|
به گزارش آوای نشاط دکتر ناصرالدین کاظمی در نشست تخصصی بازنگری وضعیت کودکان استثنایی در جامعه با بیان اینکه براساس قانون تفاوتهای فردی هر کودکی استثنایی است، گفت: فردیت و استقلال هر کودکی زیر ۱۴ تا ۱۵ سالگی محقق میشود، گفت: بنابراین در مورد کودکان استثنایی نمیتوان آنها را جدا از کودکان عادی دانست. همچنین نباید فراموش کرد که مسائل مربوط به کودکان استثنایی محدود به آموزش آنها نیست، بلکه شامل توجه تام و تمام به آنها از ابتدای تولد است. بنابراین باید از کودکان استثنایی حمایتهای ویژهای شود.
وی با بیان اینکه یکی از گروههای ۱۳ گانه کودکان استثنایی مربوط به کودکان تیزهوش است، اظهارکرد: در جامعه کمتر به این گروه توجه میشود و توجه به آنها تنها محدود به سالهای تحصیلات رسمی متوسطه است.
نایب رئیس انجمن علمی کودکان استثنایی تهران با بیان اینکه توجه به کودکان تیزهوش تنها محدود به مقطع دبیرستان و از ۱۱ سالگی است ادامه داد: همین توجه نیز تنها از سوی سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان اعمال میشود به طوری که تنها تعداد محدودی از آنها تحت پوشش قرار میگیرند.
کاظمی با اشاره به اینکه در کشورهای مترقی شناسایی استعدادهای دانش آموزان به سمت سالهای پیش دبستان سوق داده شده است، تصریح کرد: زمانی که کودک در ۶ سالگی به ۶۵ درصد رشد هوشی خود میرسد باید از این سالهای طلایی با دقت استفاده کرد، چرا که آموزش و پرورش رسمی دنیا از شش سالگی از ظرفیت ۳۵ درصدی رشد هوشی که باقی مانده است، استفاده میکنند.
وی با تاکید بر اینکه اولویت اول در مورد این کودکان آموزش آنها نیست، بلکه پرورش آنها است، ادامه داد: برای فرد باهوش کافی است که این دانش آموز با کمک مربی و معلم تنها روشهای مطالعه را یاد بگیرد و اولویت باید پرورش استعدادهای آنها باشد.
وی با بیان اینکه تنها نباید هوش دانش آموزان مورد سنجش قرار بگیرد و سنجش استعدادهای آن نیز از اهمیت برخوردار است، اظهارکرد: در حال حاضر سه نوع تیزهوشی شناخته شده است. یکی از انواع تیزهوشی در مورد افرادی است که بسیار منظم، وقتشناس، پرکار و سختکوش هستند. این افراد توجه ویژهای به جایگاهشان دارند. همچنین این درصد افراد تیزهوش بسیار اهل رقابت هستند و از هر موقعیت مقایسهای استقبال میکنند. شکلگیری ارزشیابی کیفی در مدارس ایران عمدتا به ضرر این دسته از دانش اموزان تیزهوش تمام شده است.
نایب رئیس انجمن علمی کودکان استثنایی تهران با اشاره به دسته دیگری از افراد تیزهوش در مورد ویژگیهای آنها اظهارکرد: گروه دوم اهل برقراری ارتباط بین مفاهیم و ساماندهی ذهنی موضوعات هستند بطوری که باید تمام آموختههایشان را به یکدیگر مرتبط کنند، به همین دلیل موضوعات تئوریک کتاب درسی، آزمایشگاه یا کارگاه برایشان تنها زمانی اهمیت پیدا میکند که بتوانند ارتباط موضوعات با یکدیگر را درک کنند. به همین دلیل این افراد سیاستمداران قابلی میشوند و میتوانند تصمیمگیریهای بزرگی اتخاذ کنند بطوری که به سرعت از سوی پدر و مادرشان مورد مشورت واقع میشوند.
کاظمی دسته دیگری از افراد تیزهوش را کودکانی دانست که بسیار متکی به ظرفیتهای تجربی خودشان هستند و کنجکاوی بالایی دارند، بطوری که گاهی تجربهگری آنها گاهی با خطر جانی برایشان همراه است. همچنین دسته دیگری از این تیزهوشان عمدتا نسبت به مفاهیم زمان و مکان بی اعتنا هستند بطوری که گاهی تصور میشود آنها عمدتا دورههای بیکاری و پراکندگی دارند. این دسته از تیزهوشان سالهای مدرسه را به زحمت تحمل میکنند.
وی با اشاره به نقاط ضعف و قوت ارائه خدمات کودکان استثنایی ادامه داد: در حال حاضر در محافل علمی رویکردی عوامانه وجود دارد بطوری که افراد تنها از تواناییهایشان لذت میبرند و تنها میخواهند روی این نقاط قوت کار کنند در حالی که باید بینش افراد نسبت به توانایی و ناتوانی تغییر کند. نازلترین دارایی انسان، هوش است. این در حالی است که ما براساس توانایی انسان را تعریف میکنیم که درست نیست.
کاظمی در ادامه تاکید کرد: در سطح خود برای پرورش کودکان استثنایی نیاز به مربی داریم تا نقش راهنما برای این کودکان را بازی کند. باید به فردیت این کودکان توجه ویژهای شود. در سطح کلان نیز باید کودکان بازمانده از تحصیل وارد چرخه آموزش شوند و همچنین همت گستردهای برای اجرای طرح استعدادیابی ملی کودکان کشور انجام شود.
در بخش دیگری از این نشست شیوا دولتآبادی موسس انجمن حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان با اشاره به 4 درصد کودکان استثنایی توضیح داد: برخی از این کودکان مشکل یا تفاوت توانایی ذهنی با سایر کودکان دارند بطوری که در حالت بسیار تیزهوش و یا کم توان ذهنی قرار میگیرند. دسته دیگری از این کودکان نیز با مشکلات بدنی مثل نابینایی، ناشنوایی، مشکل تکلم و ... روبرو هستند.
وی در ادامه اظهارکرد: دسته سوم کودکان استثنایی با مشکلات شدید عاطفی و هیجانی با ریشه نارساییهای عصبی، ژنتیکی یا اجتماعی روبرو هستند. برخی از کودکان استثنایی نیز مجموعهای از معلولیتها و استثناها را با خود به همراه دارند.
وی با بیان اینکه به نظر می رسد واژگان در حال تغییر هستند و دیگر در سطح جامعه از اصطلاحات عقب ماندگی استفاده نمیشود، تصریح کرد: بحث در مورد هویت کودکان استثنایی نیاز به تلاشی همه جانبه دارد و باید نوع نگاه نسبت به این کودکان تغییر کند. ما باید این کودکان را به مثابه افراد عادی ببینیم و با آنها برخورد کنیم.
در بخش دیگری از این نشست پرفسور حسن عشایری روانپزشک و استاد علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران با بیان اینکه استثناها همان Normها هستند که تحت شرایط ویژهای تجلی پیدا میکنند، اظهارکرد: نگاه به کودکان تیزهوش در جامعه باید تغییر کند. در حال حاضر نگاه آموزش و پرورش به دانش آموزان تنها به عیبهای آنها اشاره میکند و میزان ناتوانیهای آنها را اندازه میگیرد و این باید در مورد تواناییهای افراد ارزیابی شود.
وی با انتقاد از اصطلاح مردسالارانه «مادرزادی» توضیح داد: زمانی که از این واژه استفاده میکنید به گونهای القاء میشود که هرگونه مشکل فرد از طریق مادر به او منتقل شده است در حالی که چنین نیست و باید بگوییم مشکل فرد « از بدو تولد » به وجود آمده است.
این استاد دانشگاه با تاکید بر تغییر نگرش نسبت به کودکان استثنایی و توجه همه جانبه به وضعیت جسمی، روانی و اجتماعی آنها توضیح داد: در مورد آموزش این کودکان باید فرآیندمدار باشم و نه پیامدمدار. تغییر نگرش بعد از سطوح بالای قدرت تا سطوح خانواده و فردی اتفاق بیفتد. این کودکان نیازمند ترحم نیستند چرا که قابلیتها و تواناییهای ویژهای دارند که باید کشف و شکوفا شوند.
وی با اشاره به راهکارهای توانبخشی بهتر این کودکان اظهارکرد: باید کودکان استثنایی را وارد جمع کنیم و در برخی از کشورها بحرانهای کوچک را برای این کودکان ایجاد میکنند تا آنها تمرین کنند تا از پس مشکلات بربیایند. باید روی این کودکان به شکل طولانی مدت وقت گذاشت تا وارد جامعه شوند و این کار نیازمند زمان و عشق به این کار است.
انتهای پیام/