کد خبر: ۶۲۰۹۱
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۰
یکی از اهداف ادعایی بایدن برای نزدیک کردن عربستان به اسرائیل، مهار قدرت ایران و افزایش نفوذش در منطقه است. اسرائیل نیز ایران را سد بزرگی بر سر راه سیاست‌های توسعه طلبانه‌اش قلمداد می‌کند. بنابراین، توافق با عربستان را راهی برای مهار ادعایی ایران می‌داند. اخیرا با میانجی‌گری چین، تهران و ریاض روابط دیپلماتیک خود را احیا کردند.

آوای نشاط: اواسط ماه جولای، رئیس اطلاعات کابینه اسرائیل راهی واشنگتن شد تا درباره توافق احتمالی با مقامات کاخ سفید و سیا گفت‌وگو کند. اواخر همان ماه، بایدن، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی‌اش، را به عربستان سعودی فرستاد تا با محمد بن سلمان، رهبر دفاکتو پادشاهی سعودی، در باب این طرح گفت‌وگو کند.

وال استریت ژورنال نیز گزارش داده که بایدن خواهان توافق تا پایان سال است و در این باب با عربستان نیز توافقاتی صورت گرفته است—گزارشی که جان کربی، هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید، آن را رد کرده است.

شواهد نشان می‌دهد که ایالات متحده در حال بررسی توافقی بزرگ در خاورمیانه است؛ توافقی که می‌تواند به عادی‌سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل منجر شود. توماس فریدمن، ستون‌نویس نیویورک تایمز و چهره رسانه‌ای نزدیک به کاخ سفید، در تحلیلی که چند هفته پیش در این روزنامه منتشر کرد، مدعی شد که جو بایدن امیدوار است که چنین توافقی بتواند به شکل‌گیری خاورمیانه‌ای یکپارچه‌تر، مرفه‌تر و صلح‌آمیزتر کمک کند! امیدی که با سیاست‌های خاورمیانه‌ای رئیس‌جمهوری آمریکا هم راستا نیست.

آمد و شدهای دیپلماتیک

 اواسط ماه جولای، رئیس اطلاعات کابینه اسرائیل راهی واشنگتن شد تا درباره توافق احتمالی با مقامات کاخ سفید و سیا گفت‌وگو کند.  اواخر همان ماه، بایدن، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی‌اش، را به عربستان سعودی فرستاد تا با محمد بن سلمان، رهبر دفاکتو پادشاهی سعودی، در باب این طرح گفت‌وگو کند. وال استریت ژورنال نیز گزارش داده که بایدن خواهان توافق تا پایان سال است و در این باب با عربستان نیز توافقاتی صورت گرفته است—گزارشی که جان کربی، هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید، آن را رد کرده است.

فعل و انفعال‌هایی چون گسترش دامنه تعامل‌های غیردیپلماتیک میان اسرائیل و عربستان ، فارغ از این که طرح بلند مدت تل آویو برای عادی سازی روابطش با ریاض بی‌نتیجه مانده در کنار متغیرهای دیگری چون تبدیل شدن اسرائیل به قطب انرژی منطقه از جمله تحولاتی است که به نفع کابینه بایدن است. بالاخص آن که اسرائیل  با کشف میادین گازی در مدیترانه شرقی، به قطب انرژی منطقه تبدیل شده و به دنبال جذب سرمایه و یافتن بازار برای فروش گاز طبیعی‌اش است. این توافق، اگرچه در ظاهر و به خیال ایالات متحده و دیگر ذینفعان آن می‌تواند منجر به صلح شود، در عمل مخالفانی دارد و می‌تواند اوضاع منطقه را از آن چه هست پر تنش‌تر کند.

بازی دو سرباخت ولیعهد؟

محمد بن سلمان در مصاحبه‌ای با مجله آتلانتیک در آوریل ۲۰۱۸ مدعی شد که هم صدایی با اسرائیل منافع زیادی برای دو بازیگر و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال خواهد داشت. این موضع گیری گمانه‌زنی‌ها در باب تحقق تغییری بزرگ در دیپلماسی عربستان سعودی و نزدیک شدن احتمالی این بازیگر به اسرائیل را افزایش داد.

ولیعهد در این مصاحبه پا را از خط قرمزها فراتر گذاشت و مدعی شد که اسرائیل حق داشتن سرزمین دارد و بدین گونه آرمان‌های فلسطین را نادیده گرفت. بسیاری از ناظران بر این عقیده‌اند که عربستان سعودی که چندی پیش دست کم بر برخی از خواسته‌های ملت فلسطین و آرمان آن‌ها در پیش شرط عادی سازی روابط به اسرائیل تاکید داشته، انگار اخیرا از موضعش عقب نشسته است. شواهد نشان می‌دهد، رهبری عربستان سعودی راهبردی دوگانه‌ای را در قبال مناقشه اسرائیل و فلسطین پی گرفته است که منعکس کننده دوگانگی در راس ساختار سیاست ورزی سعودی است: در حالی که پادشاه، ملک سلمان به دنبال حفظ موضع سنتی طرفداری از نوعی پادشاهی در فلسطین است، ولیعهد در حال ترویج دیدگاه عملگرایانه و اصلاح طلبانه‌تر است. در میانه موضع مشروع پدر و جاه طلبی‌­های خطرناک پسر، عربستان سعودی در حال انجام بازی مخاطره آمیز و مبهمی با فلسطینی‌ها است.

مارکو کارنلوس، دیپلمات سابق ایتالیایی و تحلیلگر پایگاه میدل ایست آی، با انتشار تحلیلش نوشت که توافق میان ریاض و تل آویو از اساس به ضرر فلسطین و آرمان این بازیگر است. کارنلوس با انتقاد از موضع توماس فریدمن در پشتیبانی رسانه‌ای و فکری از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل، معتقد است که پیشنهاد راه حل دو کشوری، که پیشنهاد ایالات متحده و پیش شرط عربستان برای عادی سازی است، نه تنها به صلح نمی‌انجامد، بلکه با توجه به شهرک‌سازی‌های خزنده و حمایت نظامیان اسرائیل از این اقدام، عملا  حقوق فلسطینی‌ها را پایمال می‌کند.

چرایی مخالفت خوانی‌های دوحه؟

در این میان، قطر سال‌هاست که نسبت به هر گونه نزدیکی به اسرائیل بی‌میل بوده است. این بی‌اعتنایی بعد از حمله اسرائیل به نوار غزه در سال ۲۰۰۹ افزایش یافت؛ رخدادی که در پی آن دوحه کلیه روابط تجاری و اقتصادی خود را به طور دائم با اسرائیل قطع کرد. همچنین، این کشور میزبان رهبران گروه مقاومت فلسطینی حماس بوده است. قطر که منافع بسیاری در نزدیکی با ایران دارد، و مایل نیست که همسایه شمالی‌اش را نسبت به خود بدبین کند، در سال‌های اخیر تمایلی به ائتلاف سعودی و اسرائیل علیه ایران نداشته - رویکرد قطر نسبت به ایران، رویکردی دوستانه همراه با احتیاط بوده است-. شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، رهبر این کشور، ایران را «قدرتی منطقه‌ای می‌داند که نمی‌توان آن را نادیده گرفت» و تاکید دارد که رویارویی با چنین بازیگری عاقلانه نیست!

همزمان  قطر نیازمند جذب سرمایه برای رقابت با دو قدرت اقتصادی خلیج فارس، عربستان و امارات متحده، است. امیر نشین این کشور کوچک حاشیه خلیج فارس سال هاست با سرمایه گذاری کلان و پول حاصل از فروش گاز، دنبال قدرت است. با این همه فعلا خود را شرایطی نمی‌بیند که با همسایه قدرتمند شمالی اش، ایران، درگیر تنش شود. از سوی دیگر، تحریم‌های اعمالی عربستان و متحدانش علیه قطر، به رهبران دوحه این حقیقت را یادآوری کرد که هر گونه توافق سعودی-اسرائیلی می‌تواند موضع عربستان علیه قطر را تقویت کند و دست ریاض را برای محاصره اقتصادی-سیاسی بیشتر این بازیگر در آینده بازتر کند. پس از منظر رهبران قطر عادی‌سازی خوشایند نخواهد بود.

هراس از محور ایران- سعودی

یکی از اهداف ادعایی بایدن برای نزدیک کردن عربستان به اسرائیل، مهار قدرت ایران و افزایش نفوذش در منطقه است. اسرائیل نیز ایران را سد بزرگی بر سر راه سیاست‌های توسعه طلبانه‌اش قلمداد می‌کند. بنابراین، توافق با عربستان را راهی برای مهار ادعایی ایران می‌داند. اخیرا با میانجی‌گری چین، تهران و ریاض روابط دیپلماتیک خود را احیا کردند. این توافق می‌تواند به طور چشمگیری تلاش‌های اسرائیل برای عادی‌سازی روابط با ریاض را مختل کند. به عقیده ناظران، ترس اسرائیل نسبت به محور جدید چین-ایران-عربستان سعودی که می‌تواند عراق را نیز شامل شود، در حال افزایش است.

چنین اتحادی این توان را دارد تا اسرائیل را منزوی کرده و طرح عادی‌سازی روابط اعراب و تل آویو را به خطر بیاندازد. اگر این اتحاد با پیوستن عراق و مصر تکمیل شود، می‌تواند تلاش‌های اسرائیل برای تحکیم ائتلافی منطقه‌ای علیه ایران را بی‌نتیجه بگذارد. در این میان نقش چین برای ترغیب کشورهای منطقه برای حفظ امنیت با اهمیت است. حتی اگر بایدن بتواند ریاض را وادار کند تا به درخواست‌های آمریکا پاسخ مثبت دهد، نمی‌تواند انتظار داشته باشد که روابط قوی و در حال گسترش عربستان سعودی با چین متوقف شود. سعودی‌ها نیز احتمالاً از ابتکارات اخیر خود جهت کاهش تنش با ایران چشم پوشی نمی‌کنند.

شواهد نشان می‌دهد که ریاض انگیزه‌ای قوی برای همکاری نزدیک‌تر با ایران دارد، و احتمالا در شرایط کنونی حفظ و گسترش روابط با تهران را نسبت به عادی سازی روابط به اسرائیل در اولویت قرار داده است. از همین رو هر گونه تشدید تنش بین ایران و ایالات متحده یا اسرائیل می‌تواند به زمینه ساز تنش میان تهران و ریاض شود، رخدادی که با طرح‌های بلندپروازانه بن سلمان همسو نیست. عربستان سعودی که سال‌ها درگیر جنگ با انصار الله یمن بوده ، اخیرا به آتش بسی شکننده دلخوش کرده ، آتش بسی که تهران نیز از آن حمایت می‌کند. شواهد نشان می‌دهد موانع پیش روی فرایند عادی‌سازی روابط سعودی-اسرائیل بیشتر از آن است که بتوان در آینده‌ای نزدیک تحقق آن را متصور شد.

انتهای پیام/

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: