|
آوای نشاط، به جرات میتوان گفت سمفونی عاشورا مهمترین و بزرگترین پروژه کاری من خواهد بود که تولید، انتشار و اجرای آن طی سالهای اخیر از دغدغههای اصلیام بوده است و از آنجا که تولید چنین اثر بزرگی، شرایط خاصی را به لحاظ امکانات میطلبد، تاکنون بنا به دلایل مختلف عملی نشده است و ترجیح میدهم درباره دلایل این تاخیر وارد جزئیات نشوم اما مسلما همچنان با شور و اشتیاق در انتظار فراهم شدن شرایط تولید این اثر خواهم بود.
- با اجرای جهانی این اثر میتوان به انتقال فرهنگ بزرگ عاشورایی امام حسین پرداخت و شاید با این اقدام یکی از بزرگترین فعالیتهای فرهنگی تاریخ کشور رقم بخورد که با این سمفونی میتوانیم فرهنگ عاشورا را آنچنان که شایسته است به جهانیان بشناسانیم.
- آنهایی که من را از نزدیک میشناسند بخوبی میدانند اهل تعارف و ذکر حرفهای شعارگونه نیستم و همیشه سعی کردهام حرف دلم را بدون واهمه و از روی صداقت بیان کنم. درباره این اتفاق هم باید به نکته مهمی اشاره کرد و آن اینکه صفر تا صد تولید و اجرای این قطعه با یک نیت قلبی انجام شده است.
- زمانی که مشغول ساخت اثری با محوریت امام حسین بودم، سعی کردم ایشان را درک کنم و به شخصیتی که خود در واقعه عاشورا حضور دارد و از نزدیک شاهد همه اتفاقات تلخ است، نزدیک شوم و اینجا بود که شاید تنها ذرهای از عظمت شخصیت امام حسین را به وضوح لمس کردم و از سوی دیگر از آنجا که همیشه علاقه داشتم بزرگی حماسه عاشورا و فداکاری امام حسین را به گوش جهانیان برسانم، تصمیم به نوشتن و ساخت این سمفونی گرفتم و خدا شاهد است آن لحظه به این موضوع فکر نکردم که اجرای یک قطعه این سمفونی میتواند چه واکنشی از سوی مخاطبان داشته باشد.
به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم
- فکر کنم دهها بار با صراحت اعلام کردهام به عنوان یک مسیحی به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم، زیرا هر ارمنی در ایران خودش را یک ایرانی اصیل قلمداد میکند و بنده هم به عنوان یک ارمنی، اصالت تاریخی خود را یک ایرانی میدانم و شاید همیشه ذهنم درگیر این موضوع بوده که وطن اصلی من کجاست، زیرا وقتی به ارمنستان میروم حس و حال خوبی پیدا میکنم اما هیچگاه حس واقعی وطن را برای من نداشته است تا اینکه زمانی که به زادگاهم «بروجرد» سفر کردم کاملا حس وطن را آنجا درک کردم.
- من هم مانند همه ایرانیان از دوران کودکی خاطرات زیبایی از ایام عزاداری در ماههای محرم و صفر را در ذهنم دارم و بخوبی خاطرم است که با همبازیانم چه شوق و هیجانی برای عزاداری در دستجات داشتهام. شاید باورش برایتان سخت باشد که در آستانه 84 سالگی هم وقتی صدای طبل و سنج دستههای عزاداری را میشنوم، همان هیجان حس خوب دوره کودکی برایم زنده میشود و به این خاطر طی سالها هم هر وقت که ایران نبودهام، تمام تلاش خود را میکردم بتوانم دهه اول محرم در کشور باشم تا در مراسمهای عزاداری شرکت کنم.
درک تمامعیار عاشورا سنگین است
- حماسه عاشورا یک تراژدی واقعی محسوب میشود که درک تمامعیار آن سنگین است و تنها کسانی که از بینش بزرگی برخوردار هستند میتوانند وقایع روز عاشورا را درک کنند. بگذارید خیلی راحت بگویم، شما در طول تاریخ چند نفر را سراغ دارید که به خاطر خدا و اعتقاداتشان به همه داشتههای زندگی خود پشتپا بزنند، چرا که امام حسین با علم به اینکه میدانست خود و یارانش به شهادت میرسند اما به میدان نبرد رفت زیرا هدفشان مقدس بود و همه ما باید از این اقدام سرمشق بگیریم.
- حماسه عاشورا یک درس دیگری هم برایم داشت و آن اینکه این دنیای مادی، گذران است، بزرگترین کاخهای دنیا نابود میشوند اما انسانیت زنده میماند.
سمفونی عاشورا میتواند همه دنیا را تحت تأثیر قرار دهد
- به جرات میتوانم بگویم جز امام حسین و یارانش، تنها حضرت مسیح را میشناسم که حجم بزرگی از مصیبت و سختیها را به خاطر خدا و هدفش متحمل شد و به خاطر همین دلایل همچنان معتقدم عاشورا یکی از بزرگترین وقایع تراژیک جهان است سمفونی عاشورا میتواند همه دنیا را تحت تأثیر قرار دهد.
شخصا عاشق تمام اصحاب امام حسین هستم
-باید تاکید کنم به جای «علاقه» باید گفت «عاشق». شخصا عاشق تمام اصحاب امام حسین هستم زیرا تمام این بزرگواران همراه امام حسین برای خدا و هدفشان از خودگذشتگی و فداکاری کردند و از جان خود گذشتند و نمیشود عاشق چنین شخصیتهایی نبود.
- درباره ارادت غیرمسلمانان به حضرت عباس باید بگویم داستان فداکاری ایشان همه را تحت تاثیر قرار میدهد و من هم یک عشق خاص نسبت به ایشان دارم که این حس و حال متفاوت، از دوران کودکی نشأت میگیرد به طوری که در دوران بچگی در میان عزاداران دستههای حسینی، «سقای آب» بودم و به عشق حضرت عباس آب به دست عزاداران میدادم.
- از همان دوران مدام به فداکاری خارقالعاده حضرت عباس، فکر میکردم و اینکه چطور برای رفع تشنگی بچههای کوچک، جان خود را کف دستش گرفت و به دل دشمن زد و در نهایت دستهایی که قرار بود برای بچهها آب بیاورد را از دست داد.
- در دل این ماجرای غمانگیز یک راز خاصی نهفته است و آن اینکه کسی که در واقعه عاشورا دستهای خود را از دست میدهد، چطور میتواند تا قرنها دستهای دیگران را بگیرد و بنده هم در طول عمر خود خیلی مواقع که مشکلاتی داشتم به مهربانی و دستگیری حضرت عباس متوسل میشدم و با این اقدام هیچگاه دست خالی بازنگشتم.
- همیشه در این باره به توسل خاص جهان پهلوان تختی به حضرت عباس اشاره میکنم؛ تختی در یکی از مهمترین مسابقات کشتی جهان شکست بدی را متحمل میشود و خجالت میکشید به ایران بازگردد و در مصاحبههایش میگفت از روی مردم خجالت میکشد به ایران بیاید تا اینکه وی به یکباره تصمیم گرفت مستقیم به کربلا و زیارت حرم حضرت عباس برود تا از ایشان کمک بخواهد و دستگیر جهان پهلوان باشد و در نهایت هم حضرت عباس دستهای این جهان پهلوان را گرفت به طوری که وقتی تختی از کربلا به ایران آمد، مردم چنان استقبالی از وی کردند که انگار وی قهرمان همان مسابقات شده است و این تنها نمونه کوچکی از دستگیری حضرت عباس است.
- من هم همانند همه ایرانیها دوست داشتم محرم امسال مثل سالیان گذشته در هیأتها، کوچهها و خیابانها شاهد عزاداری برای امام حسین(ع) و یارانش باشم که متاسفانه شرایط کرونایی کشور چنین اجازهای را نمیدهد و بشدت دلتنگ شنیدن صدای طبل و سنج و شیپور دستههای عزاداری هستم اما چارهای نیست و صبر و دعا بهترین راهکار برای این روزهاست. در نهایت از صمیم قلب آرزوی سلامتی برای همه هموطنانم دارم و امیدوارم این روزهای سخت کرونایی نیز به خیر و خوشی بگذرد.
گفتنی است جایزه ویژه سال ۲۰۲۰ «کتابها برای صلح» به لوریس چکناواریان یکی از سرشناسترین رهبران اکستر موسیقی جهان و سفیر صلح ایران بزودی اهدا خواهد شد. کمیسیون «کتابها برای صلح» به اتفاق آرا، لوریس چکناواریان را شایسته دریافت جایزه ویژه سال ۲۰۲۰ این کمیسیون دانست و این جایزه ۱۲ سپتامبر سال جاری به او اهدا خواهد شد. کمیسیون «کتابها برای صلح» که از سازمانهای همکار سازمان جهانی یونسکو محسوب میشود و مقر آن در رم ایتالیا واقع است، از چندین سازمان غیردولتی کشورهای مختلف تشکیل شده است که با سازمان یونسکو در زمینه گسترش فرهنگ صلح همکاری میکند.
این کمیسیون پس از بررسی معرفینامه و سوابق لوریس چکناواریان، موسیقیدان ایرانی دارنده نشان عالی هنر برای صلح که سالها با هنرش فعالیتهای خیرخواهانه و بشردوستانه برای گسترش فرهنگ صلح انجام داده است، به اتفاق آرا چکناواریان را شایسته دریافت این جایزه تشخیص داد. این جایزه ۱۲ سپتامبر در مراسم ویژه این کمیسیون به این هنرمند پیشکسوت اهدا خواهد شد.
لوریس چکناواریان که از مفاخر موسیقی ایران و جهان به شمار میرود و بسیاری از ارکسترهای مهم جهان از جمله ارکستر فیلارمونیک ارمنستان، فیلارمونیک انگلستان، فیلارمونیک لیورپول، ارکستر مجلسی انگلیس و ارکستر سمفونیک لندن را رهبری کرده است، ۲ کنسرت را برای کمک به آسیبدیدگان زلزله بم در فرانسه و همچنین کنسرتهایی را در ایران و آمریکا برای کمک به کودکان مبتلا به سرطان محک رهبری کرده است.
وی ۱۴ و ۱۵ ژانویه ۲۰۰۴، ۲ کنسرت برای جمعآوری کمک به آسیبدیدگان زلزله بم در فرانسه اجرا کرد که یکی در کلیسای «سنت سولپیس» و دیگری در تالار کنسرواتوار شهرک «ایسی له مولینو» در حومه پاریس برگزار شد و قطعاتی به رهبری چکناواریان توسط ارکستر مجلسی رودکی با 26 نوازنده که از ارمنستان او را همراهی میکردند، اجرا شد. این موارد تنها بخشی از فعالیتهای خیرخواهانه لوریس چکناواریان برای هموطنان ایرانی خود بوده که با بهرهبرداری از اعتبار شخصیاش در کشورهای مختلف جهان انجام شده است.
لوریس چکناواریان به عنوان آهنگساز تاکنون بیش از ۷۵ اثر شامل ۶ اپرا و ۵ سمفونی را به تولید رسانده است، همچنین آثاری در زمینه موسیقی کر و موسیقی مجلسی در کنار کنسرتوهایی برای پیانو، ویولن، گیتار، سلو و پیپا منتشر کرده است که در کنار ساخت 45 موسیقی متن فیلم سینمایی، کارنامه پرباری برای او رقم زده است.
اما باید گفت اغلب مخاطبان موسیقی کشور بیشتر آثار اپرا و سمفونیهای لوریس چکناواریان برایشان آشناست، آثار اپرایی چون رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، آفرینش، سیاوش، ضحاک و شمس و مولانا از مشهورترین آثار چکناواریان در این حوزه موسیقایی است و در بخش سمفونی نیز آثار شاخصی چون «گفتوگوی تمدنها»، «رسول عشق و امید (پیامبر اعظم)» و «جهانپهلوان تختی» به چشم میخورد.
اما یکی از نکات مهم کارنامه کاری لوریس چکناواریان، جای خالی سمفونی عاشوراست که چند سالی است این استاد موسیقی وعده تولید و انتشار آن را میدهد تا اینکه سال گذشته یکی از قسمتهای این سمفونی در قالب کنسرتی با عنوان «مکن ای صبح طلوع» با روایتی از شب عاشورا به اجرا درآمد و بلافاصله فیلم این اجرای 3 دقیقهای در فضای مجازی دست به دست شد و مورد توجه مخاطبان موسیقی قرار گرفت.
انتهای پیام/