|
به گزارش آوای نشاط، داریوش فرضیایی یا همان عمو پورنگ بچهها 20 سال است که برای کودکان برنامهسازی میکند. به تعبیر خودش خیلیها با او بزرگ شدهاند و امروز خانواده تشکیل دادهاند. بسیاری اعتقاد دارند اما پورنگ، آن پورنگ سابق نیست و یک بیانگیزگی در ادامه راه دارد. داریوش فرضیایی گفتگوی خودش را با تسنیم از اینجایی شروع کرد که چرا آنقدر خانوادهها و کودکان در میان این همه چهرهها و گروههای جدید برنامهساز کودک هنوز او و اجراهایش و حتی او و سریالهایش را میپسندند. از طرفی دیگر چرا این همه برخی از شبکههای بیگانه برای او شایعه درست میکنند و از طرفی چرا دیگر برنامه زنده همراه با کودکان اجرا نمیکند.
متن مصاحبه به شرح زیر است:
همیشه جلوی دوربین خودم بودم
*بگذارید من هم شما را بیشتر عمو پورنگ صدا کنم تا داریوش فرضیایی! چون بیشتر کودکان و حتی جامعه شما را به این نام میشناسند. چرا با وجود آمدنِ این همه عمو و خاله، هنوز بچهها و خانوادهها شما را دوست دارند؟ آنها از شما انتظار دارند تا مثل قبل برنامهای همراه با بچهها داشته باشید. شما چطور؟
خودم هم دوست دارم که بچهها کنارم باشند. صادقانه میگویم همیشه جلویِ دوربین خودم بودم. مردم خود خود داریوش فرضیایی را دیدند. با همه وجودم برنامه اجرا کردم و از عمق وجودم با بچهها ارتباط داشته و دارم. دوست داشتم آن سادگی و خلوص نیتی که به بچهها دارم را به نمایش بگذارم. فکر کنم این دوربین و این لنز این اتفاق را رقم زد.
تافته جدا بافته نبودم!
نمیخواهم بگویم آدمی هستم که صددرصد جلوی دوربینم همانی است وجود دارد. اگر هم بگویم دروغ است! اما به جد میگویم 70 درصد جلوی دوربین همان بودم که هستم. چون بالاخره با بچهها زندگی کردم و کار کردن جلوی دوربین با زندگی واقعی 30 درصد متفاوت است. مردم دوست دارند کسانی که در قامت مجری، هنرمند و برنامهساز در مقابلشان قرار میگیرند از جنس خودشان باشند. سعی کردم از قالب خود مردم باشم و تافته جدابافته نباشم حتی در اجرا.
خواستم رابطه قشنگ و زیبا با مادرم را به تصویر بکشم
*وقتی در فضای مجازی وارد صفحه اینستاگرام داریوش فرضیایی میشویم میبینیم بیشتر اتفاقات آن مربوط به مادر و خانوادهاش است. اتفاقات آموزندهای را به عنوان کلیپ میگیرد و میگذارد...
اصلا این نیست مادرم را مطرح کنم. مادر من تمام سرمایه زندگی من است. خواستم رابطه قشنگ، سالم و خوب عاطفی زندگیام را با مادرم به تصویر بکشم. بدانند که من به عنوان یک فرد شناخته شده هستم چه ارتباطی با مادر و خانوادهام دارم شاید یک نقطه آموزنده و تأثیرگذار برای مخاطب من داشته باشد. الحمدالله رابطه من با مادرم به عنوان کسی که من را بزرگ کرده و حق بر گردن من دارد بسیار خوب است.
مخاطبان من باید بدانند برای موفقیت، حتماً به دعای مادر و پدر نیاز دارند
سعی کردم آموزههای اخلاقی را غیرمستقیم و از طریق این کلیپها مطرح کنم. که میتوان با مادر دوست بود و احترام گذاشت. درد دل کرد و یک همدم واقعی و بدون غل و غش؛ کسی که بچهها باید بدانند اگر میخواهند به موفقیتی برسند از رضایت مادر و پدر است. اگر میخواهند به آرزوهایشان برسند یکی از آن کلیدها مادر و پدر است. من همیشه سعی کردم برای رسیدن به اوج موفقیت دعای خیر مادرم را داشته باشم. برای همین در این کلیپها سعی کردم آن قشنگی و روابط خوب را به تصویر بکشم.
این مشکلات و گرانیها ربطی به بچهها ندارد
*زمانی عمو پورنگ بسیار با نشاط و با طراوت بود. اما این روزها آن انگیزه و شادی تمام در نگاه و رفتار را نمیبینیم. چه اتفاقی افتاده است؟
به خاطر اینکه من هم مثل شما دغدغه دارم؛ به خاطر اینکه من هم مثل شما در جامعهای زندگی میکنم که دچار مشکلاتی شده است. من فیلم بازی نمیکنم. دارید میگویید من مثلِ قبل نیستم سوال درست و به جایی است. حتماً قبل هم مثل الان نیست. همه ما داریم یک جا زندگی میکنیم. حتی آدمی باشید که از هر لحاظ تأمین باشید ولی مسئله روحی و عاطفی و احساسی نه به ثروت، پول و نه ملک و املاک ربط ندارد به حالِ جامعه و فرد ربط دارد. متأسفانه ما داریم افسرده میشویم و این تأثیر میگذارد. هر وقت بلند میشوید از صبح تا شب به بچهها هم سرایت کرده که این جنس و کالا گران شده و آن اتفاق افتاده؛ واقعاً این مطالب و اتفاقات به بچهها ربط ندارد.
قبول کنید الان هم مثلِ قبل نیست
متأسفانه بچهها هم دچار این تشویشها شدهاند. دیدم بچهها وارد مباحثی شدهاند که به آنها ربطی ندارد و نباید وارد این مقولهها بشوند و نباید بدانند. به تبع منِ برنامهساز هم مثل آنها شدم. در گذشته دغدغه این طوری نداشتم. صادقانه بگویم من تیتر روزنامهها را زیاد نگاه نمیکنم، زیاد به تیتر اخبار توجه ندارم. به خاطر کارم! نمیخواهم روی کارم زیاد تأثیر بگذارد. شما میگویید این عمو پورنگ مثل قدیم نیست. اولا پختگی در راه است و دوم اینکه قبول کنید الان هم مثلِ قبل نیست.
اگر کودک اول نباشد صددرصد آینده را باختیم
*شما بارها این جمله را تکرار کردید که کودک جدی گرفته نمیشود یا برای کار کودک فرش قرمز پهن نمیکنند...
من همیشه گفتم و میگویم من احساس میکنم کودک باید جدی گرفته شود و آن فرش قرمزی هم که من با کنایه گفتم قبول کنید برای فیلمهای بزرگسال هست. چرا که شما جشنواره کودک را ببینید ما دستاورد آن چنانی نمیبینیم. منظورم فقط خودم نیست! هرکس در کار کودک موفق بوده باید به آن پرداخته شود. این برمیگردد به آن نگاه دوستان عزیز مدیر و سرمایهگذار و حامی. برای همین گفتم هرکسی میتواند کودک را حمایت کند این کار را انجام دهد. چون برنامه آینده را همین کودکان ما مینویسند قصه و آینده سرنوشت این مملکت را همین کودکان مینویسند. باید جدی گرفته شوند؛ همه جای دنیا کودک اول است و اینجا هم باید این طور باشد. غیر از این نیست. اگر غیر از این باشد صددرصد در آینده باختیم.
من یک لیبریتی هم نیستم!
*یک الگوی با دغدغه و بدون حاشیه یا بهتر بگویم سلبریتی که هیچوقت مخاطبینش را به حاشیه نکشاند. عمو پورنگ خودش را سلبریتی میداند؟
من سرم در کار خودم است. من یک لیبریتی هم نیستم! دعای خیر مادرم بوده و همیشه سعی کردم کار خودم را انجام دهم. من کار خودم را بلدم و درباره کار کودک میتوانم اظهارنظر کنم و کاری انجام دهم. ضمن اینکه دغدغه دارم و رأس دغدغههای من کودک است.
آنقدر این بچهها عزیزند جایی نمیروم!
*شما دنبال حاشیه نیستید ولی حاشیه به دنبال شماست. مثلاً همین بخش خبری بیبیسی که به تازگی کار کودک میکند گفت داریوش فرضیایی در راه است و یا برخی گفتند میخواهید کار سینمایی انجام دهید یا به هند بروید؟
من کشورم را دوست دارم. کودک ایرانی را دوست دارم. اصلاً سرمایه من همین بچههای این مملکت هستند. از توانم هرچه دارم میگذارم چون کار کودک را دوست دارم. کار کودک باید در کشورمان جدی گرفته شود. امثال ما باید با انگیزه بیشتری کار کنند. من کجا میخواهم بروم و این جا دارم زندگی میکنم. بهترین زندگی کنار مادرم است، همه زندگی من مادرم هست و همه بچههای این وطن آنقدر برای من عزیزند که سعی میکنم این بچهها را از دست ندهم. این بچهها را دوست دارم و برای این بچهها وقت می گذارم. دوست دارم آن کسانی هم که مدیران ما هستند به ما بها بدهند و ما را حمایت کنند تا ما کارمان را به نحو احسن انجام دهیم.
دنبالِ کار متفاوت از «محله گل و بلبل» هستیم
*قرار است بعد از پایان سه گانه «محله گل و بلبل» چه کار جدیدی از عمو پورنگ ببینیم؟
داریم فکر می کنیم یک کاری متفاوتتر از «محله گل و بلبل» باشد. چون محله گل و بلبل همینقدر کشش و ظرفیت داشت.
هیچکس در صداوسیما جلوی برنامه زنده من را نگرفت
*یک حاشیهای برای شما درست شد بابت همان کلید که دیگر برنامه زنده به شما نمیدهند. ماجرا چیست چرا برنامه زنده ندارید؟
برنامه زنده یک زمانی خیلی کشش داشت و احساس کردم باید از همان حالت دربیاییم و حرفهای به کار نگاه کنیم. قرار نیست من به خاطر حاشیهها خودم را درگیر کنم. کار برای من مهم است. برنامه زنده آن زمان با توجه به سبکی که من آوردم؛ ادعا نمیکنم، برای من افتخار است. این سبک را احساس کردم تا اینجا میکشد و ظرفیت دارد. به همینخاطر وارد عرصه کارهای تولیدی شدم و البته بازتابهای خوبی هم داشتیم. در ادامه تجربه سریالسازی هم مورد پسندِ مخاطب بود. هیچ ربطی به این حاشیهها ندارد من در این سالها به دنبال کارهای متفاوت بودم. خدا را شکر در سازمان صداوسیما هم کسی تا الان به من چیزی نگفته و جلوی برنامه زنده یا تولیدی من را نگرفتهاند. من کارم را دوست دارم و زنده نیاز بود شروع میکنیم ولی الان فقط به سریال فکر میکنم.
انتهای پیام/