|
به گزارش آوای نشاط، نمیتوان منکر تاثیرگذاری پیامرسانها در دنیای فعلی شد، پیامرسانها این روزها به بازوی تبادل اطلاعات و ارتباطگیری کاربران تبدیل شدهاند و در بین پیامرسانهای گوناگون ایرانی و خارجی، اپلیکیشنی برنده است که بتواند نظر کاربران را به خود جلب کند و تمام خواستههایی را که کاربر از پیامرسان دارد، در محیط برنامه خود به آنها ارائه دهد.
چهار ماه از فیلتر تلگرام گذشته است و در این برهه از زمان تعدادی از پیامرسانها بهعنوان پیامرسانهای ایرانی معرفی شده و یکسری حمایتهای دولتی را برای پیشرفت و ارائه خدمات بهتر به کاربران گرفتهاند. حال اینکه این ۶ پیامرسان با توجه به امکاناتی که از دولت گرفتهاند توانستهاند به کاربران خدمات بهتر ارائه دهند یا نه، بحثی جداگانه است که باید در فرصتی بهتر به آن پرداخت؛ اما مشکلی که برای هر ۶ پیامرسان ایرانی رخ داد و نحوه رشد و جذب کاربر آنها را با مشکل مواجه کرد، روی کار آمدن دو فیلترشکن (نسخههای غیررسمی تلگرام) به نامهای «تلگرامطلایی» و «هاتگرام» بود، این دو اپلیکیشن توانستند با جذب بالایی از کاربران در فعالیت پیامرسانهای ایرانی اختلال ایجاد کنند و همچنین کاربران ایرانی را در فضای تلگرام نگه دارند.
برخی نهادها اعلام میکنند که کاربران به واسطه فیلترشکنها در تلگرام ماندهاند و فیلتر تلگرام با شکست مواجه شده است و پیامرسانهای ایرانی نتوانستهاند کاربر جذب کنند اما براساس آمار کاربران تلگرامطلایی و هاتگرام بهراحتی میتوان این فرضیه را رد کرد؛ چراکه براساس آمارهای اعلام شده از سوی مرکز ملی فضای مجازی تلگرامطلایی و هاتگرام بیش از ۳۰ میلیون کاربر دارند و براساس تعداد نصب از سه فروشگاه اپلیکیشن موبایلی، این دو اپلیکیشن چیزی حدود ۱۸ میلیون و ۵۱۲ هزار و ۶۲۷ کاربر فعال دارند و این اعداد به این معنا است که تعداد بالایی از کاربران برای استفاده از تلگرام از فیلترشکنها استفاده نکرده و بهواسطه این دو اپلیکیشن در این محیط باقی ماندهاند چراکه حوصله و امکان استفاده از فیلترشکن را نداشته یا اینکه از نظر فنی گوشی آنها توان استفاده از فیلترشکنها را ندارد یا دلایل دیگر.
باید قبول کنیم چه براساس ۳۰ میلیون کاربر غیررسمی و چه براساس ۱۸ میلیون کاربر رسمی، این دو اپلیکیشن توانستهاند حجم بالایی از کاربران را به سمت تلگرام سوق دهند و پیامرسانهای ایرانی را بیبهره بگذارند و در مراحلی از مدت زمان فیلتر تلگرام، با جذب کاربر و فعالیت آنها در محیط برنامه خود، ترافیک اینترنتی تلگرام را که با افت شدید در ایران و جهان مواجه شده بود، به شرایطی قبل از فیلتر در ایران برسانند.
براساس صحبتهای مسئولان، شورای عالی فضای مجازی به تلگرام طلایی و هاتگرام تا ۱۵ شهریورماه سال جاری فرصت داده تا به یک پیامرسان مستقل تبدیل شوند و اینکه سرورهای خود را از تلگرام جدا کنند، اگر فرض را بر این بگذاریم که این اتفاق رخ دهد باید ببینیم آیا ادامه فعالیت هر ۶ پیامرسان ایرانی به انضمام تلگرامطلایی و هاتگرام در یک محیط کاربری (ایران) به صلاح کاربر است یا اینکه باید این تعداد پیامرسان محدود شود؟
اگر بنا به محدودسازی پیامرسانها باشد باید استانداردهایی در نظر گرفته شود تا پیامرسان منتخب براساس امکانات و ظرفیت بهتری به کاربران معرفی شود و نه براساس رانت یا موضوع دیگری. در ادامه با استفاده از نظر کارشناسان و مدیران پیامرسانهای ایرانی سعی کردیم به دو سوال اصلی پاسخ دهیم. آیا سیاست محدودسازی و کم کردن تعداد پیامرسانهای ایرانی درست است؟چه ترجیحی بر تکثر پیامرسانها هست؟ اگر قرار باشد دو پیامرسان اصلی انتخاب و به آنها امکانات داده شود، چه ملاکهایی باید داشته باشند؟
نگاه کارشناس
اصل این کار که پیامرسانها از نظر فنی و امنیتی مورد ارزیابی قرار بگیرند تا مشخص شود کدامیک از آنها توانایی لازم برای پشتیبانی و ارائه خدمات به کاربران در سطح ملی را دارند، کار ارزشمندی است. برای کاربران کارایی و کیفیت سرویس مهم است و وقتی کاربران رضایت کافی در استفاده از یک سرویس را نداشته باشند، سراغ سرویسهای دیگر خواهند رفت و نهایتا یک پیامرسان بهعنوان پیامرسان عمومی فعالیت خواهد کرد، چراکه کاربران در جایی خواهند ماند که عموم مخاطبانشان هستند.
درشرایطی که تلگرام فیلتر شده است و در رقابتی غیررقابتی با فعالیت تلگرامهای غیررسمی (هاتگرام و طلاگرام)، تنفس مصنوعی میگیرد، نمیتوان با هفت پیامرسان که باعث سردرگمی کاربران خواهند شد، به پیامرسان ملی رسید؛ به بهانه اینکه کاربران خود به انتخاب یک پیامرسان برسند، برای حضور غیررقابتی و فراگیری پیامرسانهای غیرایرانی زمان خرید. از جمله شاخصهایی که میتواند برای ارزیابی مهم باشد، طراحی پیامرسانها است اینکه از تکنولوژیها و معماریهای بهروز قابلتوسعه استفاده کردهاند یا نه؟
همچنین با تست عملیاتی (استرس تست) در سرویس پیامرسانها از درصد موفقیت پیادهسازی طراحیهای آنها مطمئن هستند که بهعنوان مثال چقدر پایدار یا امن خواهند بود؟ از دیگر شاخصهای ارزیابی تیم پیامرسانها از جمله تیم فنی این است که چقدر بر تکنولوژی و پیادهسازی مسلط هستند و در صورت بروز اشکالی توان حل مشکل را خواهند داشت؟
در نتیجه تیم مدیریتی و بازاریابی آنها در این کار موثر است. شاخص مهم دیگر، کاربرپسند بودن آنها است که از پارامترهایی از جمله تعداد کاربران و میزان محتوا و ترافیک آنها که نشاندهنده میزان فعالیت کاربران است، قابل ارزیابی است. در حال حاضر شرایط پیامرسانی در کشور ویژه است. اگر در شرایط ایدهآلی بودیم که تصمیم واحدی مبنیبر استقلال از سرویس خارجی و اعتماد به توان پیامرسانی در داخل در سطح ملی اتخاذ میشد و رقیب خارجی یا تلگرامهای غیررسمی در کشور فعالیت نمیکردند، فرصت کافی برای رقابت پیامرسانها برای تبدیل شدن به پیامرسان ملی را داشتیم! اما جبر شرایط طوری است که چنین فرصتی نداریم و ارزیابی پیامرسانها با شاخصهایی که ذکر شد، میتواند برای انتخاب کاربران تسهیلگر باشد.
دو نوع حمایت از پیامرسانهای داخلی باید انجام شود، یکسری حمایتهای عام از تمام پیامرسانها که باید به شکل مداوم باشد و سری دیگر حمایتها باید به نوع خاص پس از یک دوره چندماهه باشد بعد از آنکه مشخص شد تعداد معینی از پیامرسانها قابلیتها و شاخصهای لازم را برای ملی شدن دارند. بنابراین از لوازم این کار این است که اولا چنین برنامه دوپلهای وجود داشته باشد، ثانیا شاخصها بهطور شفاف اعلام شوند و قابل ارزیابی و تحلیل باشند، متاسفانه هیچکدام از اینها به صورت مشخص تعیین نشده است.
یکی از الزامات حمایت عام این است که محدودسازی پیامرسانهای خارجی بهعلاوه ایجاد مزیتهای تعرفهای و سرعت بالاتر برای پیامرسانهای داخلی و استفاده از آنها باید به شکل عام باشد، حتی باید برای هر سرویس داخلی اینها لحاظ شود و بعد از دوره مشخصی براساس شاخصهایی که به شکل عیان و شفاف از قبل اعلام شده و همهفهم هم باشد، بعد از یک دوره چندماهه اعلام و ارزیابی شود و براساس آن تعدادی از آنها که شرایط ملی شدن را دارند مورد حمایت ویژه از قبیل زیرساختهای مرکزی، امکان نشستن روی زیرساختهای پرسرعت و پهنای باند بالای هسته شبکه ارتباطی کشور و همچنین حمایتهای مالی مناسب بهعلاوه خدمات دولت الکترونیک و پرداخت الکترونیک مشمول آن قرار بگیرند.
ولی متاسفانه هیچکدام از اینها انجام نشده و این چهار یا پنج ماه، نه طرف خارجی کاملا محدود شده و نه شاخصهای ارزیابی اعلام شده مرکز ملی فضای مجازی و نه امکان تست و بررسی تخصصی علمی فراهم شده و نه هیچ حمایت خاص و ویژهای از پیامرسانهای داخلی انجام شده و فضای مبهمی در این چندماهه بوده است و هرچه هم پیشرفت داشتهایم به دلیل سختکوشی و همت بالای مدیران پیامرسانهای داخلی و نجابت مردم بوده که منجر به بهدست آوردن برخی موفقیتها شده است.
اصولا دخالت حاکمیت در انتخاب مردم کار صحیحی نیست ونتیجه مثبت نمیدهد ولی اگر تعدادی از این پیامرسانها با پارامترهای استاندارد بررسی شوند و بعد از آن اعلام شود که این پیامرسانها از لحاظ کیفیت امتیاز بالایی دارند تا حدودی معقول است و میتواند به انتخاب کاربران کمک مثبتی کند. مردم از پشت قضیه پیامرسانها باخبر نیستند، چه از نظر فنی و چه از نظر روابط؛ چیزی را که مشاهده میکنند مسائلی است که در رسانهها گفته میشود و به اصطلاح رو هستند، اگر شرکتهایی که ارزیاب هستند پیامرسانهای ایرانی را طبق پارامترهای استاندارد و بدون در نظر گرفتن حواشی دیگر ارزیابی و نتیجه آن را به کاربران اعلام کنند، کار مفیدی کردهاند. از جمله پارامترهایی که میتوان براساس آن پیامرسانهای ایرانی را ارزیابی کرد، توان فنی پلتفرم، امنیت پلتفرم و سادگی و سهولت آن است.
قطعا باید فضا برای رقابت پیامرسانها باز باشد و آنها با هم رقابت و مردم آنها را انتخاب کنند، هر محصولی باید از سوی مشتری انتخاب شود مگر لباسی را که شما از آن استفاده میکنید، کسی برای شما انتخاب کرده است که حالا نهاد خاصی بخواهد برای شما یک پیامرسان انتخاب کند؟ پس باید فضا باز باشد و مردم خودشان پیامرسان مورد قبول خود را انتخاب کنند و بهغیر از این نمیشود چیز دیگری انتظار داشت؛ چراکه همیشه بازار مسیر خودش را انتخاب میکند و نمیشود مسیر بازار را عوض کرد، بهویژه در ایران که مردم خلاف آنچه اعلام شده است رفتار میکنند؛ یعنی اگر دولت بیاید و سه پیامرسان را به مردم معرفی کند، کاربران هیچوقت سراغ این سه پیامرسان نمیروند.
نفس اینکه مرکز ملی فضای مجازی بهعنوان متولی، یکسری استاندارد و پارامتر برای امکانسنجی پیامرسانهای ایرانی داشته باشد و از طریق آنها هر پیامرسان را نسبت به حمایتهایی که از آنها صورت گرفته رتبهبندی کنند، بد نیست اما این موضوع باید درونمجموعهای و با هدف سنجش و اعطای تجهیزات و حمایتهای دوباره انجام شود و نه اینکه به کاربر عمومی اعلام شود؛ کاربران باید آزاد باشند تا بدون هیچ سوءگیری که جنبه حکومتی داشته باشد، بتوانند پیامرسان مورد نظر خود را انتخاب کنند، از جمله پارامترهایی که میتوان براساس آنها به پیامرسانهای ایرانی امتیاز داد و برای آنها رتبهبندی داشت، میتوان به میزان جذب کاربر، تولید ترافیک، انجام تعهدهای قبلی، سطح فعالیتها و خدمات نوآورانه و خلاق اشاره کرد و از همه اینها مهمتر نظرسنجی میدانی از استفادهکنندگان آنها و میزان محبوبیت پیامرسانهای داخلی است.
هر نهادی میتواند هر پیامرسانی را که دوست دارد و به هر نحوی که بررسی کرده است را بهعنوان بهترین پیامرسان معرفی کند و قطعا اختلاف سلیقه هم بین این نهادها هست ولی گفتن و نگفتن اینکه چه پیامرسانی بهتر است و چه پیامرسانی ضعیفتر، برای کاربر هیچ تفاوتی ندارد؛ چراکه کاربر آن چیزی را که دوست دارد، انتخاب میکند. اینکه از یک نهاد رسمی اعلام شود یک پیامرسان خوب است و یک پیامرسان بد، اگر بر پایه استانداردهای منطقی باشد مورد قبول است؛ از جمله این استانداردها میتوان به بومی بودن (صد در صد بومی بودن)، امنیت، امکانات آن پلتفرم و استانداردهای ارزیابی که در دنیا است و نشان میدهد یک پلتفرم میتواند قابلیت گسترده شدن و توسعهیافتن را داشته باشد، اشاره کرد؛ البته این نظرسنجی باید از سوی افرادی باشد که در این حوزه تخصص داشته و عملا این رفتارها را انجام داده باشند.
اگر این رتبهبندیها از سوی یک نهاد خصوصی اعلام شود یعنی یک گزارش رسانهای اعلام میکند و نمیتواند حرف اشتباهی بزند؛ چراکه مخاطبان خود را از دست میدهد. یعنی یکی از این نهادها پیامرسانهای ایرانی را در شرایط یکسان آزمایش و اعلام کند که کدامیک از آنها در سطح بالاتری قرار دارند، با این رتبهبندی ما موافق هستیم ولی رتبهبندیای که از سوی یک مرجع حاکمیتی باشد را قبول نداریم چراکه باعث رانت و فساد میشود.
اتفاقا رسانههای متخصص باید پیامرسانهای ایرانی را نقد و بررسی کنند و بهطور مثال بگویند که فلان پیامرسان سرعت بهتری دارد ولی وقتی نهادهای حاکمیتی این نقد و بررسی را انجام دهند، آن زمان این رتبهبندی، عوارض اجرایی دارد و ممکن است یکسری الزامات ایجاد کند، ضمن اینکه ما یک نظر از سمت نهادهای حاکمیتی داریم ولی از سوی رسانههای تخصصی چندنظر و کاربر با خواندن نظرهای مختلف میتواند انتخاب بهتری داشته باشد.