کد خبر: ۵۶۰۴۴
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۸
حجت‌الاسلام احمدرضا احمدی در یادداشت به دفتر خبرگزاری فارس عنوان کرد: هر نامه‌ای که موجب رنجش امام مسلمین شود، همانند همان سنگی است که ابولهب به سمت پیامبر اعظم (ص) پرتاب کرد!.

به گزارش آوای نشاط، از گرگان، مدت زمانی از نامه سرگشاده «سیدمحمد خوئینی‌ها» به رهبر جهان اسلام و عزیز ملل آزادیخواه جهان آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای «دام عزه» می‌گذرد و پاسخ‌های محکم، مستدل و مدلولی را از سوی برخی از افراد به آن سیاه‌مشق که فی‌الواقع عقده‌نامه سیه رویان حقیر و اراده‌جمعی اتاق فکر فتنه است را دیده و خواندم.
از جمله واکنش‌ها نوشتارهایی بود که در مقام اثبات جایگاه رهبری برآمده و اقامه دلیل کرده بودند که گویا برای یک فرد جاهل مطلق از شخصیت امام مسلمین به سخن نشسته‌اند و حال آنکه آقای خوئینی‌ها همانند کثیری از مردم با زوایای زندگی شخصی و اجتماعی رهبر معظم انقلاب آشناست. اما سوالی که مطرح است چرا عامل مشکلات را در وجود و تشخیص رهبری قلمداد کرده است.
می‌گوییم خیلی‌ها با علم به پیامبر اعظم (ص) و مقام امام علی علیه السلام اما بنای عناد را با آن ائمه هدایت نهادند.
تاریخ اسلام از کسی نام می‌برد که پیامبر رحمت را کاملا می‌شناخت اما نه تنها دعوت آن حضرت را رد کرد بلکه تاریخ‌نگاران آورده‌اند که به ساحت مقدس پیامبر اهانت کرد چنانکه اهل تفسیر در شان نزول سوره‌ی «مسد» آورده‌اند:

«در اوایل بعثت، پیامبر(ص) بر فراز کوهی تشریف بردند و یکی‌یکی اقوام مکه را فراخواندند. آنها پیغمبر را می‌شناختند او اشرف افراد بود. ایشان فرمود: اگر به شما بگوییم دشمنی امشب می‌خواهد به شما شبیخون بزند، سخن مرا باور می‌کنید؟ همه گفتند: ما از تو دروغی نشنیده‌ام تو صادق و امین هستی، پس سخنت را باور می‌کنیم.

حضرت محمد (ص) فرمود: حال که سخن مرا باور می‌کنید، من پیامبر خدا هستم، بیایید وحدانیت خدا را از من بپذیرد. پس از آن یک دفعه از دور پیامبر پراکنده شدند.

در این میان ابولهب خطاب به پیامبر(ص) فریاد زد: ما را دعوت کرده‌ای از این سخنان به ما بگویی «تباً لک» (یعنی دست‌هایت بریده باد). ابوجهل نیز سنگی برداشت و به سمت پیامبر(ص) پرتاب کرد.»
خداوند نیز فرمود: «تبت یدا ابولهب» یعنی دستان ابولهب بریده باد، این آیه در جواب سخن ابولهب است که به پیامبر(ص) گفت. ابولهب عموی پیامبر(ص) بود، قانون قبیله‌ای آن زمان ایجاب می‌کرد ابولهب به حمایت از پیامبر(ص) برخیزد، اما نه تنها از برادرزاده‌اش دفاع نکرد، بلکه عداوت شدیدی علیه اسلام داشت.
آقای خوئینی‌ها می‌داند (و خیلی هم خوب می‌داند)  مضایق اقتصادی، فرهنگی و.. پیش‌روی مردم، برایند نگرش غیرالهی و اسلام بسیاری از دولتمردان در سطوح عالیه اداره کشور به سیاست، فرهنگ و اقتصاد است که در قوه مجریه تعریف می‌شوند نه در نهاد رهبریت.


پس نگارش نامه‌ای که باید رئیس دولت مخاطب آن و پاسخگو باشد به طور عمد به رهبری معظم ارسال می‌شود حقه  افراد باتجربه در تحریف و مردم فریب است.
«... از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح و قدرتِ نافذ آن، نقش‌آفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است.»
«... مردم بر این باور هستند که مدیریت کشور، به‌ویژه عالی‌ترین سطح آن، باید با ملاحظهٔ همین مشکلات و چالش‌ها شیوه‌ای در مدیریت امور به کار می‌بست که امروز گرفتار این آشفتگی‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و … نمی‌شدیم.»
آقای خوئینی‌ها اگر منظورتان از کلید واژه «بالاترین سطح» و «عالی‌ترین سطح» در نامه‌تان به رهبری ناظر به حوزه اجرایی است، پس چرا مخاطب نامه خود را رهبری معظم قرار داده‌اید و بلکه خردمندانه راه آن بود که همین نامه را به رئیس دولت می‌نگاشتید و اگر منظورتان نهاد رهبری است بر ما پر مسلم است که شما  به نهاد رهبری و شخص معظم‌له هیچ اعتقادی ندارید که برایشان بالاترین و عالی‌ترین سطح را قائل باشید.
از باب تسامح و تساهل مفروض دیگری باقی می‌ماند که آقای خوئینی شکایت دولت و رئیس آن را از بابت وضعیت موجود به رهبری معظم برده است لیکن قرائن فراوانی وجود دارد که شخص آقای خوئینی‌ها در آشفتگی‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در ردیف اول متهمان قرار دارد زیرا او و همقطارانش، خاتمی، موسوی و کروبی و... در اتاق فکر فتنه هم‌آوا شدند و برای به کرسی نشاندن قدرتی که اندیشه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنان را نیابت کند از هیچ تلاش و اقدامی حتی خلاف شرع، خلاف اهداف مقدس برآمده از خون شهیدان و به‌جامانده از اندیشه نجات‌بخش امام  دریغ نکردند که قلم شرمنده از بازگوی نمونه‌های آن است.

اما همین اندازه زندگی سیاسی آقای خوئینی‌ها بس که پس از عزل مناصب (انتصابی و انتخابی) حتی یک مورد خیرخواهی برای نظام دیده نمی‌شود تا این سیاه‌مشق او را حمل به خیرخواهی کنیم، در واقع باید به او گفت «مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان!».
اگر در تاریخ اسلام بعد از پیامبر اعظم، یک بار سقیفه اتفاق افتاد اما در تاریخ انقلاب بعد از رحلت امام خمینی (ره) فتنه‌های مختلف رخ داده است که در همه فتنه‌ها علی‌الخصوص فتنه سال 88 جناب خوئینی‌ها در شوری تصمیم‌سازان فتنه و اتاق فکر حضور فعال داشته است.

==================

یادداشت از حجت‌الاسلام احمدرضا احمدی

==================

انتهای پیام/

 

منبع: فارس
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: