|
به گزارش آوای نشاط، از امام صادق به عنوان رئیس مکتب تشیع نام برده می شود و این بدان علت است که شرایط حاکم بر زمان امامت ایشان بگونه ای رقم خورد تا ایشان فرصت بیشتری برای تبیین احکام فراموش شده اسلام بدست آوردند از این رو بیشترین روایات رسیده به دست ما از این امام همام است.
قبل از آنکه فعّالیّت های علمی امام صادق علیه السّلام را بررسی نمائیم بصورت اجمالی برخی از شرایط حاکم بر مردم و جامعه و نحوه زمامداری و حکومترانی زمان معاصر امام صادق علیه السلام را بیان مینمائیم تا روشن گردد که چه عواملی سبب رونق گرفتن دین و رشد افکار عمومی و گرایش بیشتر مردم به سمت امام شیعه بوده است.
در مرزهای شمال شرقی حکومت بنی امیّه ، قیام ها و شورش هایی رخ داده بود و در نواحی عراق اعتراضاتی صورت گرفته بود که همگی این اعتراضات از ناحیه بومی ها و بخاطر بی عدالتی ها و ظلم و ستم های حکومت به مردمان بود.[1]
در سرزمین هایی که حاصل خیز بود ، هشام و استاندارانش به حیف و میل افراطی می پرداختند در حالی که مردم آن مناطق با گرسنگی دست و پنجه نرم می کردند.[2]
در آن زمان در نقاط مختلف بلاد اسلامی و حتی کشورهای همسایه بیماری های واگیرداری مانند طاعون و وبا فراگیر شده بود و خشکسالی وغارتگری درباریان باعث بیرغبتی به کشاورزی و در نتیجه قحطی گردیده بود و همین مسئله زندگی را بر آحاد مردم در بلاد اسلامی مشکل نموده بود.
در این شرایطی که مردم نیاز به حمایت رجال معنوی داشتند ، امّا خود این افراد در پی قدرت طلبی و ثروت اندوزی بودند و خود ایشان جزئی از پیکره نظام ظلم شده بودند .[3]
همین مسائل باعث شد تا علم های مخالفت با بنی امیه برافراشته شود وحکومت مرکزی رو به افول بگذارد این اوضاع نابسامان سیاسی برای بنی امیه و نزاع بین بنی امیه و بنی العباس شرایطی را فراهم نمود تا امام صادق علیه السلام در حاشیه امنی قرار بگیرد و حرکت بزرگ علمی خود را گسترش دهد.
امام صادق علیه السلام همچون سایر ائمه علیهم السلام بدنبال دو هدف بودند :
1 – حیات بخشی به تفکّر اسلامی و رشد ایمان و معنویّت و علم و آگاهی بخشیدن به مردم.
2 – ایجاد و تشکیل نظام عادلانه ای که تمامی ملاک های توحیدی و قرآنی را سرلوحه خویش قرار دهد.
در این بخش به بررسی بعضی از تلاش های علمی امام صادق علیه السلام اشاره می نمائیم که نتیجه همه این تلاش ها افزایش بینش عقلی و علمی و بصیرت افزایی و تربیت شاگردانی شد که تمامی ثمرات علمی شیعه تا این زمان مرهون زحمات آن ها است.
اولین تلاش و مبارزه علمی از ناحیه امام صادق علیه السلام در تقابل با طاغوت زمان ، ایجاد تشکیلاتی عظیم از مؤمنین در سرتاسر جهان اسلام بود.
تشکیلاتی که گوش به فرمان امام بودند تا فرامین ایشان را اجرا نمایند و با جمع آوری خمس و زکات و وجوهات در پرورش شیعه همکاری نمایند.
خب معلوم است که ساخت همچین تشکیلات بزرگی نیاز به رشد علمی و معنوی گردانندگان آن دارد ، که همگی آنان تربیت یافتگان امام صادق علیه السلام بوده اند حال چه مستقیماً و چه غیر مستقیم . یعنی افرادی تربیت شده استادی بودند که شاگردی امام صادق علیه السلام را نموده بودند.
یکی از شِگِردهای خلفای بنی امیّه و بنی عباس برای اقناع اندیشه های مردم و جلب نظر مثبت مردم به خودشان این بود که خود را منتسب به پیامبر (ص) معرّفی می نمودند و خود را به حقّ می دانستند و تفکّر شیعه را که معتقد به غصبی بودن این خلافت بودند را به چالش می کشاندند.
امام صادق علیه السلام در هر اجتماعی که مردمان زیادی جمع می شدند ، برای تبیین این شبهه افکنی استفاده می نمودند . ایشان در روز عرفه که که مردمان مؤمن از نقاط مختلف حکومت اسلامی برای عمل عبادی حجّ حاضر می شدند ، در میان جمعیّت می ایستادند و بلند می فرمودند که امام و حاکم به حقّ امروز جعفربن محمّد است و نه حاکم اموی.
در روایتی راوی می گوید دیدم که امام صادق علیه السلام در روز عرفه با صدایی بسیار بلند می فرمود: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ هه ». راوی می گوید امام این مطلب را سه بار در تمامی جهات اعلام نمودند که در مجموع دوازده مرتبه می شد تا همگی افراد حاضر در آنجا این مطلب را بشنوند.[4]
گفتن چنین خبری در چنین جایی که از همه جهان آمده اند مثل بمب منفجر می شود و همه این خبر را مخابره به کلّ جهان می نمایند و این مبارزه بسیار جدّی امام با حکومت می باشد و جنس این مبارزه ، علمی می باشد.
روایتی بین تمامی مسلمانان معروف و مشهور بود و حکّام غاصب از آن سوء استفاده می نمودند. آن روایت به این مضمون بود که هرکسی امام زمان خویش را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلیّت مرده است.[5] آنان اینگونه ادّعا می کردند که هرآنکس که خلیفه شد باید از او تبعیّت نمود چون او امام است.
امام صادق علیه السلام با مطرح نمودن ویژگی های امام با این نوع تفکّر مبارزه سخت و جدّی می نمودند . ایشان می فرمایند : « ما خانواده گروهى هستیم که خدا اطاعت ما را واجب نموده در حالی که شما مردمان پیروى میکنید از کسانى که به نادانى آنها معذور نیستید ».[6]
در روایتی دیگر امام صادق علیه السلام زمام داری جامعه و رهبری امّت مسلمان را شایسته و زیبنده کسی می دانند که سلاح و دانش را توأمان با هم داشته باشد.[7]
در کتاب اصول کافی باب الحجة[8] ، کتاب کشف الغمّة فی معرفة الائمه[9] ، اثبات الوصّیة ، ارشاد مفید و اثباة الهداة از این جنس مبارزات علمی امام صادق علیه السلام که به صورت صریح یا به صورت کنایه از امامت و دعوت به امامت سخن گفته اند بسیار یافت می شود.
در زمان امامت امام صادق علیه السلام حکمای غاصب با بال و پر دادن به مکاتب جعلی سعی در تخریب مکتب شیعه داشتند و با ایجاد مذاهب گوناگون قصد داشتند که از رشد تفکّر شیعی خودداری نمایند. این مذاهب و مکاتب جعلی احکامی را صادر می نمودند که به نفع خلیفه و حاکم وقت بود.[10]
امام صادق علیه السلام در تقابل با این رفتار مغرضانه به تربیت شاگردانی با سبک و شیوه فقه شیعی می پرداختند.
سبک درسی امام کاملاً مخالف روال رایج بین فقها و محدّثین و مفسّرین آن موقع بود. زیرا اکثر این علماء مطابق با رأی و نظر حاکم فتوا صادر می نمودند.
در برخی از منابع تعداد شاگردان امام صادق علیه السلام را که از ایشان حدیث نقل نموده اند چهار هزار نفر برشمرده اند.[11]
شاگردانی همچون زراره، ابوبصیر، لیث مرادی، محمد بن مسلم، برید بن معاویه عجلی که امام صادق علیه السلام در وصف آنان می فرمایند : « اگر اینها نبودند کسی از ما و احادیث ما اطّلاع پیدا نمی کرد ».[12]
از دیگر مبارزات علمی امام صادق علیه السلام توجه به مسئله کتابت حدیث می باشد. امری که بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) ممنوع شد و در مواردی هم که کتابت صورت می گرفت روایاتی جعلی و به نفع حکومت غاصب صورت می گرفت . فلذا امام صادق علیه السلام با تشویق اصحاب و شاگردان خویش به امر کتابت حدیث در رونق گرفتن و احیای این امر مبارک نقش منحصر بفردی را رقم زدند.[13]
پینوشت:
[1] انسان 250 ساله ، ص300.
[2] ابن اثیر ، ج5 ، ص220.
[3] طبقات ابن سعد ، ج1 ، ص119.
[4] إقبال الأعمال (ط - القدیمة) ، ج1 ، ص330.
[5] الکافی (ط - الإسلامیة) / ج1 / 377 .
[6] أصول الکافی / ترجمه مصطفوى ؛ ج1 ؛ ص263.
[7] الکافی، ج1، ص238.
[8] اصول کافی، ج1، ص186.
[9] کشف الغمّة، ج2، ص 173-167 .
[10] تذکرة الحفاظ، ج1، ص209.
[11] کشف الغمّة، ج2، ص166.
[12] وسائل الشیعه، ج18، صص 104-103 .
[13] طبقات الکبری، ج6، ص168.
*راسخون
انتهای پیام/