|
به گزارش آوای نشاط، سال ۲۰۰۹ یکی از ماندگارترین سالها برای پپ گواردیولا بود. او که در آن سال مربیگری بارسلونا را بر عهده داشت، توانست تمامی ۶ جام ممکن برای این باشگاه را به ارمغان بیاورد. آخرین جام در ۱۹ دسامبر آن سال و در استادیوم ابوظبی به این تیم اهدا شد و گواردیولا در آن روز نمیتوانست جلوی گریهی خودش را بگیرد.
در آن سالها فران سوریانو یکی از مدیران ارشد بارسلونا بود. او که پسر یک آرایشگر از یکی از محلههای کارگری شهر بارسلونا یعنی پابلنو بود، توانسته بود به کمک مدیران دیگر که در راس آنها خوان لاپورتا قرار داشت، تیم فوتبال این شهر را به بهترین تیم جهان تبدیل کند. البته فران در کنار خوشحالی، از این که نتوانسته بود در لحظهی اوج در کنار تیمش باشد ناراحت بود. بههرحال سوریانو با گواردیولا تماس گرفت و به او تبریک گفت.
سوریانو از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ مدیریت امور مالی باشگاه بارسلونا را بر عهده داشت. او در سال ۲۰۰۳ با کمپینی شبیه به کمپینهای سیاسی آمریکایی توانست تیمی از جوانان را به هیئت مدیرهی این باشگاه اضافه کند. رکوردهای سالهای بعدی تا حد زیادی به تصمیمها و ایدههای او مدیون بودند. فران در آن سالها کتابی نیز با عنوان «توپ با شانس حرکت نمیکند» (La Pelota no entra por azar) منتشر کرد. در این کتاب دلایل موفقیت و رکوردهای باشگاه بارسلونا نتیجهی مدیریت دقیق کسبوکاری بیان شده بود.
در نهایت درگیریهای سیاسی باعث شد تا سوریانو مدتی پیش از بارسلونا استعفا دهد. آخرین ایدهی او برای پیادهسازی شعبههای دیگر بارسلونا در شهرها و کشورهای دیگر نیز اجرا نشد. این ایده برای باشگاهی که گروهی ۱۴۳ هزار نفره از هواداران متعصب شهر در تصمیمگیریهای آن دخیل هستند، بسیار بلندپروازانه بود.
فران سوریانو، مدیرعامل کنونی منچستر سیتی
اما داستان سوریانو به اینجا ختم نشد. در شب افتخارآخرینی بارسلونا در ابوظبی، دو نفر به دقت این باشگاه را زیر نظر داشتند. یکی از آنها عضو خانوادهی صاحب United Arab Emirates یعنی شیخ منصور بن زاید آل نهیان و دیگری خلدون المبارک، مدیر و مشاور این خانوادهی سلطنتی بود. مدیر اسپانیایی به کمک این دو نفر در حال ساخت شرکتی بینالمللی در فوتبال است تا افقهای این صنعت را گسترش دهد. به بیان دیگر او در حال توسعهی کوکاکولای فوتبال است.
شرکتی که سوریانو با سرمایهگذاری اماراتیها در حال توسعهی آن است، City Football Group یا CFG است. این شرکت در حال حاضر مالک یا شریک ۶ باشگاه ورزشی در ۴ کشور است و با ۲۴۰ ورزشکار مرد و چندین ورزشکار زن قرارداد دارد. صدها بازیکن نوجوان نیز با دقت برای بازی در ردههای پایین این باشگاهها انتخاب شدهاند. قطعا برنامههای بلندمدت این شرکت بلند پروازانه هستند. آنها در سرتاسر جهان بهدنبال استعدادهای ورزشی هستند و با خرید و پرورش آنها در آکادمیهای حرفهای، این بازیکنان را به تیمهای بزرگتر خواهند فروخت. استراتژی دیگر نیز استفاده از همین استعدادها در تیمهایی است که در آیندهی نزدیک در چندین کشور جهان تحت مالکیت این شرکت خواهد بود. در این میان باشگاه فوتبال منچستر سیتی نقش مهمی ایفا میکند و بهعنوان پرچمدار این شرکت قصد تبدیل شدن به بزرگترین باشگاه جهان را دارد.
برنامههای گفته شده، توصیفی ساده از طرحهای پیچیدهی سوریانو هستند. این شرکت تنها ۴ سال سابقهی تاسیس دارد اما به سرعت در حال تبدیل شدن به یکی از قویترین نیروهای پرطرفدارترین ورزش جهان است. بسیاری از کارشناسان و منتقدین ورزشی به دقت و با حساسیت روند این شرکت را دنبال کرده و منتظر هستند تا گوگل یا فیسبوک این صنعت پولساز نیز خودنمایی کند.
در ورزشی که بهترین بازیکنان آن ۲۰۰ میلیون پوند قیمت دارند، مسابقات آن از طریق تلویزیون برای صدها میلیون یا حتی چند میلیارد نفر بیننده پخش میشوند و مالکین باشگاهها از ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد جامعه هستند، هیچ هزینهای برای کسب مزیت رقابتی انجام نمیشود. زمانی پول (اگر به صورت صحیح خرج میشد) نقش مهمی در ایجاد تغییرات در رقابتها داشت اما امروزه تنها یکی از ابزارهای رقابتی است. دلیل این کاهش اهمیت پول نیز، سرازیر شدن مقدار زیادی از آن در صنعت فوتبال است.
باشگاه منچستر سیتی در سال ۲۰۱۲ جام قهرمانی لیگ برتر جزیره را کسب کرد. آنها پس از ۴۴ سال به این عنوان رسیدند اما در آن روز، شیخ منصور متهم شد که با هزینهی سرسامآور یک میلیارد پوندی این جام را بهنوعی خریده است. این هرینه، پولی بود که در مدت ۴ سال از طرف او و خانوادهاش به تیم سیتی سرازیر شده بود. شیخ منصور رقابت نهایی را از تلویزیون مشاهده کرد. او تنها یک بار به ورزشگاه خانگی تیم منچستر یعنی اتحاد رفته بود اما بهخاطر هیاهوی ایجاد شده دیگر به این ورزشگاه نرفت. بههرحال او قهرمانی تیم تحت مالکیتش را مشاهده کرد و پس از آن تلفنش با هزاران پیامک مشغول شد.
شیخ منصور، مالک منچستر سیتی در کنار پپ گواردیولا
اما قهرمانی آن سال پایانی برای یک دوران بود. یوفا بهعنوان سازمان قانونگذاری فوتبال اروپا قوانینی وضع کرد تا تیمها بیش از درآمدشان در فوتبال هزینه نکنند. شیخ منصور نیز از همان ابتدا هدف انتقادها بود و بسیاری بر این عقیده بودند که خرید باشگاه تنها یک سرگرمی برای او است. نگرانی دیگر افزایش قدرت دولت ابوظبی در فوتبال بود. البته منصور همیشه در صحبتها و اظهارنظرهای عمومی خود به این نکته اشاره کرده که خرید باشگاه فوتبال یک سرمایهگذاری بلندمدت بوده است. او میگوید فوتبال حرفهای یکی از بهترین محصولات سرگرمی در جهان است.
در نتیجه هدف اصلی در این داستان از دو سمت پیگیری میشود. منصور قصد داشت هم در فوتبال و هم در تجارت پیروز شود. البته قوانین یوفا مانعی برای این اهداف شد و او باید تصمیمی جدی در این مسیر میگرفت. آیا سیتی میتوانست بدون از دست دادن سرمایه، پیروز رقابت باشد؟
بار دیگر به بارسلونا باز میگردیم. زمانی که سوریانو و تیم جوانش در سال ۲۰۰۳ به این باشگاه رفتند، بارسلونا یک تیم ضررده بود. سیاستهای سوریانو باعث شد تا آنها چرخهای از سرمایهگذاری زودبازده، جامهای متعدد و افزایش درآمد را تجربه کنند. او با استفاده از برنامهها و آنالیزهای خود یک کسبوکار مشاورهای را در ۳۳ سالگی بهراه انداخت. او در باسلونا به تانک و کامپیوتر ملقب شد و با اعتقاد به برنامههای خود، با وجود اختلاف نظرها با مدیر باشگاه یعنی خوان لاپورتا، به موفقیت رسید.
اما سوریانو برنامهای گستردهتر برای بارسلونا داشت. او با اعتقاد به این که فوتبال در سطح جهانی در حال گذار به فازی جدید است، قصد داشت بارسلونا را بزرگتر از یک باشگاه شهری گسترش دهد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۸ در کتلج بربک لندن، ایدههای اولیهی خود را شرح داد. او به این نکته اشاره کرد که باشگاهها با افزایش هواداران بینالمللی در حال تبدیل شدن از تبلیغدهندگان و سرگرمیهای محلی به شرکتهای سرگرمی جهانی مانند والت دیزنی هستند. او اعتقاد داشت اگر باشگاهها از فرصت رشد استفاده کرده و شعبهها و فرانشیزهای بینالمللی استفاده کنند، بهزودی از رقبای خود پیشی گرفته و به شرکتهایی با دامنهی سلطهی جهانی تبدیل خواهند شد.
جشن قهرمانی منچستر سیتی پس از ۴۴ سال در لیگ جزیره
سوریانو تفکری متفاوت با اغلب مدیران فوتبالی دارد. او با مشاهدهی روند باشگاههای فوتبال در انگلیس از سیستم مدیریتی آنها ناامید شد. سیستمی که در آن مربیانی همچون آرسن ونگر و الکس فرگوسن بهنوعی مدیران باشگاهها بودند و آنها را اداره میکردند. او از اصطلاحات موجود در باشگاهها نیز ناراضی بود که مربی (Coach) را به مدیر (Manager) تبدیل کرده بود.
با خروج سوریانو از بارسلونا در سال ۲۰۰۸، رویاهای او برای این تیم نیز ناتمام ماند. او مدتی در صنایع هوایی و در مدیریت Spanair فعالیت کرد تا این که در سال ۲۰۱۱ مذاکرهای برای بازگشت به دنیای فوتبال انجام داد. مارتی ادلمن، وکیل اهل نیویورک بود که در اکتبر آن سال برای مذاکره با سوریانو وارد عمل شد. ادلمن توسط منصور به هیئت مدیرهی باشگاه سیتی اضافه شده بود و از همان روزهای ابتدایی در کنار مدیر این باشگاه یعنی خلدون المبارک فعالیت میکرد. خلدون نیز فارغالتحصیل دانشگاههای آمریکا بود. ادلمن یک فعال بازار املاک و مستغلات و مشاوری قابل اعتماد در ابوظبی بود. انتخاب یک مشاور آمریکایی از همان ابتدا جهانبینی مدیران جدید سیتی را نشان میداد.
سوریانو در ابتدا دید مثبتی به سیتی نداشت. او پیش از آن با رقیب همشهری این تیم یعنی یونایتد همکاری کرده بود. بعلاوه این مدیر اسپانیایی عقیده داشت، سیتی یکی از عوامل تورم در فوتبال است که با حضور سرمایهداران بدون دانش، مسیری اشتباه را در پیش گرفته است. بههرحال جلسهی اولیه با یافتن نقاط مشترک پیش رفت و انگیره و جاهطلبی، بهعنوان مهمترین بخشهای مشترک، عوامل همکاری را ایجاد کردند.
بههرحال جلسات بعدی در پاریس و ابوظبی پیش رفتند. در نهایت در جلسهای محرمانه در شهر منچستر و هتل لاوری، سوریانو و منچستر سیتی به توافق رسیدند. هر دو طرف، نیازهای خود را در دیگری دیده و قصد داشتند طرف مقابل را متقاعد کنند. نمایندگان سیتی به سوریانو میگفتند که تعهد طولانی مدت منصور به این باشگاه، باعث رشد آن و تبدیل شدن به بارسلونایی دیگر میشود و در طرق مقابل نیز سوریانو بری تحقق ایدههای خود به سرمایههای هنگفت، بلندپروازی و ذهنیت پایدار نیاز داشت. هر دو طرف در نهایت به این نتیجه رسیدند که سیتی باید به بهترین باشگاه جهان تبدیل شود. لقبی که همیشه به باشگاههایی همچون رئال مادرید، بارسلونا یا منچستر یونایتد تعلق داشته است.
ایدهی تبدیل شدن به برترین باشگاه دنیا تنها یک شعار تجاری یا برای برانگیختن غرور طرفداران و کارمندان نبود. سوریانی چندی پیش به این نتیجه رسیده بود که گروهی از باشگاههای نخبه میتوانند بازار جهانی را در اختیار بگیرند و البته قصد داشت سازمانی بسیار بزرگ بسازد. او معتقد بود باشگاههای فوتبال برندهایی عظیم با مدلهای کسبوکاری بسیار کوچک هستند. از نظر او این که باشگاهی با ۵۰۰ میلیون هوادار تنها ۵۰۰ میلیون یورو درآمد داشته باشد، مضحک بود. این آمار یعنی هر طرفدار برای تیم تنها یک یورو در آمد داشته باشد.
این در آمد پایین بهخاطر آن است که طرفداران در کشورهای دیگر هزینهای برای تیم محبوبشان نمیکنند. سوریانو، اندونزی را بهعنوان مثالی از طرفداران بدون هزینه برای تیم نام برد. او معتقد بود پاسخ بسیار ساده اما بزرگ است. تیم باید عملکردی محلی با رویکردی جهانی داشته بشد. یکی از راهکارهای ساده، تاسیس یک فروشگاه در اندونزی بود. سوریانو این ایده را برای مدیران سیتی مطرح کرد و البته پیش از آن برای بارساییها مطرح کرده و با پاسخ رد روبرو شده بود.
نکتهی مفید در آن سالهای باشگاه سیتی این بود که آنها در حال گذار به مرحلهای جدید و در حال انقلاب بودند. پس ایدههای جدید توسط آنها درک میشد. ادلمن معتقد بود این ایده گوشتی را بر پیکر اسکلتی که با پولهای منصور ساخته شده میآورد. او معتقد بود هر ایدهی عالی نیاز به پشتیبانی برای اجرا دارد و سرمایه و طرز تفکر منصور، ترکیبی عالی برای اجرای ایدههای فران بودند.
سوریانو در تاریخ یکم سپتامبر سال ۲۰۱۲ مدیرعامل منچستر سیتی شد. دو روز بعد او به نیویورک رفت تا یک باشگاه فوتبال جدید تاسیس کند. این کار بهمعنای هزینهی ۱۰۰ میلیون دلاری برای تاسیس و ورود تیم به لیگ MLS بود. ادلمن برای پیدا کردن شرکای محلی او را به دیدار هنک و هال اشتاینبرنر، مالکین باشگاه نیویورک یانکیز برد. این دو برادر باشگاه و تیم بیسبال آن را به ارث برده بودند، اما هنک طرفدار و بازیکن سابق فوتبال نیز بود. این قرارداد با سرعت هرچه تمامتر امضا شد و یانکیها با دریافت ۲۰ درصد از مالکیت باشگاه جدید، استادیوم خود را بهعنوان محل موقتی در اختیار شرکت سیتی گذاشتند. این تیم با نام نیویورک سیتی از سال ۲۰۱۵ وارد لیگ شد. مجلهی فوربز در حال حاضر ارزش این باشگاه را ۲۷۵ میلیون دلار عنوان کرده است. سوریانو از برند و کلمهی سیتی بسیار خشنود است، چون به راحتی میتواند آن را در نام هر باشگاهی اضافه کرده و برند خود را توسعه دهد.
باشگاه آمریکایی NYCFC از داراییهای سیافجی
در دفتر اصلی باشگاه سیتی در استادیوم اتحاد، بهجز نمادهای منچستر سیتی و NYCFC، نمادهای چند باشگاه دیگر نیز نصب شدهاند. یکی از آنها ملبورن سیتی و دیگری یوکوهاما اف مارینوس است که شرکت سیتی سهام اندکی در آن دارد. باشگاه ملبورن هارت در سال ۲۰۰۹ تاسیس شده و در سال ۲۰۱۴ توسط CFG خریداری شده و رنگ لباسها و نامش نیز تغییر کرد. آنها دو سال پیش اولین جام رسمی خود را کسب کردند. موسس و مدیرعامل این باشگاه در مصاحبه با نویسندهی گاردین، فروش به سیافجی را مانند تاسیس یک استارتاپ فناوری و فروش آن به اپل میداند. با این تفسیر میتوان شرق منچستر را بهعنوان سیلیکون ولی فوتبالی نامید که کسبوکارهای مدرن فوتبالی دیگر نیز در حال تاسیس در آن هستند.
باشگاه دیگری که توسط CFG خریداری شده، اتلتیکو تورک در اروگوئه است. این باشگاه در سال ۲۰۰۷ تاسیس و از سال ۲۰۱۲ بهعنوان باشگاه حرفهای مشغول به فعالیت است. سوریانو در جلسهای با مدیران و کارمندان این باشگاه از برنامهی آنها برای صعود به دستهی یک و کسب مقام اول تا چهارم برای شرکت در رقابتهای باشگاههای آمریکای جنوبی گفت. بعلاوه او برنامهای برای جذب بازیکن از سرتاسر آمریکای جنوبی داشت تا بهعنوان باشگاهی در کشوری که صادرات بازیکن بزرگی دارد، درآمد مناسبی از این تجارت کسب کند. آنها ۶ ماه پس از خرید به رتبهی اول لیگ دسته دو اروگوئه رسیده و به لیگ دسته اول صعود کردند. خرید بعدی ۴۴ درصد از سهام باشگاه خیرونا اسپانیا بود که به قیمت ۳.۱ میلیون یورو انجام شد. پس از توافق بر سر خرید نیز این باشگاه به لالیگا اسپانیا راه یافت.
سوریانو عقیده دارد که در نهایت فوتبال به بزرگترین ورزش در تمامی کشورهای جهان تبدیل خواهد شد. تیم او و همکارانش در پی همکاری با بسیاری از کشورهای جهان هستند. آنها در حال حاضر با باشگاههایی در غنا، آفریقای جنوبی، ونزوئلا، مالزی و ویتنام همکاری دارند. هدف بزرگ بعدی باشگاهی در چین است که تیم بازاریابی سیتی با جدیت به دنبال یک همکار در این کشور است. آنها محدودیت خاصی برای گسترش فعالیت ندارند اما در حال حاضر دو یا سه باشگاه در هر قاره را بهعنوان هدف خود مشخص کردهاند.
آگوئرو مهاجم سیتی در کنار رئیس جمهور چین و نخست وزیر انگلیس
در اکبتر سال ۲۰۱۵، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین که عاشق فوتبال است، از استادیوم اتحاد، متعلق به منچستر سیتی بازدید کرد و دو ماه بعد سرمایهگذاران این کشور با سرمایهی ۴۰۰ میلیون دلاری ۱۳ درصد از شرکت را خریداری کردند. این سرمایهگذاری ارزش سیافجی را به ۳ میلیارد دلار رساند. این رقم چیزی حدود ۳۰ درصد بیشتر از پولی است که منصور در باشگاه هزینه کرده است. سوریانو از بدو ورود به سیتی توجه ویژهای به چین داشته، بطوریکه در حال مطالعه و ارزیابی فوتبال چین بوده است. پروژهای که توسعهی آن شخصا توسط شی نظارت میشود. او ابتدا متوجه شایعاتی در مورد خرابکاری، مشکلات و حبابهای قیمتی موجود در لیگ چین شد، اما در حال حاضر او معتقد است این بازار عقلانیتر شده و زیرساختهای مستحکمتری دارد.
رئیس جمهور چین قصد دارد تا ۱۰ سال آینده ۵۰ هزار مدرسهی اختصاصی فوتبال در این کشور تاسیس کند. بخشی از هدف این پروژه، افزایش فعالیت بدنی دانشآموزان چینی است. بعلاوه آنها برنامهی ساخت ۱۴۰ هزار زمین فوتبال را نیز دارند. سوریانو فرصت موجود در این پروژه برای آموزش به میلیونها کودک چینی را درک کرده است. البته او معتقد است این فرصت بزرگتر از ابعاد کسبوکاری منچستر سیتی است. بعلاوه سیافجی به تازگی ۱۶ میلیون دلار در خرید و ادارهی زمینهای بازی فوتبال پنج نفره در آمریکا سرمایهگذاری کرده است. این برنامهها نشان میدهد سیافجی بیش از باشگاهها، روی ماهیت فوتبال علاقه داشته و به آن ورود میکند.
البته سیافجی تنها شرکتی نیست که چند باشگاه ورزشی دارد؛ اما دیگران از این خریدها تنها بهعنوان پورتفولیوهای سرمایهگذاری استفاده میکنند. سیافجی تنها مالک باشگاهی است که یک فرهنگ سازمانی واحد را در تمام نقاط فعالیت خود در جهان پیادهسازی کرده است. یکی از نمادهای این فرهنگ، رنگ آبی روشن لباسها است که عموما در تیمهای این شرکت استفاده میشود.
باشگاه خیرونا اسپانیا که نیمی از سهام آن متعلق به سیافجی است
فرناندو پونس، یکی از شرکای تجاری شرکت دلویت در اسپانیا است. او عملکرد CFG را مصداق بارزی از اصطلاح مشاورین کسبوکار یعنی Glocalization میداند. این اصطلاح بهمعنای استفاده از یک محصول جهانی و بهکارگیری آن در سطح محلی است. او میگوید طرفداران خیرونا یا نیویورک سیتی، طرفدار منچستر سیتی نیز خواهند شد. بعلاوه تبلیغات سیتی در استادیوم اتحاد (Etihad) در باشگاههای دیگر آنها نیز نمایش داده خواهد شد. نکتهی مهم این که بازیکنان هر باشگاه در فصل استراحت میتوانند از امکانات عالی استادیوم اتحاد به رایگان استفاده کنند.
یکی از نکاتی که موجب هیجانزدگی سوریانو میشود، تعداد زیاد بازیکنان تحت مالیکت آنها و شانس این بازیکنان برای بازی در باشگاههای مختلف است. سیتی فوتبال گروپ اکنون بیش از هر باشگاه دیگری بازیکن تحت قرارداد دارد و این تعداد روز به روز در حال افزایش است. در نتیجه علاوه بر سرگرمی و مدیریت باشگاهها، تربیت بازیکنان نیز از اهداف اصلی این شرکت است. منبع الهام آنها نیز آکادنی لاماسیا باشگاه بارسلونا است. این آکادمی بازیکنان بزرگی همچون لیونل مسی، ژاوی، آندرس اینیستا، کارلوس پویول و گواردیولا را با هزینهای حدود ۲ میلیون یورو برای هر کدام تربیت کرده که رقم امروزی مجموع آنها چیزی حدود یک میلیارد یورو است. ساختار کنونی مدرسهی فوتبال لاماسیا مرهون پیشنهاد یوهان کرویف، بازیکن افسانهای فوتبال هلند است. این بازیکن پس از پیوستن به بارسلونا در سال ۱۹۷۹ که پس از درخشش لالههای نارنجی در جامهای جهانی ۱۹۷۴ آلمان و ۱۹۷۸ آرژانتین اتفاق افتاد، پیشنهاد بازنگری در ساختار مدرسه را ارائه کرد. یوهان کرویف در پیشنهاد خود الگوبرداری از مدرسهی فوتبال باشگاه آژاکس آمستردام ارائه کرده بود. حال سوریانو قصد دارد این طرح را در سیتی و با در نظر گرفتن فاکتورهای مدرن بهصورت جهانی اجرا کند.
انتقال نیمار به پاریسنژرمن به قیمت ۱۹۸ میلیون دلار، نشانی دیگر از تورم سالانهی قیمت بازیکنان است. سوریانو امروز دیگر به این نتیجه رسیده که تورم بخش جدانشدنی از این صنعت است که توسط مالکان ثروتمند اجرا شده اما قطعا نیروی محرکهی اصلی آن، طرفداران هستند. او در این مورد میگوید:
دلیل این تورم چیست؟ پاسخ ساده است: صنعت در حال رشد است. در نهایت همهچیز به مشتریان بستگی دارد. در اینجا طرفداران مشتری هستند. آنها میخواهند فوتبال خوب ببینند و حاظرند برای آن هزینه کنند. در نتیجه باشگاهها پول بیشتری برای خرج کردن دارند. البته تعداد بازیکنان بسیار ماهری که سالانه تولید میشوند، تغییری نکرده است.
ملبورن سیتی، یکی دیگر از باشگاههای تحت مدیریت سیافجی
او در توصیف این بازار میگوید که باید تولید بازیگران صنعت افزایش یابد. این بهمعنای هزینهی بیشتر روی مربیها، آکادمیها و بازیکنان جوان است. این نوع از هزینه مانند سرمایهگذاری در بازارهای مالی است. شما ۱۰ میلیون دلار برای ۱۰ بازیکن هزینه میکنید و تنها کافی است یکی از آنها به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار برسد.
منجستر سیتی با شبکهی گستردهای که از باشگاهها ایجاد کرده، یکی از مشکلات اصلی فوتبال انگستان را نیز حل کرده است. این مشکل زمانی که بازیکنان بااستعداد به سن ۱۷ یا ۱۸ سالگی میرسند، ظاهر میشود. سوریانو این وضعیت را شکاف پیشرفت و توسعه مینامد که دلیل عملکرد تیم ملی انگلیس در دهههای اخیر است. او معتقد است بازیکنان بااستعداد باید در معرض چالش و بازیهای سخت قرار بگیرند. لیگ انگلستان و مسابقات زیر ۱۹ سال آنها این قابلیت را ندارد و این بازیکنان جلوی تماشاگران زیاد یا در برابر تیمهای قوی بازی نمیکنند. او دلیل موفقیت کشورهای آلمان و اسپانیا در تربیت بازیکن را، وجود تیمهای دوم و سوم باشگاههایی همچون رئال مادرید، بارسلونا و بایرن مونیخ میداند. این تیمها در لیگهای دسته دو یا سه کشور در برابر تیمهای حرفهای بازی میکنند. در مقابل، بازیکنان انگلیسی مجبور به بازی در لیگ کشورهای دیگر هستند.
در این میان لیگ برتر جزیره اجازهی تاسیس باشگاههای دوم و سوم را به تیمها نمیدهد. به همین دلیل تربیت بازیکنان بااستعداد که هنوز آمادگی کامل برای بازی در لیگ برتر را ندارند، تنها با قرض دادن آنها به باشگاههای دیگر ممکن میشود. منچستر سیتی در حال حاضر حدود ۲۰ بازیکن قرضی در باشگاههای دیگر دارد. در مقابل، قرض دادن بازیکن بهمعنای از دست دادن فرآیند پیشرفت و توسعهی مهارتهای او است. بهعنوان مثال چلسی بازیکنان جوان زیادی را جذب کرده اما بیش از ۳۰ بازیکن آنها در ۲۴ باشگاه مختلف بهصورت قرضی بازی میکنند. در بدترین حالت این استراتژی بهمعنای جمع کردن بازیکنان و از بین بردن مسیر پیشرفت آنها است. در این میان شبکهی گستردهی سیافجی با باشگاههایی که بهصورت نظری یک نوع پرورش و بازی دارند، این مشکل را حل کرده است. سوریانو میگوید با این روش کنترل کاملی روی عملکرد بازیکنان دارند چرا که روش مربیگری و سبک بازی در تمام این باشگاههای مشابه است.
قهرمانی ملبورن سیتی در لیگ استرالیا
اگر این چشمانداز بهخوبی کار کند، بهعنوان مثال بازیکن میتواند از تورک به نیویورک رفته، سپس به خیرونا و در نهایت در منچستر سیتی بازی کند. البته سیافجی مالک بازیکنان نیست و آنها به باشگاههای مستقل تعلق دارند که هر کدام در لیگ خود درگیر رقابت خاص خود هستند. اما باشگاههای سیافجی کنترلی داخلی روی بازیکنان دارند و آنها را برای قرارگیری در استاندارد تمامی باشگاه این شرکت آماده میکنند. در نهایت در صورت فروش هریک از این استعدادها به باشگاههای دیگر نیز درآمد حاصل به خزانهی یک شرکت یعنی CFG واریز میشود.
مثالی از این جابجایی بازیکنان در شرکت سیافجی، بازیکن خط میانی آرون موی است. او در سال ۲۰۱۴ به ملبورن سیتی پیوست و در دو سال اول فعالیت بهترین بازیکن تیم بود. سپس سیافجی تصمیم گرفت او را به لیگ انگلیس ببرد و منچستر سیتی این بازیکن را به قیمت ۴۲۵ هزار پوند خریداری کرد. اما موی برای سیتی بازی نکرد و بهصورت قرضی به هادرزفیلد تاون در دسته دوم رفت. او به صعود این تیم به لیگ برتر کمک کرد و در نهایت به مبلغ ۱۰ میلیون پوند به هادرزفیلد فروخته شد. این معامله نشان میدهد سیافجی حتی در صورت استفاده نکردن از بازیکنان نیز از آنها درآمد کسب میکند. سود این نقل و انتقال ۴۰ درصد بیشتر از هزینهای بود که برای خرید کل باشگاه ملبورن انجام شد!
یکی از اهداف اصلی سوریانو برای منچستر سیتی، جذب گواردیولا بهعنوان مربی این تیم بود. البته جذب این مربی به باشگاه نیازمند صبر و زمان بود. او ابتدا مدیر جذب بازیکن و مربی بارسلونا یعنی تکسیکی بگیریشتن را استخدام کرد و آنها در اولین قدم با گواردیولا مذاکره کردند. او در آن سال به تازگی از بارسلونا جدا شده و برای یک فصل استراحت به نیویورک رفته بود. سوریانو میگوید آنها به گواردیولا یک سال زمان دادند اما او سال بعد به بایرن مونیخ رفت. آنها باز هم صبر کردند و پس از سه فصل حضور پپ در بایرن مونیخ او را به سیتی آوردند. سوریانو این سبک از مدیریت و اجرای صبورانه را حاصل مدیریت هوشمند مالک باشگاه میداند؛ مالکی که نیازی به کسب درآمد سریع ندارد و بعلاوه از نحوهی کار صبورانه در صنعتی که طرفداران، نتایج سریع از آن انتظار دارند، آگاه است.
گواردیولا در کنار شیخ منصور و دیگر مدیران اماراتی سیتی
وظیفهی اصلی گواردیولا در سیتی، رسیدن به تعریف سوریانو از باشگاه رتبه اول با برنده شدن حداقل یک جام در هر فصل است. این هدف به معنای آن نیست که او حتما باید در لیگ برتر قهرمان شود. البته قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا هر ۴ سال یک بار یکی از این اهداف است. البته هدف مهمتر برای گواردیولا علاوه بر بازیهای متعدد و کنفرانسهای خبری در لیگ برتر و لیگ قهرمانان، طراحی سبکی از بازی حرفهای است که بتوان آن را در تمامی باشگاههای سیافجی اجرا کرد. این سبک نیز از بارسلون الهام میگیرد که در آن بازیکنان از لیگهای جوانان و نوجوانان به تیمهای بزرگسالان میآیند و همان سبک مشهور به یوهان کرویوفی یا به بیان بهتر توتال فوتبال است. هدف سیافجی نیز این است که بازیکنان به سبک بازی پپ برسند و صرفنظر از باشگاه محل بازی، بتوانند با سبکی مشخص بین باشگاههای جابجا شوند. سوریانو معتقد است این برنامه، جابجایی بازیکنان را راحتتر میکند و بهترینِ آنها در نهایت به منچستر سیتی میروند.
البته اجرای این برنامه بسیار دشوار است و دلیل آن نیز تفاوت بازیکنها در کشورهای مختلف و سبک بازی رقیبان است. در نهایت مهم فلسفهی بازی است که در تمام باشگاهها با یک فلسفه بازی میکنند اما سبک بازی آنها متفاوت است. این فلسفه همان تعریف «فوتبال زیبا» است. فوتبال هجومی، فرصتهای گلزنی بیشتر، شانسهای بیشتر و در نهایت بازی جذاب و کسب امتیاز، پایههای این فلسفه هستند که در سیافجی با نام City Football تعریف شده است.
با رشد روزافروزن سیافجی و جلب توجه آن در سرتاسر جهان، رقبا با دقت آنها را زیر نظر دارند و رفتارهای آنها را کنترل میکنند. البته مشکلاتی نیز برای سیاستهای این شرکت پیش آمده است. بهعنوان مثال مدیر لالیگای اسپانیا خاویر تباس در مورد ۴ بازیکن قرضی که سیتی به خیرونا داده بود، بازرسی بیشتری انجام داده و تیم خیرونا را مجبور به بازنگری در این انتقال کرده است. او معتقد است بازرسی روی بازیکنهای قرضی باید با دقت بیشتری انجام شود تا از ناعدالتی در رقابت پیشگیری شود.
نقشهی باشگاههای زیرمجموعهی CFG در جهان
تباس بار دیگر در سال ۲۰۱۷ به سیتی حمله کرد. او در کنفرانس Soccerex آن سال این تیم را متهم به دریافت کمکهای دولتی از ابوظبی تحت عنوان کمکهای مالی شرکتهای عمومی کرد. البته او باشگاههای دیگر همچون پاریسنژرمن را نیز متهم کرد. او معتقد است قرض دادن بازیکنها در سیتی برای رضایت طرفداران نیست و تنها روشی برای افزایش درآمد بیشتر است. سیافجی تباس را به شکایت تهدید کرده و البته یوفا نیز درخواست او برای بازرسی فرآیندهای مالی این شرکت را رد کرده است. بههرحال این صحبتها از طرف مدیر لیگی که رئال مادرید و بارسلونا در آن بازی میکنند، نشان از نگرانی این تیمهای بزرگ دارد. این تیمها توسط سیستمی متشکل از طرفداران و بدون برنامهی خاص برای افزایش سود اداره شده و توانایی حرکت در مسیر منچستر سیتی را ندارند.
البته اتهامات وارده از طرف تباس تازگی ندارند. پیش از این در سال ۲۰۱۴ یوفا سیافجی را برای نقض قوانین مالی در بازی جوانمردانه ۲۰ میلیون یورو جریمه کرده بود. در همین حین لیگ استرالیا نیز در موارد مختلف با عملکرد باشگاه تحت مدیریت این شرکت مخالفت کرده و حتی اجازهی بازی کردن را به یکی از بازیکنان تیم ملبورن نداده بود.
چالش دیگر سیافجی در مسیر توسعه، همان سرمایهگذارانی هستند که پیشرفتهای این باشگاه را از لحاظ مالی تامین میکنند. بخشی از این چالشها به دولتی بودن این سرمایهگذاران و کشور امارات متحدهی عربی مربوط است. انتقادهایی که در سالهای اخیر به رفتارهای دولت این کشور وارد شده، سیافجی را بهعنوان نمایندهای از آنها در اروپا با بازخوردهای منفی روبرو کرده است. همین بازخوردهای منفی مانع ساخت ورزشگاه اختصاصی برای NYCFC در آمریکا شده است.
یک تناقض بزرگ در اقتصاد جهانی فوتبال وجود دارد. با این که این اقتصاد رشد سالانه ۱۰ درصد را تجربه کرده است، باشگاههای کمی در دنیا وجود دارند که افزایش درآمد آنچنانی داشته باشند. حتی باشگاههای ثروتمند لیگ جزیره نیز حدود ۳ فصل از ۵ فصل گذشته را با ضرردهی به پایان رساندهاند. با این وجود باز هم قیمت باشگاهها در حال افزایش است. بهعنوان مثال منصور قیمتی حدودا دو برابر مالک قبلی برای خرید منچستر سیتی هزینه کرده است.
قهرمانی منچستر سیتی در فصل ۲۰۱۸ لیگ جزیره
سوریانو معتقد است سیستم فرانچایز یا شعبهسازی در فوتبال در حال قوت گرفتن است و مالکین آنها با فروش بیشتر درآمد بیشتر کسب خواهند کرد. البته دیگران باشگاههای فوتبال را محلی برای عرض اندام میلیاردرها میدانند تا با خرید باشگاههای بزرگ وارد انجمن باشگاهداران شوند. البته برخی از این داراییها امروز بهعنوان باسابقهترین فعالیتهای اقتصادی شناخته میشوند. بهعنوان مثال منچستر سیتی در سال ۱۸۸۰ تاسیس شده و امروز مانند بسیاری از باشگاههای دیگر در قرن دوم فعالیت خود قرار دارد. این در حالی است که بسیاری از شرکتهای حاضر در بورسهای بزرگ در صد سال پیش، امروز حتی وجود خارجی ندارند.
در نهایت، ارزش زمانی ایجاد میشود که استعداد و احساسات در این صنعت ترکیب شوند. این ترکیب بهمعنای بازیکنان و طرفدارانی است که به آنها علاقه دارند. سوریانو معتقد است این عشق همان چیزی است که سیافجی باید از آن کسب درآمد کند. او این روش را تنها مسیر برای تبدیل شدن به شرکتی بینالمللی میداند که صاحبان خود را نیز خشنود خواهد کرد. اگر گواردیولا بتواند عشق را در این تیم نشان دهد و مانند بارسلونا برای پیروزی در جامی بزرگ برای سیتی نیز گریه کند، طرفداران یکی از قدیمیترین باشگاههای انگلیس، عشق وصفناپذیری به سمت او و تیمش سرازیر خواهند کرد.
البته مدل بینالمللی شرکت سیافجی ما را به این فکر فرو میبرد که این عشق چه مقدار ارزش دارد؟ آیا این شرکت میتواند از لحاظ ابعاد و ارزش به پای کوکاکولا، دیزنی یا گوگل برسد؟ قطعا برای رسیدن به چنین هدفی، منچستر سیتی باید بازیها و جامهای بسیار زیادی را ببرد. در این میان در صورت موفقیت این مدل، قطعا نمونههای بینالمللی دیگری نیز از دل باشگاههای کنونی سر بر میآورند و عشق طرفداران را به پول تبدیل میکنند. در نهایت در دنیای دشوار کسبوکار تنها زمانی که منصور یا هر مالک دیگر، شرکتش را بفروشد، میتواند ارزش مالی واقعی آن و رشد کسب کرده را محاسبه کرد.
انتهای پیام/