر در دنیا حقی اجرا نشود یا از باطلی جلوگیری نشود، به درد علیع نمی خورد. پس دنیا را برای خدا میخواهد.
*علی شجاعتش برای خداست و به امر خداست و به اتکای خداست و ترسش در مقابل خداست. از فقر نمی ترسد. اعتماد به خدا دارد. کریم است. امساکش هم برای این است که نمی خواهد مال مسلمان را بگیرد و به برادرش بدهد. طلب دنیایش برای اقامه حق و ابطال باطل است. وقتی هم که این هدف حاصل نشود، همه چیز دنیا را رها می کند. در این راه به ابوذر می گوید: یا اَباذَرَ لا یُؤنِسَنَّکَ الَّا الحَقّ وَ لا یُوحِشَنَّکَ اِلَّا الباطِلُ. به همین دلیل در تمام زندگی علی (ع) یک هماهنگی کامل دیده می شود: وَ لَو کانَ مِن عِندِ غَیرِ اللّه لَوَجَدُوا فیهِ اِختِلافاً کَثیراً (۸۲: ۴) علی (ع) با ایمانش بازی نمی کرد. در بازارش همانی بود که در خانه، در خانهاش همانی بود که در جنگ و در جنگش همانی بود که در مسجد مشاهده میشد. یک ذات بود. اینجا و آنجا نمی شناخت. در تمام دنیای خدا، علی (ع) ولیّ خدا بود. در همه جا در مقابل خویش و بیگانه یکنواخت بود. قضیه عقیل را خواندیم. ملاحظه فرمودید که برایش برادر و خویش و بیگانه فرقی نمیکند. آنجا که رضای خداست همه چیز هست و آنجا که نیست، هیچ چیز نیست. در روز مرگش و روز خلافتش حرفهایش یکی است.
*خطبه علی در روز خلافتش، آن روز که دنیا با تمام زیباییهایش به علی رو می کند، مانند روزی است که می خواهد بمیرد. برای اینکه دنیا برای او رسالت است، امانت است، دنیا برای علی (ع) وسیله کار است. در حال غضب و آرامش هم یکنواخت است.
*ما می گوییم علی (ع) امام ماست. امام یعنی چه؟ امام یعنی پیشوا. نماز جماعت خوانده اید. نماز جماعت که می خوانند، امام وقتی که می گوید: اللّه اکبر، مأموم هم می گوید: اللّه اکبر. رکوع که می کند، مأمومین رکوع می کنند. یعنی پیروی کردن. ولایت ما از علی (ع) هم به همین معناست.
*خوب، علی امام ماست. علی (ع) چگونه بود؟ اینکه گفتیم قطرهای از مظهر شخصیت علی (ع) بود که به زبان بنده در این مکان مقدس جاری شد. آیا تاکنون امام را دیدهاید که در قیام باشد و، مأمومین او در حال سجود؟ و یا امام در سجود باشد و مأمومین ایستاده باشند؟ آیا می گویی این آقا امام اینهاست، می گویی یا نمی گویی؟ البته نمی گویی. این مسخره است. باید بررسی کنیم که ما چگونه مأمومین این امامیم؟ علی (ع) شجاع ما ترسو؛ علی (ع) کریم، ما بخیل؛ علی (ع) خوش اخلاق، ما بد اخلاق؛ علی توانا، ما ترسو، طماع؛ علی (ع) صادق و الی آخر. معنای امامت چیست؟ علی (ع)، همان طور که گفتیم، سرّ کمالش ایمانش است. راهی است که برای ما هم باز است. این راهی است که علی رفت. بفرمایید شما هم بروید. علی صد درجهاش را رفت و آن شد، تو یک درجهاش را برو و یک صدم علی بشو. راه باز است. برای همه. باز نیست؟
*ما کمال علی را در ایمانش می دانیم. با ایمان به خدا و ازدیاد این ایمان، می توانیم راه علی را برویم. اما ما چه کرده ایم؟ ما که شیعه علی هستیم و باید پیروی کنیم، چه کردهایم؟ بعضیهایمان، نمیگویم همه مان، صادقانه پیروی نکرده ایم. خوب، حالا که نکردیم چه از دستمان رفته است؟ عزت و شرافت و هدایت و نجابتی که باید برای شیعه علی (ع) باشد مهجور مانده است. حرفی ندارم، ولی مصیبت کجاست؟ ای علی دوست، ای کسی که برای خاطر علی (ع) بر سر می زنی، به سوگ می نشینی، ای کسی که برای علی جمع می شوی و چراغ روشن می کنی، ای کسی که برای علی اشک می ریزی، ای کسی که با شنیدن منقبت علیع دلت شاد می شود، بشنو و بترس و بلرز از این حرف.
علی (ع) را اگر امروز دنیا بخواهد بشناسد چطور می شناسد؟ دو راه دارد که دنیای امروز علی (ع) را بشناسد. یک راه از تاریخ می رود و کتابها را می بیند و علی (ع) را از راه تاریخ می شناسد. یک راه دیگر هم امروز برای شناختن علی (ع) هست. اگر آمدند و گفتند علی (ع) را چطور میشود شناخت، می گویند می رویم از پیروانش می شناسیم. فرض کنیم یک نفر می خواهد علی (ع) را بشناسد. می خواهد پیروان علی (ع)، مأمومین علی (ع)، دنباله روهای علی (ع)، شیعیان علی (ع) را بشناسد، تا علی را بشناسد. چه می بیند؟ آیا علم می بیند؟ آیا تقوا می بیند؟ آیا علاقه به یتیمی که در علی (ع) بود می بیند؟ آیا علاقه به خدمت به مردم می بیند که در علی (ع) می دید؟ آیا شجاعت و صراحتی می بیند که در علی (ع) می دید؟ بهوش باش، چگونه می خواهی علی را بشناسانی؟!
انتهای پیام/